responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 83  صفحه : 18

معرفى كتاب هاى شيعه شناسى
خوشنويس حميد


شيعه در لغت به معنى انصار و اتباع مى باشد, لكن در اصطلاح به كسانى اطلاق مى شود كه از على(ع) و اهل بيت(ع) پيروى مى كنند. فيروزآبادى مى نويسد:
به اتباع و انصار يك شخص (شيعه الرجل) مى گويند و اما شيعه به عنوان يك فرقه, لفظ عامى است كه در مورد مفرد, مثنى, جمع, مذكر و مؤنث به يكسان به كار برده مى شود و اين اسم در مورد پيروان على و خاندانش غلبه دارد و چونان اسم خاصى برايشان مى باشد.1
شايد روايت ابومخنف قديمى ترين روايتى باشد كه شيعه در آن به مفهوم پيروان و ياران على و خاندانش به كار رفته است. در روايت ياد شده آمده كه حسن بن على(ع) خطاب به مردم كوفه فرمود: (شما شيعيان ما هستيد.)2 شيعه به همين معنا در روايات منقرى و مسعودى هم آمده است.

منقرى از قولِ امام على(ع) مى گويد: (پيروان طلحه و زبير در بصره شيعيان و عاملان مرا كشتند.)3 و مسعودى روايت مى كند كه امام على(ع) بعد از بيعت ابوبكر با شيعيانِ خود در منزل[اش] نماز گزارد.4

ابوالحسن اشعرى در تعريف شيعيان گفته است: (از آن جهت به ياران على(ع) شيعه مى گويند كه ايشان از على(ع) پيروى كردند و او را برتر از ديگر اصحابِ رسول خدا(ص) دانستند.)5

شهرستانى در تعريف شيعه مى نويسد: (شيعه كسانى هستند كه از على(ع) پيروى كردند و به نصّ و وصيّت خفيّ و جليّ به امامت و خلافتش قايل شدند. شيعه اعتقاد دارد كه امامت از اولاد على(ع) به ديگرى نمى رسد, و امامت غير ايشان يا از روى ظلم است و يا اين كه خود اين خاندان با توسل به تقيّه از امامت دست برداشته اند.)6
ظاهراً تعريف شهرستانى از تعريف اشعرى دقيق تر مى باشد, زيرا وى به دو نوعِ نص جلى و خفى اشاره مى كند, و مسأله نص براى شناخت شيعه و ـ به ويژه اماميه ـ از ديگر مسلمانان, ضرورى است. شيخ طوسى به بحث از نص و وصيت پرداخته, و مى گويد شيعه كسى است كه به دليلِ وصيت پيامبر(ص) و اراده خدا به امامت على(ع) باور دارد.7

شيخ طوسى نص را به جلى و خفى تقسيم مى كند و در تعريف آن دو مى نويسد: (نص جلى روايتى است كه شيعه اماميه به طور ويژه آن را نقل كرده است, هرچند اصحابِ حديث آن را در شمار خبر واحد آورده باشند. و نص خفى آن است كه تمامى امت آن را به ديده قبول نگريستند, هرچند در تأويل و تشخيص مراد حديث اختلاف كردند, ولى هيچ يك از آن بزرگان در صدد انكار حديث مزبور برنيامده اند.)8

جاروديه كه يكى از فرق زيديه مى باشد, اعتقاد دارد كه نص جلى بر امامتِ على(ع) حالت وصفى دارد و به صورت تسميه نمى باشد. در اين مورد اشعرى مى نويسد: (به پندار جاروديه, پيامبر(ص) به صورت وصفى على(ع) را امامِ بعد از خودشان قرار داده است….)9

شيخ طوسى خاطر نشان مى سازد كه سليمانيه ـ يكى از شعبات زيديه ـ به نص باور ندارند, بلكه معتقدند كه (امامت با شوراست و با توافق دو تن از بزرگان مسلمين صورت مى پذيرد و مفضول نيز مى تواند امام باشد.10 بنا به نظر شيخ طوسى, صالحيه و تبريّه از فرق زيديه در مسأله امامت همچون سليمانه مى انديشند.11

به نظر شيخ طوسى غلات شيعه و از جمله آن ها كيسانيه را اماميه از شمار مسلمين بيرون مى شناسد تا چه رسد به اين كه آن ها را شيعه بنامد. زيرا آنان اولاً امامت را تا حد ربوبيت بالا بردند و ثانياً طوايفى از آنان همچون هاشميه انتقال امامت از خاندان على(ع) به اولاد عباس [بن عبدالمطلب] را جايز شمردند. همچنان كه بعضى از غلات امامت را از خاندان پيامبر(ص) ستانده و به عامه مردم ارزانى داشتند; مانند بيانيه كه امامت را به شخصى موسوم به (بيان) مسلّم دانستند.12

در پايان, به تعريف ابن حزم از شيعه مى پردازيم كه به نظر مى رسد در ميان تعاريف ياد شده از شموليت و دقت بيش ترى برخوردار است. ابن حزم مى گويد: (شيعه كسى است كه على(ع) را بعد از رسول الله(ص) برتر از همگان مى داند, و امامت را خاصه على و اولادش مى شناسد, و هركه با اين نظر مخالفت نمايد, شيعه نباشد.)13

