فهرست نسخههاى عكسى كتابخانه عمومى حضرت آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى. محمد على حائرى. زير نظر سيد محمود مرعشى. (چاپ اول: قم، كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى، 1411 / 1369). چهار + 457 ص. فهرست نگارى نسخههاى خطى به شيوه متداول امروزى تقريباً در سده اخير رواج پيدا كرده است. در تاريخ اسلام از قديم الايام و روزگاران نزديك به عصر ائمه - عليهم السلام - كتابهاى فراونى با عنوان «فهرست» نوشته شده است. مانند فهرست ابن نديم و شيخ طوسى و نجاشى (معروف به رجال نجاشى) كه برغم تشابه از برخى جهات با فهرست نسخ خطى متداول امروز، از مقولهاى ديگرند و داراى هدفى ديگر. همچنين كتابهايى مانند كشف الحجب و الاستار عن أحوال الكتب و الأسفار و مرآة الكتب و الذريعة إلى تصانيف الشيعة، در عين اينكه حالتى فهرست گونه، و تا اندازهاى نقش فهرست نسخ خطى را به عهده دارند، اهدافى ديگر نيز داشتهاند كه بحث تفصيلى آن، خارج از اين مقاله كوتاه است. به هر حال، تدوين فهرست نسخههاى خطى كتابخانههاى عمومى و خصوصى، به شيوه و انگيزههايى كه اكنون متداول است، از كارهاى بسيار سودمند براى حفظ و معرفى دُرهاى گرانبهايى است كه عنوان «مخطوط» و «خطى» به خود گرفته و در گوشهاى آرام و ساكت خزيدهاند. در ايران اسلامى در اين زمينه كارهاى زيادى شده و به عقيده متخصّصان فن، در هيچ كشورى به اندازه ايران فهرست نسخههاى خطى نوشته و منتشر نشده است.(1) از آن جمله است فهرست نسخههاى خطى كتابخانه آستان قدس رضوى در يازده مجلد تاكنون، و نيز فهرست الفبايى آن كتابخانه شامل معرفى پانزده هزار مجلّد نسحه خطى، فهرست نسخههاى خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى در بيش از بسيت مجلد، دانشگاه تهران در هجده مجلد، ملك هفت مجلد، وزيرى يزد پنج مجلد، كتابخانه مدرسه عالى شهيد مطهرى در پنج مجلد، فيضيه قم در دو مجلد، نشريه نسخههاى خطى از انتشارات كتابخانه مركزى دانشگاه تهران در يازده شماره، ميكروفيلمهاى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران سه مجلد، و بالاخره كتابخانه مرحوم آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى - قدس سره الشريف - كه تا كنون هجده مجلد از فهرست نسخههاى خطى آن منتشر شده است. اين كتابخانه برغم آنكه نوبنياد است و سالهاى متمادى از تولد آن نمىگذرد، تعداد كتابهاى چاپى آن از مرز دويست *28* و پنجاه هزار جلد مىگذرد. نسخ خطى كتابخانه بالغ بر بيست و پنج هزار جلد است كه برخى، خود مجموعهاى از چند كتاب يا رساله است كه اگر آن تعداد عناوين نيز به حساب آيد، حدود شصت هزار عنوان خواهد شد. مجموعه ذخائر آن پيوسته روبه فزونى و توسعه است و همچنان برخى از صاحبان كتابخانههاى كوچك شخصى، كتابهاى خود را به آن وقف يا اهدا مىكنند و كتابخانه نيز بسيارى از نسخ خطى را از صاحبان آنها مىخرد.