از آن جا كه ابن حزم به افضل بودن على(ع) اعتراف نموده و او را امام و خليفه رسول اكرم(ص) خوانده, به تفصيل تعريف او از شيعه را بيان كرديم; زيرا امامت اولاد على(ع) از فاطمه(ع) بنيانى ترين اعتقاد شيعه است. با معيار امامت, زيديه را كه به افضليت امام قائل نيستند, مى توان از شيعه باز شناخت و, غلات را كه با امامت بسان ربوبيت برخورد مى كنند, از جرگه شيعيان خارج دانست.

دكتر شيبى درباره مجموعه اى از عبارات و اصطلاحات اسلامى از قبيل (انصار), (مهاجرين), (تابعين) و (شيعه) بحث و مناقشه مى كند. انصار به ياران پيامبر(ص) از مردم مدينه اطلاق مى شود و شيعه به پيروان على(ع) اختصاص دارد. شيبى اعتقاد به اصالت شيعه دارد و آن را برخاسته از روحِ اسلام مى داند كه با ويژگى جديد خود به افرادى اطلاق مى شود كه به دليل داشتن وصفى مشترك با عنوان شيعه شناخته مى شوند. تشيّع با روحيه عرب سازگار است و از ويژگى هاى آنان به شمار مى رود و طرز فكرشان را نشان مى دهد. شيبى اسلام را نيز برخاسته از همين منبع مى داند و براى اثبات آن به آيات 67 از سوره عمران و 90 از سوره مباركه يونس استشهاد مى كند. او چنين نتيجه مى گيرد: (مسلمانان مطيع و فرمانبردار خدايند, انصار يارى كننده پيامبرند و مهاجران كسانى هستند كه جهت يارى پيامبر(ص) از وطن خود هجرت نمودند… و [بالاخره] شيعه كسانى اند كه پيرو على(ع) شدند و, تمامى اين ها منطبق با اسلوب و منش عربى است.14 زمان ظهور تشيّع
حال كه تا حدودى با تعاريف ملل و نحل شناسان دوره هاى مختلف, از شيعه آشنا شديم, بايسته است كه از زمان ظهور تشيّع نيز مطالبى را عرضه بداريم. در اين باره از علما اقوال متفاوتى نقل شده كه ذيلاً به برخى از آن ها اشاره مى كنيم: 1. ظهور شيعه در عهد پيامبر(ص):
نوبختى (م300ق) مى گويد: (اولين فرقه از فرق اسلامى, شيعه است كه در زمان پيامبر(ص) به (شيعه على) معروف بودند و بعد از رحلت آن حضرت, دور على(ع) را گرفته و به امامتش پاى بند شدند).15
شيخ صدوق (م381ق) از ابن عباس نقل مى كند: (شنيدم كه پيامبر(ص) مى فرمود كفار در روز قيامت خواهند ديد كه خداوند تا چه اندازه به شيعه على(ع) ثواب مى دهد و از چه جايگاه و مقامى برخوردارند….16 و همچنين پيامبر(ص) فرمود: (هفتاد هزار تن از امت من بى حساب و كتاب به بهشت مى روند. سپس به على(ع) روى كرد و گفت: اينان شيعه تواند و تو امام آنانى).17
على الظاهر احاديثى كه دال بر ظهور شيعه در زمان پيامبر(ص) باشد, زياد است, تا جايى كه سيد حامد لكنهورى صفحات عديده اى از كتاب (عبقات الانوار) را به آن اختصاص داده است.18 2. ظهور شيعه بعد از سقيفه:
پاره اى از مورخان و محدثان ظهور تشيّع را از پيامدهاى جريان سقيفه مى دانند. در حقيقت سقيفه, نقطه عطفى در تاريخ اسلام است كه بعد از آن دسته بندى هاى سياسى ـ مذهبى دنياى اسلام در سده هاى نخستين هجرى به هر ترتيب نوعى به آن وابسته اند.
طبرى نقل مى كند كه بعد از جريان سقيفه شيعه به دور على(ع) جمع شدند و از خلافت او سخن راندند, چندان كه (زبير شمشير كشيد و گفت تا با على(ع) بيعت نشود, شمشيرم را غلاف نمى كنم.19يعقوبى نيز خاطرنشان مى كند كه بعد از بيعت ابوبكر جماعتى از مهاجرين و انصار از ابوبكر روى گردان شدند و, (به على گراييدند و از ايشانند: عباس بن عبدالمطلب, فضل بن عباس, زبير بن عوام, سلمان فارسى, ابوذر غفارى, عمار ياسر و مقداد بن عمرو و الخ).20
به نظر مى رسد كه افراد ياد شده در زمان پيامبر(ص) نيز به شيعى گرى معروف بودند, نهايت اين كه بعد از سقيفه (شيعه سياسى) را پى افكندند. 3. ظهور شيعه در روز جمل:
در مورد اين كه شيعه در روز جمل ظاهر شده باشد, چندان اخبارى وارد نشده است. ابن نديم مى نويسد (على در روز جمل قصد طلحه و زبير كرد, با آنان به جنگ آغازيد تا به امر الهى گردن نهند, هركه را در آن روز با على(ع) بود, شيعه ناميده اند, زيرا آن حضرت پيوسته اصحابش را [شيعتى= يارانِ من] خطاب مى كرد.)21
از ميان شرق شناسان ولهاوزن با ابن نديم هم رأى است. او اعتقاد دارد به اين كه بعد از قتل عثمان در ميانِ مسلمانان دو حزب به وجود آمد: حزب على و حزب معاويه, و از آنجا كه در عربيِ صدر اسلام براى حزب لفظ شيعه به كار برده مى شد, ياران معاويه را (شيعةُ معاويه) و انصار على(ع) را (شيعه على) مى خواندند, لكن همين كه معاويه قدرت را به دست آورد و بر سرير سلطنت نشست, لفظ شيعه تنها در مورد پيروان على(ع) استعمال گرديد.)22 4. ظهور شيعه بعد از واقعه صفين:

يكى از نظريه ها درباره زمان ظهور شيعه, اين است كه شيعه بعد از واقعه صفين روى نموده است. مونتگمرى وات اسلام شناس دانشگاه ادينبورگ اسكاتلند بر اين باور بوده و مى نويسد: (سرآغاز حركت شيعه در يكى از روزهاى سال 37ق بوده است. زمانى كه عده اى از اتباع على(ع) گفتند كه دوستدارت را دوست مى داريم و دشمنت را دشمن, در حقيقت تشيّع را پى افكندند).23 وات براى اثبات اين نظريه به روايتى از طبرى استناد مى كند: (زمانى كه على(ع) به كوفه درآمد, و خوارج از او جدا شدند, شيعه پايمردى و ثبات خود را در راه على(ع) به اثبات رسانيد و شيعيان فرياد برآوردند كه اى اميرمؤمنان به گردنِ ماست بيعت دومين, ما دوستدار دوستانت هستيم و با دشمنانت مى ستيزيم).24

از مجموع آنچه گفته شد, دو قسم تشيّع از همديگر قابل تشخيص است. قسم اول كه شايد بتوان آن را (تشيّع روحى) ناميد, كه از زمان پيامبر(ص) وجود داشته است. منظور از تشيّع روحى همان اعتقاد به امامت و وصايت على(ع) است كه در همان آغاز دعوت پيامبر(ص) در ضيافت خويشان خود خطاب به آنان فرمود: (إنّ هذا [عليّ] أخي و وصيّي وخليفتى فيكم فاسمعوا له واطيعوا….

ظاهراً وصايتِ على(ع) در ميان مسلمين شناخته شده بوده است, و از اين روست وقتى مردى از ابن عباس (حبرالامه) راجع به پور ابوطالب پرسيد, در جواب گفت: (اى مرد, به خدا سوگند از كسى پرسيدى كه بعد از رسول خدا(ص) چون اويى بر روى زمين گام نگذاشته و كس از او برتر نيست, زيرا او برادر, پسرعمو, وصى و خليفه رسول اكرم(ص) مى باشد).25

وصايت على(ع) چندان معروف بوده كه در بيت ابوالاسود دئلى همچون اسم خاصى به كار رفته است:
(أحبّ محمّداً حُبّاً شديدا
وعباساً وحمزة والوصيا)
شيعه در مورد وصيت پيامبر(ص) به امامت امام على(ع) كتب زيادى نگاشته و از ميان آن ها كتاب علامه حلى معروف به (اثبات الوصيه) از همه مشهورتر است. علامه در اين كتاب به حدود سى كتاب در باب (وصيت) اشاره كرده و از كتاب (الوصية) مسعودى نيز نامبرده است.
اعتقاد روحى به امامت و وصايت امام على(ع) از همان آغاز ظهور اسلام در ميان امت مشهور و معروف بوده است و اين همان است كه در اين جا از آن به (تشيّع روحى) ياد كرديم. اين قسم از تشيّع شناخته شده ترين نوع شيعى گرى است و آنچه كه در اشعار و رجزهاى صحابه در مورد امامت و خلافت على(ع) آمده, ناظر بر همين قسم تشيّع است, مثل:
وكانَ ولي العهد بعد محمّد
عليّ وفى كل المواطن صاحبه
على ولى اللّه اظهر دينه
وأنت مع الأشقين فيما تحاربه
(فضل بن عباس)

و اما قسم دوم تشيّع كه از آن به (تشيّع سياسى) ياد كرديم, بعدها به وجود آمده و حق همين است كه بگوييم شيعه به مفهوم سياسى خود از زمانِ جريان سقيفه شروع شد و بعداً در زمان على(ع) باليد و پس از واقعه جانسوز كربلا هويت مذهبى گسترده اى يافت و در زمان امام محمد باقر و جعفر صادق(ع) در مسائل فقهى و كلامى از ديگر مذاهب پيش تاخت و به اين ترتيب به عنوان يكى از مذاهب اسلامى شناخته گرديد.