(2) مايه خرسندى است كه در مدتى اندك، اين كتابخانه هجده مجلّد از فهرست نسخ خطى خود را - هر كدام شامل چهار صد نسخه - منتشر كرده است؛ با اينكه - مثلاً - با گذشت بيش از شصت سال از انتشار اولين مجلد فهرست كتابخانه آستان قدس رضوى، تاكنون تنها يازده مجلد از فهرست نسخ خطى آن -افزون بر يك جلد فهرست الفبايى - منتشر شده است. سپاس خداى را كه اينك اولين مجلد از فهرست نسخههاى عكسى كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى هم منتشر شد و در اختيار محققان و مشتاقان قرار گرفت. به منظور قدردانى از اين اقدام خداپسندانه و به قصد معرفى آن، اين مقاله فراهم آمده است. سرپرست محترم كتابخانه در مقدمه كوتاهى بر اين فهرست مرقوم داشتهاند: بخش نسخههاى عكسى يكى از بخشهاى ويژه كتابخانه عمومى حضرت آيةاللَّه العظمى مرعشى نجفى مد ظلّه العالى مىباشد. اين بخش در برگيرنده عكسهائى از نسخههاى خطى مهمّ موجود در كتابخانههاى خارج از كشور و تعداد ناچيزى هم داخل كشور است و در نتيجه سالها تلاش و كوشش مستمرّ اينجانب طى مسافرتهاى پى در پى به نقاط مختلف جهان و بازديد از كتابخانهها و مراكز علمى بزرگ و انتخاب نسخههاى مورد نظر فراهم گرديده است. در تهيه ميكروفيلم نسخهها در پارهاى از كشورها جداً با مشكلات فراوانى دست به گريبان بودهايم كه بازگو نمودن آن بيش از آنست كه در اين مختصر بگنجد. اينك بحمداللَّه با فراهم آمدن اين مجموعه، دانشمندان و محققان و پژوهشگران مىتوانند رأساً بدون صرف كوچكترين هزينه از نسخههاى عكسى موجود كه در اين فهرست و جلدهاى بعدى آن معرفى شده در كتابخانه بهره گيرند. خداى را سپاس كه اين توفيق را بما ارزانى فرمود تا نسبت به تهيه تصاوير اينگونه منابع مهم اسلامى كه با كمال تأسف اصل آنها در اين سده اخير به وسيله ايادى استعمار و سوداگران بيغما رفته و در ديگر كتابخانهها و يا موزههاى شخصى افراد غير مسئول و تجارت پيشه خارج از كشور قرار دارد موفّق شويم. در آرشيو اين بخش از كتابخانه تاكنون توانستهايم بيش از دو هزار ميكروفيل تهيه و آنها را بصورت نسخه عكسى فراهم سازيم و بيارى خداوند در صورت رفع مشكلات تا آنجا كه در توان داريم در تهيّه اينگونه منابع و مآخذ از هيچ كوششى فروگذار ننموده و نسخههاى بيشترى را فراهم خواهيم آورد. كار فهرست نگارى نسخههاى عكسى از هنگام شروع بكار اين بخش همچنان مورد نظر بوده است، لكن بعلّت حجم روزافزون كتاب بويژه نسخههاى خطى كه الزاماً فهرست نويسى آنها در اوليت قرار داشتهاند و متأسفانه هنوز هم بپايان نرسيده است اين مهم بعهده تأخير سپرده شد تا سرانجام با پيشنهاد اينجانب دانشمند محقق برادر محترم حجاب حجةالاسلام آقاى محمدعلى حائرى خرّم آبادى دامت افاضاته اين كار را با نظرخواهى از اينجانب آغاز [كردند] و خوشوقتيم كه اينك جلد اوّل را كه در آن پانصد نسخه معرفى شده آماده و منتشر سازيم. اميدواريم - ان شاءاللَّه - تدوين و نشر ساير مجلدات فهرست نسخ عكسى ديرى نپايد و هر چه زودتر در پيش ديد مشتاقان نهاده شود. چنانكه گذشت اين مجلد شامل معرفى پانصد نسخه عكسى است كه البته برخى تصوير مكرّر از يك نسخه يا يك كتاب و برخى مجموعهاى است شامل چند كتاب يا رساله *29* (مانند شماره 3، 20، 23، 27، 82، 125). در اين فهرست در شناسايى و انتساب نسخهها دقت كافى شده و ذيل هر نسخه برخى از منابعى كه از آن كتاب و مؤلف ياد كردهاند ذكر شده كه كمك خوبى به محققان، و بسيار راهگشاست. افزون