نگارنده درباره (شيعه) به همين مختصر كه از كتابِ (تاريخ الاماميّه واسلافهم من الشيعه, بيروت, چاپ سوم 1406ق) برگردانده بسنده مى كند و به معرفى كتبى كه درباره (شيعه اماميه) نوشته شده مى پردازد:
1. آيين جعفرى
نورى, هادى, تهران, 1324ش, 296ص.
2. آثار الشيعه
عبدالعزيز بن عبدالحسين معروف به آل صاحب جواهر, تهران, 7ـ1342ق, 4ج, وزيرى.

3. آراء ائمه الشيعه الإماميه فى الغلاه
حاج ميرزا خليل كمره اى

4. الاثنى عشريه فى المواعظ العدويه
العاملى, العينائى, محمد, تهران, 1322ق, 300ص.

5. احقاق الحق وازهاق الباطل مع تعليقات شهاب الدين نجفى
قاضى شوشترى, نوراللّه, به اهتمام مرحوم آيةاللّه ميرزا حسن غفارى, تهران, 1391ق, وزيرى, 760ص.

6. أدب الشيعه
دكتر طه, عبدالحسين.

7. أدب الشيعه إلى نهايه القرن الثانى الهجرى
؟, مطبعة السادة: القاهره, 1968, چاپ چهارم.

8. ارمغان تشيّع
موسوى خراسانى, حسين, انتشارات جعفرى, مشهد, 1346ش, جيبى, 431ص.

9. الاسلام بين السنة والشيعه
الدفتر دار المدنى, هاشم و الزعبى, محمدعلى, دار الانصاف للتأليف والترجمه والنشر, بيروت, 1369ق.

10. اسلام در پرتو تشيّع
آل واعظ خراسانى, محمّدحسين, تهران, 1372, رقعى, 463ص.
11. الاسلام على ضوء التشيّع
خراسانى, محمّدحسين, تهران, 1333, در 2جلد.
كتاب (اسلام در پرتو تشيّع) ترجمه فارسى همين كتاب است)

12. اسلام و شيعه
غروى تبريزى, عبدالحسين, تبريز, 1363ش, رقعى, 136ص.

13. اسلام و تشيّع
حاج سيد ضياءالدين استرآبادى, چاپخانه محمّدعلى علمى, 1358ش, 783ص.

14. اسلام و عقايد شيعه يزد
ميرتقى مصطفى, 1353, 431ص.

15. اصول تشيّع
انصارى, زنجانى, 338ص.
مؤلف در اين كتاب به بررسى عقايد مذهب تشيّع پرداخته و به شبهات مخالفان پاسخ داده است.

16. اصول التشيّع
هاشم معروف الحسنى, دار القلم

17. الانتفاضات الشيعيه عبر التاريخ
هاشم معروف الحسنى, منشورات الرضى, قم, 1404ق, وزيرى, 527ص.

18. اين است آيين ما
كاشف الغطاء, محمّدحسين, مترجم: ناصر مكارم شيرازى, چاپخانه محمّدى علميّه, تبريز, چاپ اول 1346, وزيرى, 415ص.
اين كتاب ترجمه اى از (اصل الشيعه واصولها).

19. بشارة المصطفى لشيعة المرتضى
عمادالدين, الطبرى
اين كتاب در نجف به طبع رسيده است. مؤلف كتاب از اعلام قرن ششم هجرى است.

20. بين التصوف والتشيّع
هاشم معروف الحسنى, دار القلم
مؤلف در اين كتاب به نقد (الصلة بين التصوف والتشيّع) پرداخته است.

21. بين الشيعه واهل السنة
دنيا سليمان, وزارة الاوقاف, القاهره, بى تا.

22. تاريخ الاماميه واسلافهم من الشيعه
عبدالله, فياض, مؤسسة الأعلمى للمطبوعات, بيروت, چاپ سوم, 1406ق, وزيرى, 220ص.
اين كتاب در موضوع خود كم نظير است و به آن مرحوم سيّد محمّدباقر صدر مقدمه اى سى صفحه اى نوشته و درباره ارزش علمى كتاب نكاتى را آورده است.

23. تاريخ تشيّع در ايران از آغاز تا قرن هفتم هجرى
جعفريان, رسول, سازمان تبليغات اسلامى, 1368ش.

24. تاريخ الشيعه
مظفر, (شيخ) محمّدرضا, منشورات مكتبه بصيرتى, 279ص.

25. تاريخ شيعه و فرقه هاى اسلام تا قرن چهارم
دكتر مشكور, محمّدجواد, انتشارات اشراقى, چاپ چهارم, 1368ش, 312ص.
مؤلف كتاب (فرق الشيعه) را كه خود ترجمه كرده, در تأليف كتاب حاضر به عنوان متن پايه مد نظر گرفته است.

26. تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام
سيد حسن الصدر, شركة النشر والطباعة العراقيه المحدوده, بغداد, 1370ق.

27. تحقيق كوتاه درباره شيعه
نورى, يحيى, انتشارات فراهانى, تهران, 1346, جيبى, 109ص.
28. تحقيقى كوتاه پيرامون رابطه تشيّع و ايران
جعفريان, رسول, جهاد دانشگاهى دانشگاه اصفهان, 1366ش.

29. تسليه الشيعه وتقويه الشريعه
ميرلوحى
نسخه خطى اين كتاب در كتابخانه آيةاللّه مرعشى نجفى در مجموعه شماره 3306 نگهدارى مى شود.

30. تشيّع shiism (انگليسى)
هانيس هالم, مركز مطالعات اسلامى, ادينبوره 1991م.

31. تشيّع در اندلس
محمود على مكى و عزالدين عمر موسى, مترجم: رسول جعفريان, انتشارات انصاريان, 1376ش, 109ص.

32. تشيّع در مسير تاريخ
دكتر جعفرى, سيّد حسين, مترجم: دكتر سيد محمّدتقى آيةاللّهى, دفتر نشر فرهنگ اسلامى, 1359, وزيرى, 283ص.
اين كتاب از يك مقدمه و يازده فصل تشكيل شده و در آن از علل پيدايش تشيّع و سير تكوين آن در اسلام بحث شده است. در ضمن در اين كتاب بحث هاى زيبايى راجع به نهضت هاى شيعه موجود است.

33. تشيّع سرخ
دكتر شريعتى, على, مؤسسه ملى, 1356ش, 30ص.

34. تشيّع: سيرى در فرهنگ و تاريخ تشيّع
محبى, سعيد, مركز دائرةالمعارف تشيّع, 1373ش, وزيرى, 461ص.

35. التشيّع: عقيدة و تاريخ
الشيخ زكى حسن, انتشارات عاشورا, 1414ق, رقعى, 172ص.
اين كتاب در سه فصل: 1. المسلمون بين الاصالة والسيرة, 2. جذور العقيدة السنيه والشيعيه وراثيّة ام الهيّه, 3. الدواعى والأسباب لنشأة الشيعه والتشيّع, تدوين يافته است.

36. تشيّع مولود طبيعى اسلام
صدر, سيّد محمّدباقر, ترجمه و تحشيه: على حجتى كرمانى, كانون نشر و پژوهش هاى اسلامى, تهران, 1356ش, وزيرى, 184ص.

37. التشيّع: نشأته ومعالمه
هاشم الموسوى, مركز الغدير للدراسات الاسلاميه, 1414ق, وزيرى, 376ص.

38. التشيّع والاسلام
الصدر, سيد محمدباقر, دارالغدير, بيروت, 1973م.

39. تشيّع و تصوف
دكتر شيبى, مصطفى كامل, مترجم: عليرضا ذكاوتى, انتشارات اميركبير, تهران, 1359ش, وزيرى.

40. تشيّع يا مكتب نهايى انسان ها
اسلامى, قاسم, تهران, 1352ش, وزيرى, 358ص.

41. تعليمات جعفرى در اصول دين مقدس
؟, جامعه تعليمات اسلامى, تهران, 1350ش, 2ج, وزيرى.

42. ثمَّ اهتديتُ
محمّد التيجانى, السماوى, مؤسسة الفجر, لندن, وزيرى, 319ص.
43. جغرافياى تاريخى و انسانى شيعه در جهان اسلام
جعفريان, رسول, انتشارات انصاريان, قم, 1371ش, وزيرى, 214ص.

44. جهاد الشيعه
سميره مختار, الليثى, قم, 1363, وزيرى.
45. چرا مذهب تشيّع را اختيار كردم
شوشترى, محمدحسن, مرعشى, انتشارات صدر, تهران, 1349ش, رقعى, 424ص.

46. چرا شيعه شدم يا مناظره مستر جان احمد با علماى اسلامى
رازى, محمّد, انتشارات فراهانى, 1350ش, جيبى, 403ص.

47. چرا مذهب شيعه را انتخاب كردم
حقانى زنجانى, حسين, انتشارات اسلامى, تهران, 1351ش, جيبى, 240ص.

48. چگونه و چرا شيعه شدم
آقايانس, جواد, به اهتمام: رحمت الله مسيبى, تهران, 1352ش, جيبى, 367ص.

49. حديقه الشيعه
رضوى كاشانى, عبدالحيّ
نسخه خطى اين كتاب در كتابخانه آيةاللّه مرعشى, شماره 1124 موجود است.

50. حركات الشيعه المتطرفين وأثرهم فى الحياة الاجتماعيه والأدبيه لمدن العراق ابان العصر العباسى الاوّل
دكتر محمّد جابر, عبدالعال: قاهره, 1954م.

51. حزب الشيعه فى أدب العصر الأموى
دكتر ثريا عبدالفتاح, ملحس, الشركيه العالميه للكتاب, چاپ اوّل, 1990م, رقعى, 511ص.