بر اينها، فهرست به شيوهاى سهل التناول تدوين شده و از به كار بردن رموز و نشانههاى اختصارى كه براى بسيارى از مراجعه كنندگان مفهوم نيست، خوددارى شده است. شماره ترتيبى كه در فهرست آمده همان است كه ذيل آن، نسخه در كتابخانه ثبت شده است و نتيجتاً مانند فهرست نسخههاى اهدايى مرحوم مشكاة به دانشگاه تهران نيست كه براى هر نسخه سه شماره ذكر شده و خواننده معمولى، گيج مىشود و نمىداند با كدام شماره بايد به كتابخانه مراجعه كند تا به نسخه مورد نظر دست يابد! و در يك كلام، زودياب بودن در اين فهرست كاملاً مد نظر بوده و مشخصات كتابشناسى و نسخهشناسى از هم متمايز است و مانند برخى مجلدات فهرست دانشگاه تهران، محقق در مشخصات نسخهشناسى و شماره نسخ دچار ابهام و خلط نمىشوند. نويسنده براى معرفى كتاب و مؤلّف به منابع متعدد رجوع كرده و دچار برخى اشتباهات معروف نشده است. فى المثل در ص 5 و 6 متذكر شدهاند كه برغم مشهور، امالى منسوب به ابوعلى (فرزند شيخ طوسى) از آن شيخ طوسى است و نه خود ابوعلى. و اين دقتها و ريزه كاريها در جاى جاى فهرست مشهود است. و پس از ذكر كتابشناسى و نسخهشناسى - تا آنجا كه شناسايى شده - نام كتابخانهاى كه عكسش از آن كتابخانه گرفته شده ذكر شده و اگر نسخه در فهرست آن كتابخانه معرفى شده باشد، شماره جلد و صفحه فهرست و احياناً اصلى ذكر شده است و برخى نسخههاى عكسى كه اصل آن نسخ در فهرستها درست معرفى نشده يا مؤلف آنها شناخته نشده، شناسايى شدهاند مانند ص 179 و 180 در معرفى منال الطالب فى مناقب على بن ابى طالب، و ص 231 در معرفى زهرالرياض و زلال الحياض. اگر كتابى كه نسخ عكسى آن معرفى شده قبلاً چاپ شده، نويسنده غالباً به آن اشاره كردهاند و بعضاً نسخههاى متعدد موجود از يك كتاب را نيز ياد كردهاند (مانند ص 375 درباره ذخيره سيد مرتضى.) البته در برخى موارد هم برغم فحص بسيار نه مؤلف نسخه شناخته شده و نه كتابخانهاى كه عكس از روى نسخه آن تهيه شده است (براى نمونه به شمارههاى 32، 57، 59 مىتوان اشاره كرد.) در نقل صدور و ذيل نسخ دقت شده كه قسمتهايى نقل شود كه كاملاً گويا و مميز كتاب از كتابهاى مشابه باشد؛ به خلاف برخى فهرستها كه به هنگام نقل آغاز يا انجام نسخ، قسمتى را نقل كردهاند كه مشترك بين كتابهاى متعدد است؛ مثل: الحمدلله رب العالمين و الصلاة على سيدنا محمد و آله الطاهرين و بعد... اگر چه اين فهرست نه بر اساس الفبايى تنظيم شده نه به شيوه موضوعى، ولى فهرست الفبايى كتابها در پايان آن، اين نقيصه را جبران مىكند. كتابهاى عكسى كه در اين مجلد معرفى شده از روى نسخههاى كتابخانههاى متعددى گرفته شده است، مانند كتابخانه مدرسه احمديه حلب، كتابخانه صاحب اعيان الشيعه در دمشق، دارالكتب الظاهريه دمشق، دانشگاه پرينستون آمريكا، سليمانيه استانبول، ناصريه در لكنهو، چستربيتى دبلين، ملى پاريس، اسكوريال مادريد، كتابخانه قاضى محمد على الاكو، كتابخانه شيخ هادى كاشف الغطاء در نجف، ملا مراد (امام زاده) استانبول، كتابخانه سلطان احمد سوم در استانبول، كتابخانه واتيكان، ملى برلين، اياصوفيه استانبول، دانشگاه توبنيگن آلمان غربى، دانشگاه لس آنجلس آمريكا، كتابخانه ملت استانبول، كتابخانه آيت اللَّه حكيم در نجف اشرف، طوپ قاپى استانبول، موزه بريتانيا در لندن، كتابخانه كوپريلى استانبول، بوهار كلكته، كتابخانه حسينيه لكنهو، كتابخانه صاحب عبقات در لكنهو، دانشگاه پنجاب، كتابخانه سالار *30* جنگ در حيدرآباد دكن، دارالكتب المصرية، امپروزيانا در ميلان و چند كتابخانه شخصى. افزون بر اينها از برخى نسخ كتابخانههاى داخلى نيز عكسى تهيه شده كه بعضاً كتابخانههاى دور دست يا شخصى است كه براى محققان دسترسى به آنها به راحتى ميسّر نيست. گذشته از عكس نسخ قديم ارزشمند، عكس برخى تأليفات معاصران نيز وجود دارد كه بسيار سودمند است؛ از باب نمونه تأليفات متعددى از مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حائرى - قدس سره الشريف - در فقه و اصول به خط ايشان، در اين مجلد فهرست معرفى شده و عكس آنها در كتابخانه وجود دارد كه نتيجتاً دسترسى به آنها را آسان كرده است. از جمله كتابهاى شرح العروة الوثقى (شماره 147، 149)، شرح الشرائع (شماره 150، 152)، كتاب الخمس (شماره 153، 154)، ابتغاءالفضيلة (شماره 155، 158)، مبانى الاحكام فى اصول شرائع الاسلام (شماره 159، 160). و چه سودمند و كارآمد است كه صاحب همتى، آستين همت به كمر زند و اين آثار ارزشمند را احياء كند. از جمله كتابهايى كه نسخه عكسى ارزشمند آن در اين فهرست معرفى شده است، از اين آثار مىتوان نام برد: 1- شماره 31، تبيان شيخ طوسى، نوشته شده به سال 567 كه در سال 570 با اصل مقابله شده است. از نسخه كتابخانه دانشگاه پرينستون آمريكا. 2- شمارههاى 44 و 45، تهذيب شيخ طوسى به خط شيخ حسين بن عبدالصمد كه با نسخه اصل مقابله كرده و إنهاء استادش شهيد ثانى به تاريخ 955 قمرى در آن ديده مىشود. 3- شمارههاى 283 - 289، تفسير ثعلبى (: الكشف والبيان.) 4- شماره 318، مبسوط شيخ طوسى، مكتوب به سال 697 با تصحيح و علامت بلاغ. از نسخه كتابخانه موزه بريتانيا در لندن. 5- شمارههاى 328، 329، شرح نهج البلاغه بحرانى به خط مؤلّف. از نسخه چستر بيتى دبلين. 6- شماره 344، نقد الرجال تفرشى به خط مؤلف. 7- شماره 413، مبسوط شيخ طوسى، مكتوب به سال 600 با علامت بلاغ و إنهاء. از نسخه كتابخانه دانشگاه لس آنجلس آمريكا. 8- شماره 448، كشف المراد علامه حلى به خط مؤلف (؟) مكتوب به سال 690. از نسخه چستر بيتى دبلين. همانگونه كه ملاحظه مىشود نسخه بسيار ارزشمند كتابهاى علوم اسلامى بر اثر سهل انگارى كشورهاى اسلامى از آمريكا و اروپا سر درآورده است! افزون بر كتابهاى علمى، نسخه عكسى برخى اسناد سياسى يا وقفنامههاى خيلى قديمى و معتبر نيز در اين جلد معرفى شده است. مانند عكس نوشته مورگان شوستر آمريكايى(3) به روزنامه تايمز لندن به تاريخ 21 اكتبر 1911 / 27 شوال 1329، كه ازنسخه كتابخانه سيد حسن تقى زاده گرفته شده است. (شماره 201)، و وقفنامهاى كه به سال 983 نوشته شده و خط مرحوم شيخ بهايى و تعدادى ديگر از علما مبنى بر اجراى صيغه وقف روى آن ديده مىشود و واقف، مزارعى را در اطراف اصفهان جهت امور خيريه و صرف در عتبات عاليات وقف كرده است. (شماره 220)، و نيز وقفنامهاى كه به سال 1107 قمرى تنظيم شده و در اول و آخر آن صورت مهر و امضاى علامه مجلسى و آقا جمال خوانسارى و بسيارى از علماى بزرگ ديگر ديده مىشود كه طىّ آن، واقف املاك و مزارع و روستاهاى متعددى را در اصفهان و قم (از جمله شش دانگ قريه شادان از توابع كرونِ اصفهان) جهت صرف در امور خيريه و غير آن، وقف كرده است. (شمارههاى 218، 219).