52. حقيقة الشيعه الاثنى عشريه
اسعد وحيد, قاسم, رابطة اهل البيت(ع) الاسلاميه العالميه: لندن, چاپ اوّل, 1412ق, وزيرى, 146ص.

53. حمايت از حريم شيعه و ولايت
محلوجى, رضا, تهران, 1348ش, رقعى, 183ص.

54. الخوارج والشيعه
فلهوزن, يوليوس, مترجم: عبدالرحمن بَدَوى, وكالة المطبوعات: كويت, 1978م.
اين كتاب در اصل به زبان آلمانى نوشته شده است و در آن مباحث مفيدى راجع به جنبش هاى شيعى و چونايى ظهور خوارج آمده است.

55. الدرجات الرفيعه فى طبقات الشيعه
ابن معصوم, صدرالدين على بن احمد, المدنى, الحسينى.
اين كتاب با مقدمه محمد صادق بحرالعلوم در نجف به سال 1382ق به طبع رسيده است.

56. دور الشيعه فى تطور العراق السياسى الحديث
النفيسى, عبدالله فهد, منشورات دار مكه المكرمة, 1405ق, وزيرى, 228ص.

57. راه رستگارى يا مذهب شيعه جعفرى
خمسى, ابوالفضل, تهران, رقعى, 44ص.

58. الرسالة الاثناعشريه فى ردّ الصوفيه
محمد بن الحسن, الحرّ العاملى
نسخه خطى اين كتاب در موزه بريتانيا به شماره 260 و 23 Add موجود است.

59. روح التشيّع
شيخ عبدالله نعمه, دارالفكر اللبنانى, 1405ق, وزيرى, 512ص.
60. الروضة النضرة (طبقات اعلام الشيعه فى القرن الحادى عشر)
آغابزرگ تهرانى, مؤسسة فقه الشيعه, تهران.

61. ريشه شيعه و پايه هاى آن
كاشف الغطاء, محمدحسين, مترجم: عليرضا خسروانى, تهران, 1317ش, 182ص.
اين كتاب ترجمه (اصل الشيعه واصولها) مى باشد.

62. ريشه ها و جلوه هاى تشيّع و حوزه علميه اصفهان در طول تاريخ
مير حجت موحد ابطحى, دفتر تبليغات المهدى عج: اصفهان, 1418ق, 3ج.

63. سراج الشيعه فى آداب الشريعه
؟, تهران, 1374ق, وزيرى, 398ص.

64. سرّ تفوق شيعه در اسلام
عماد زاده, حسين, مكتب قرآن, تهران, 1353ش, وزيرى, 195ص.

65. سلوة الشيعه وقوّة الشريعه
ميرلوحى
نسخه خطى: 1. مكتبة آيةاللّه مرعشى نجفى,
شماره 4014
2. كتابخانه آيةاللّه گلپايگانى, مجموعه 1561.
نويسنده در اين كتاب به رد عقايد صوفيه پرداخته است.

66. السيادة العربيه والشيعه والاسرائيليات فى عهد بنى اميه
فان فلوتن, التعريب: حسن ابراهيم, مكتبة النهضة المصريه, القاهره, 1965م.

67. سيرى در تاريخ تشيّع
الهامى, داوود, انتشارات مكتب اسلام, 1375ش, وزيرى, 794ص.

68. الشيعه
صدر, محمّد صادق, مكتبة نينوى الحديثه, 1352ق, بغداد, وزيرى, 182ص.
69. شيعه
دكتر شريعتى (على), سحاب كتاب با همكارى حسينيّه ارشاد, خرداد 1358ش, 246ص.

70. شيعه
ردلف, اشتروتمان
كتاب به زبان آلمانى است.


71. الشيعه الاثنى عشريه: بيانان لخصائصها الدينيه من العصر المغولي
رودلف اشتروتمان, لايپزيگ, 1926.
كتاب به زبان آلمانى نگارش يافته است.

72. الشيعه بين الحقائق والأوهام
سيد محسن امين, مؤسسة الأعلمى للمطبوعات, بيروت 1397ق, وزيرى, 466ص.
اين كتاب در ردّ (الوشيعه) موسى جاراللّه نوشته شده است.

73. الشيعه بين الاشاعره والمعتزله
هاشم معروف الحسنى, دارالقلم

74. شيعه چه مى گويد
سراج انصارى, مهدى, تهران, 1327ش, رقعى, 398ص.
اين كتاب يك بار نيز با اصلاحات و حواشى سيد هادى خسروشاهى در تبريز چاپ شده است.

75. شيعه در اسلام
موسوى سبط, موسى, تهران, 1329ش, رقعى, 133ص; و كتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع تهران, 1400ق, چاپ دوم, 208ص.
به اين كتاب حسن سعيد مقدمه مفيد و پر طمطراقى نوشته است.
76. شيعه على
صادقى اردستانى, احمد, نشر جواديه يزد, 1355ش.

اين كتاب فاقد صفحه شمار است.
77. الشيعه والحاكمون
مغنيّه, محمدجواد, المكتبة الأهليه, بيروت.

78. الشيعه فى موكب التاريخ
سبحانى, شيخ جعفر, معاونية شؤون التعليم والبحوث, چاپ اول, 1413ق, 140ص.
79. الشيعه فى الميزان
مغنيه, محمدجواد, دار التعارف للمطبوعات, بيروت, 1399ق, وزيرى, 480 .

80. شيعه كيست و تشيّع چيست؟
مغنيّه, محمّدجواد, مترجم: على اكبر كسمايى, انتشارات اقبال, 1344ش, 169ص.

81. الشيعه والامامة
المظفر, محمدحسين, دار المهاجر, بيروت, بى تا.

82. شيعه و تشيّع
مغنيّه, محمّدجواد, مترجم: شمس الدين مرعشى, مجمع ذخائر اسلامى, تهران, 1356, 378ص.

83. الشيعه وحجتهم فى التشيّع
الشيخ محمّد مرعى الامين, الانطاكى

84. شيعيان مبارزان راه خدا
رابين, رايت, مترجم: على انديشه, نشر قومس, 1372ش, وزيرى, 179ص.
85. صفات الشيعه وفضائل الشيعه شيخ صدوق
ابوجعفر محمّد, ابن بابويه قمى, تهران, 1381ق, وزيرى, 88 «93ص.
اين كتاب به قلم حسين فشاهى ترجمه شده و در هامش كتاب به چاپ رسيده است.

86. صفحه اى از تاريخ سياسى اسلام به انضمام رساله تحقيقى رافضيان چه كسانند؟ يك داورى بين شيعه و سنى
عزمى, خليل, مترجم: عليرضا خسروانى, تهران, كى استوان, 1334ش, رقعى, 20«87«827ص.

87. الصلة بين التصوف والتشيّع
الشيبى, كامل مصطفى
اولين چاپ اين كتاب در 2 جلد در بغداد به سال 1963م, صورت گرفته است.

88. ظهور شيعه
طباطبايى, علامه سيّد محمّدحسين, نشر شريعت, 1338ش, وزيرى, 152ص.
كتاب حاضر مجموعه مصاحبه هاى معظم له با هانرى كربن فيلسوف و ايران شناس معروف فرانسوى مى باشد.

89. عقائد الاماميه
مظفر, محمّدرضا, مطبعة نور الأمل, 1381ق, 14«126ص.
اين كتاب در پنج فصل و يك مقدمه تدوين شده است. دكتر حامد حفنى داود يك مقدمه ممتع و مفيد بر اين كتاب نوشته كه فوق العاده قابل استفاده است.

90. عقائد الشيعه
نيّر بروجردى, تهران, اسلاميه, 1338ش, خشتى, 131ص.

91. عقيدة الشيعه
دونالدسن, دوايت, التعريب, ع.م, مصر, 1946م.

92. عقيده الشيعه الاماميه
هاشم معروف الحسنى, دارالقلم
93. عقيدة الشيعه فى الامامية
شريعتى اصفهانى, محمدباقر, قم, 1397ق, وزيرى, 5 «296ص.

94. على و شيعيانش
نجم الدين, شريف, مترجم: على كرمى مهر.
اين كتاب ترجمه اى است از (على و الشيعه).

95. فرق الشيعه
ابومحمّد, النوبختى, دارالاضواء, بيروت, چاپ دوم, 1984م.

96 . الفرقه الناجيه
شيخ ابراهيم قطيفى, با مقدمه حبيب آل جميع, مؤسسة البقيع لاحياء التراث, 1420ق, وزيرى.

97 . فضائل الشيعه
اين كتاب از مؤلفى ناشناس است كه كتابش را به نام طهماسبِ صفوى نوشته است. نسخه خطى كتاب در مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى موجود است.

98 . الفكر السلفى عند الشيعه الاماميه
على حسين, الجابرى, مؤسسة احياء التراث الاسلامى, 1977م.

99 . الفكر الشيعى
؟, مكتبة النهضة, بغداد, 1966م.

100 . كتاب ايمان براى كمال انسان و عقايد شيعه اماميه اثنى عشريه
استرآبادى, ضياءالدين, نثر مصطفوى, تهران, 1353ش, 256ص.

101 . كتابشناسى اصول فقه شيعه
مهدى مهريزى, دبيرخانه كنگره جهانى شيخ مرتضى انصارى, 1373ش, رقعى, 208ص.
102 . كلام شيعه
آنتز, پتر
اين كتاب به زبان آلمانى نگارش يافته و در حقيقت پايان نامه دكترى نويسنده مى باشد و در سال 1971م به طبع رسيده است.

103 . گروه رستگاران يا فرقه ناجيه
موسوى, محمد, انتشارات صدوق, 1384ق, وزيرى, 640ص.
104 . گفتار شيعه در اصول و فروع
؟, انتشارات شمس, تهران, 1383ق, وزيرى, 456ص.

105 . گفتگوى يك دانشمند شيعى با يك عالم سنى
علم الهدى, مرتضى, دانشگاه تهران, 1348ش, 2ج, وزيرى.
اين كتاب را دكتر ابوالقاسم گرجى تصحيح كرده و با مقدمه و تعليقات خود به چاپ رسانده است.