***
اينك با ذكر چند نكته و بيان چند سهو - كه كمتر كتابى خالى از آن است - اين مقاله را به پايان مىبريم: *31* * در ص 28 در تعريف واژه مُخَضرم آمده است: «مُخَضرم اشخاصى را مىگويند كه مقدارى از عمر خود را در دوره جاهلية طى كرده باشند.» در اين تعريف اندكى تسامح روى داده است و تعريف دقيق مخضرم در اصطلاح محدثين چنانكه حافظ عراقى در شرح الفيّة الحديث گفته چنين است: المخضرمون... هم الذين ادركوا الجاهلية و حياة رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله - و ليست لهم صحبة(4). شهيد ثانى نيز مشابه همين تعريف را آورده و فرموده است: ...المخضرمون الذين ادركوا الجاهلية و الاسلام و لم يلقوا النبى - صلّى اللَّه عليه و آله - سواء أسلموا فى زمن النبى - صلى الله عليه و آله - كالنجاشى أم لا.(5) * در اينكه مؤلف اصباح الشيعة كيست، دو قول است. برخى مؤلف آن را نظام الدين صهرشتى (قرن پنجم) از شاگردان سيد و نجاشى و شيخ طوسى مىدانند و برخى، قطب الدين كيدرى شارح نهج البلاغه، كه از تأليف شرح نهج البلاغه به سال 576 فراغت پيدا كرده(6) و حدود يك قرن از صهرشتى متأخر است. مؤلف در ص 123 و 124 نيز ابتدا كتاب را به صهرشتى منتسب كرده و در پايان افزوده است: «لكن بعضى از بزرگان بنا به قرائنى كتاب را به قطب الدين كيدرى... نسبت دادهاند.» ولى انتساب اصباح به كيدرى، به گفته پژوهشكر رجالى معاصر استاد شبيرى زنجانى، تقريباً قطعى است. زيرا در كتاب صلاة اصباح سخنى از غنيه ابن زهره (متوفاى 585) نقل شده و پيداست كه صهرشتى از نظر زمانى متقدم بر ابن زهره است، به خلاف كيدرى. و ثانياً عبارات اصباح شباهت زيادى با غنيه ابن زهره دارد و احتمال اينكه غنيه از آن اخذ كرده باشد، بسيار بعيد است، به خلاف احتمال اخذ كيدرى از غنيه كه هيچ بعدى ندارد. * در ص 264 آوردهاند: «... حاجى نورى اولين شارح نهج البلاغه را ابوالحسن بيهقى كيدرى مىداند.» كه بايد بر آن افزود: علامه امينى اولين شارح نهج البلاغه را على بن ناصر يكى از دانشمندان معاصر رضى مىداند.(7) * نيز در ص 263 نوشتهاند: «تا كنون حدود يكصد و پنجاه شرح و تعليقه بر نهج البلاغه نوشته شده» است. كه بايد افزود حدود سيصد شرح و تعليقه تا كنون بر اين كتاب عظيم نگاشته شده است.(8) * در اينكه ابن ادريس تبيان شيخ طوسى را تلخيص كرده است، هيچ اختلافى نيست. نسخههاى متعددى - گرچه ناقص - از اين كتاب در دست است و چاپ هم شده است. برخى معتقدند كه ابن ادريس غير از تلخيص تبيان، كتاب ديگرى دارد به نام تعليق تبيان كه در آن ايراداتى بر تبيان وارد كرده است. نويسنده هم (در ص 366 و 367، ذيل شماره 418) هر دو قول را آوردهاند. ولى تقريباً قطعى است كه اين دو، نام يك كتاب است و نه دو كتاب.(9) بحث تفصيلى در اين موضوع را «اين زمان بگذار تا وقت دگر»، چون «آسوده شبى خواهد و خوش مهتابى». مناسب بود كه مصحح تلخيص تبيان(10)، در مقدمه، بحث مستوفايى در اين زمينه مطرح مىكرد كه متأسفانه چنين نكرده است. اجمالاً اشاره مىكنم كه در نسخه شماره 8586 كتابخانه آستان قدس رضوى كه به سال 640 (يعنى حدود چهل و دو سال پس از وفات ابن ادريس نوشته شده)، كاتب در مواضع متعدد، نام آن را «تعليق» ضبط كرده است؛ با اينكه محتوايش همان تلخيص تبيان است و نه ايراد و حواشى بر تبيان. و ابن ادريس كلمه تعليق را در اين مفهوم به كار برده نه در مفهوم امروزى تعليقه و حاشيه. كسانى كه گفتهاند تعليق تبيان متضمّن ايراداتى بر كتاب تبيان است، شايد از لفظ «تعليق» به اشتباه افتادهاند، و بعيد نيست پيشگام بودن ابن ادريس در نقد آراء فقهى شيخ، اين توهم را تقويت كرده باشد. * در ص 289 مهذّب ابن براج اين چنين معرفى شده *32* است: «كتابى است موجز در مسائل فقهيه». با اينكه كتابى موجز نيست، بلكه مبسوط است و در دو جلد قطور چاپ شده است. * در صفحات 45، 46، 63، 64، 120، 153، 154، 251، درگذشت علامه محمدباقر مجلسى - عليه الرحمة - به سال 111 قمرى و در ص 250 درگذشت شيخ بهائى به سال 1031 ذكر شده است. گو اينكه اين دو تاريخ نيز نقل شده، ولى صحيح آن، به ترتيب 1110 و 1030 است.(11) * در ص 136، همان طور كه مشهور است درگذشت راغب اصفهانى را در قرن ششم دانستهاند؛ ولى مرحوم ميرزا محمدخان قزوينى اثبات كرده كه وى در حدود سال 400 قمرى از دنيا رفته است.(12) به برخى اغلاط چاپى هم كه در كتاب راه يافته - براى اصلاح در چاپهاى بعدى - در اينجا اشاره مىشود: ص س غلط صحيح 11 3 از پايين وجمله لشياطين الانس و جعله لشياطين الانس 38 2 و 9 از پايين المترجم فى الغة المترجم فى اللغة 69 10 از پايين جوامع الفقيهيه جوامع - يا الجوامع - الفقهيه 84 2 الجاهلية الجاهلية 118 2 از پايين فى انساب العلوية فى الأنساب العلوية 127 3 محتمل الضياء محتمل الضياع 142 6 از پايين لكتابته مدارك لكتابة مدارك 147 7 از پايين الى العالم و الخاص الى العام و الخاص 184 8 مسيو شوشتر مسيو شوستر 256 10 عتيقيهاى عتيقهاى 350 5 از پايين بيان آورده به پايان آورده 408 2 عقربته عقوبته 409 6 از پايين به كتائب بكتائب 421 10 كتاب التهنيد كتاب التمهيد 423 6 صلاحالّين صلاح الدين نثر نويسنده هم بعضاً متأثّر از زبان عربى است؛ مانند اين جمله در ص 51: «ابن نقطه هم بدور خود ذيلى در دو جزء بر كتاب إكمال ابن ماكولا نوشته است». كه «بدور خود». يعنى «به نوبه خود». در پايان كتاب فهرست الفبايى كتابها آمده كه اگر فهرست نام مؤلفان هم به آن افزوده شده بود، فايدت آن عامتر بود. مقدمه نويسنده هم بسيار كوتاه است. مناسب بود راجع به شيوه و مشكلات كار و ساير جوانب آن بحث مستوفايى ارائه مىشد. بارى، حروفچينى، تجليد، صحافى، طراحى و ساير امور جنبى و فنّى كتاب نيز جالب و درخور تحسين و قدردانى است، و در ايران كمتر فهرستى به اين تميزى و زيبايى چاپ شده است. توفيق نويسنده و رئيس محترم كتابخانه در ادامه اين خدمت بزرگ فرهنگى، همواره افزون باد.
پانوشتها:
1-از بهترين و دقيقترين فهرستها، مىتوان از فهرست كتابخانه اهدايى سيد محمد مشكاة به كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، و فهرست كتب خطى كتابخانههاى اصفهان نوشته استاد محقق و متتّبع حجت الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمدعلى روضاتى نام برد. اين كتاب با اينكه حدود سى سال پيش نوشته شده، هنوز حاوى مطالب بكر و تحقيقى ارزشمندى است كه با توجه به فقدان منابع و امكانات امروزى درسى سال پيش، اهميت آن بيشتر روشن مىشود. افسوس كه در آن روزگار از اين كتاب استقبال خوبى نشد و قدر آن ناشناخته ماند و اين امر موجب توقّف اين كار سودمند شد.
2- براى آشنايى گسترده با اين كتابخانه، ر.ك: «آشنايى با كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى». آينه پژوهش. (شماره 1، خرداد و تير 69). ص 61 - 73. 3- مورگان شوستر آمريكايى، به درخواست دولت وقتى ايران در سال 1329 قمرى براى اصلاح وضع نابسامان اقتصادى كشور به ايران سفر كرد و به استخدام دولت ايران درآمد. در اكتبر 1911 روزنامه تايمز لندن مقالهاى درباره اظهارات شوستر درج كرده و شوستر اين مكتوب را در پاسخ آن، به مدير روزنامه تايمز نوشته است. (ر.ك: ص 184). 4- شرح الفية الحديث. حافظ عراقى. تحقيق محمود ربيع. (چاپ دوم: بيروت، عالم الكتب، 1408). ص 368. *32* 5- شرح الدرايه. شهيد ثانى، تحقيق عبدالحسين محمد على بقال. (چاپ اول: قم، كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى، 1408). ص 347. 6- الذريعة الى تصانيف الشيعة، شيخ آقا بزرگى تهرانى، (چاپ سوم: بيروت، دارالاضواء 1403). ج 2، ص 118. 7- الغدير فى الكتاب والسنة والادب، علامه امينى. (چاپ سوم: بيروت، دار الكتاب العربى، 1387). ج 4، ص 186. 8- ر.ك: كتابنامه نهج البلاغه. رضا استادى. (چاپ اول: تهران، بنياد نهج البلاغه، 1359). 9- ر.ك: فهرست كتابهاى اهدائى مشكاة به كتابخانه دانشگاه تهران. علينقى منزوى. (چاپ اول: تهران، دانشگاه تهران، 1330)، ج 1، ص 203، فهرست ميكروفيلمهاى كتابخانه دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد. محمود فاضل. (مشهد، دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد، 1354)، بخش 2، ص 56. 10- اين كتاب بار نخست با نام المنتخب من تفسير القرآن والنكت المستخرجة من التبيان و با تصحيح آقاى سيد مهدى رجائى (چاپ اول: قم، كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى، 1409 ق) در دو جلد منتشر شده است. البته، مجموع آن تاكنون به دست نيامده و اين مقدار كه چاپ شده، ناقص و از آيه شريف 136 بقره به بعد است. در اينجا به ايراداتى كه بر حدود يك صفحه از مقدمه مصحّح منتخب تبيان (ج 1، ص 11 و 12) وارد است و بى ارتباط با بحث ما نيست؛ اشاره مىشود: مصحح براى تصحيح از سه نسخه استفاده كرده است: 1. نسخه شماره 8586 كتابخانه آستان قدس رضوى كه تصوير آن در فهرست عكسى مورد بحث، ذيل شماره 418 معرفى شده است: 2. نسخه شماره 4584 كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى؛ 3. نسخه شماره 5016 همان كتابخانه. اولاً مصحح از نسخه دوم و سوم به عنوان نسخههاى كامل ياد كردهاند كه درست نيست و اگر اين دو نسخه كامل است، پس چرا مصحح از آيه 136 بقره به بعد را چاپ كرده است؟ (البته در فهرست نسخههاى خطى كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى هم كه اين دو نسخه معرفى شده، ج 12، ص 156 و ج 13 ص 218. شبيه اين نقص ديده مىشود و هيچ گونه اشارهاى به نقصان اين دو نسخه نشده و معين نشده كه شامل چه قسمتهايى است. فهرست نويس نيز با ذكر صدر و ذيل نسخه كه كار بسيار آسانى است، خود راآسوده كرده است، و كم له من نظير!) ثانياً نسخه شماره 8586 كتابخانه آستان قدس، چنانكه در فهرست آن كتابخانه ج 11، ص 555) و هم در فهرست عكسى مورد بحث (ص 367) آمده است، شامل آيه 109 سوره بقره به بعد است؛ ولى مصحح از آيه 136 به بعد را چاپ كرده است! ثالثاً از چند نسخه معتبر ديگر تعليق تبيان، مانند نسخه شماره 91 كتابخانه مركزى دانشگاه تهران (از كتب اهدائى مشكاة) و ميكروفيلم شماره 111 و 112 كتابخانه دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد، در تصحيح استفاده نشده است. رابعاً مصحح گفته است كه در آخر نسخهها از اين كتاب با عنوان المنتخب من تفسير القرآن ياد شده است؛ با اينكه در نسخه شماره 8586 آستان قدس رضوى و نسخه شماره 4584 كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى - كه هر دو نسخه مورد استفاده مصحح بوده - مكرراً از آن با عنوان تعليق تبيان ياد شده؛ چنانكه در فهرست هر دو كتابخانه (به ترتيب ج 11، ص 555 و ج 12، ص 156) نيز آمده است. و مهمتر از همه اينكه خود مصحح در چندين جا در مطاوى كتاب به نقل از نسخ خطى از آن با عنوان تعليق تبيان ياد كرده است و خود متوجه آن نبوده و در مقدمه چنان سخنى گفته است. براى نمونه به اين موارد توجه شود: أ: ج 1، ص 140: تمّ ما علّق من الجزء الثانى. ب: ج 1، ص 141: التعليق من الجزءالثالث من كتاب التبيان. ج: ج 1، ص 230: تمّ التعليق من الجزءالثالث من كتاب التبيان. د: ج 1، ص 231: التعليق من الجزء الرابع من التبيان. ه: ج 1، ص 399: تم التعليق من الجزء الخامس من التبيان. تنها در جلد اول، مصحح اين همه تعبير «التعليق من التبيان» را به نقل از نسخ آورده است. مع ذلك در مقدمه كتاب نوشتهاند: در نسخهها از اين كتاب با تعبير «المنتخب من التبيان» ياد شده است. خامساً مصحح (در ج 1، ص 11) آورده است كه: «شهيد ثانى در اجازه كبيرهاش گفته است: اين كتاب غير از تعليقات ابن ادريس است». حال آنكه در اجازه مذكور چنين سخنى نيست و يا حداقل اينجانب نيافتم. (چون مصحح نشانى دقيق نداده و ياد نكرده است در كجاى اجازه چنين مطلبى آمده است، و هذا غيض من فيض.) 11- ر.ك: فهرست كتب خطى كتابخانههاى اصفهان. سيد محمدعلى روضاتى. (چاپ اول: اصفهان، 1341). ج 1، ص 138 و 139؛ طبقات اعلام الشيعه قرن 11، ذيل عنوان «بهاءالدين العاملى» (در زير چاپ)؛ «بررسى اعلام المكاسب». سيد جواد شبيرى. نور علم. شماره 19، ص 76 - 78، شماره 21، ص 62، 68؛ زندگينامه علامه مجلسى، مصلح الدين مهدوى. (اصفهان، حسينيه عمادزاده). ج 1، ص 57 - 62؛ الحديقةالهلالية، شيخ بهائى، تصحيح سيد على موسوى خراسانى. (چاپ اول: قم، مؤسسه آلالبيت - عليهم السلام - 1410 ق). ص 53 - 56، مقدمه مصحح. 12- ر.ك: يادداشتهاى قزوينى، به كوشش ايرج افشار. (تهران، انتشارات علمى، 1363). ج 5، ص 3 - 15.