106 . لماذا اخترت مذهب الشيعه: مذهب اهل البيت(ع)
شيخ مرعى امين انطاكى, مؤسسه الاعلمى للمطبوعات, بيروت, بى تا, 327ص.
در اين كتاب كه يك زندگينامه خودنوشت است, ابتدا مؤلف اطلاعاتى از زندگى خود به دست داده و سپس استبصار خود را باز مى نماياند.

107 . مبانى تفكر شيعه
مظفر, شيخ محمدرضا, مترجم: دكتر جمال موسوى, كتابخانه بزرگ اسلامى, بى تا, 230ص.
اين كتاب ترجمه اى است از (عقائد الاماميه)

108 . مبانى دينى و مذهب شيعه
نجفى حسينى, احمد, قم, 1350ش, رقعى, 105ص.
109 . مذهب تشيّع و آرمان هاى ملى ايران
حقوقى, عسگر, تهران, 1353ش, وزيرى, 144ص.

110 . مذهب شيعه و منشأ آن (بنگالى)
آقا احمد, على احمد.
اين كتاب در 1892م به طبع رسيده است.

111 . مسائل اقتصادى از ديدگاه تشيّع
مظفر, محمدرضا, مترجم: محمّد محمّدى اشتهارى, قم, 1355ش.

112 . مسئوليت شيعه بودن
(دكتر) شريعتى, على, حسينيه ارشاد, 1352ش, 44ص.

113 . مسار الشيعه
شيخ مفيد م/413ق
نسخه خطى اين كتاب در مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى موجود است.

114 . معنويت تشيّع و 22مقاله ديگر
(علامه) طباطبايى, محمّدحسين, انتشارات انديشه, تهران, 1356ش, 288ص.

115 . مكتب تشيّع در سير تاريخ
خراسانى, حسين, نشر محمّدى, تهران, 1341ش, رقعى, 227ص.

116 . منابع انديشه مذهبى شيعه
شيروانى, على, انتشارات شفق, قم, 1373ش, وزيرى, 176ص.
117 . منطق شيعه در كنگره ها و مجامع علمى
سبحانى, آيةاللّه شيخ جعفر, انتشارات مكتب اسلام, 1376ش, 212ص.

118 . مؤنس الشيعه
مدرسى, عبدالكريم,تهران, 1388ق, 125ص.

119 . نامه شيعيان
حسن احقاقى اسكويى, حائرى, مشهد, 1333ش, 213ص.

120 . النواقض لبنيان الرواقض
ميرزا مخدوم, محمّد [يا] اشرف بن عبدالباقى
نسخه خطى كتاب در موزه بريتانيا در شماره 7991. or نگهدارى مى شود.

121 . الوشيعه فى ردّ الشيعه
موسى جاراللّه
اين كتاب بارها از طرف علماى شيعه مورد نقد قرار گرفته است.

122 . وظايف الشيعه فى زمن الغيبه
حسينى, س.ا, نشر موسوى, اصفهان, 1351ش, جيبى, 48ص.

123 . هويّة التشيّع
دكتر وائلى, شيخ احمد, مؤسسه اهل البيت(ع), بيروت, 1981م, 224ص.پي نوشت : 1. القاموس المحيط, ماده (شاع). 2. ابومخنف, مقتل الامام أبى عبدالله الحسين(ع), 1960, ص1. 3. نصر بن مزاحم, وقعة صفين, 1365ق, ص7. 4. مسعودى, على بن الحسين, نجف, ص121. 5. اشعرى, مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين, 1950م, ج1, ص65. 6. شهرستانى, الملل و النحل, 1956, ج1, ص131. 7. شيخ طوسى, تلخيص الشافى, 1963, ج2, ص56 و57. 8. همان, ص46. 9. پيشين, ج1, ص133. 10. همان, ص135. 11. شهرستانى, پيشين, ج1, ص42. 12. اشعرى, سعد بن عبدالله, المقالات والفرق, 1963, ص37. 13. ابن حزم, الفصل فى الملل والأهواء والنحل, بغداد, ج2, ص113. 14. شيبى, كامل مصطفى, الصلة بين التصوف والتشيّع, 1963, ج1, ص10ـ11. 15. فرق الشيعه, 1931, ص15. 16. علل الشرايع, 1963, ص156. 17. ديلمى, ارشاد القلوب, 1381, ج1, ص193. 18. كاشف الغطاء, اصل الشيعه واصولها, بيروت, ص90. 19. طبرى, تاريخ 1938, ج2, ص444. 20. يعقوبى, التاريخ, 1358ق, ج2, ص103. 21. ابن النديم, الفهرست, قاهره, ص263. 22. فلهاوزن, الخوارج والشيعه, ت: عبدالرحمن بَدَوى, 1958, ص141. 23. دابليو, ام, وات, اسلام و همبستگى جامعه, 1961, ص104. 24. طبرى, پيشين, ج4, ص46. 25. القمى, علل الشرائع, 1963, ص159.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 83  صفحه : 18
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست