responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 34  صفحه : 7

سيرى در التدوين فى اخبار قزوين
ذکايى ساوى مرتضى

عبدالكريم بن محمّد رافعى قزوينى. التدوين فى اخبار قزوين. تحقيق شيخ عزيزاللّه عطاردى،بيروت، دارالكتب العلميه، 1408هـ. 1987م. 4ج، 408«500« 508«504ص.
(التدوين فى اخبار قزوين) از كاملترين و بهترين كتابهاى تاريخ رجالى و محلّى ايران است. مؤلف خود در رساله مفصّلى موسوم به (الفصل فى فضل ابوالفضل)1 ـ كه شرح احوال و آثار پدر اوست ـ سلسله نياكان خود را شناسانده و گفته: (نياى بزرگ ايشان مردى با نام رافع يا ابورافع يا ابراهيم بن على رافعى از تبار تازيان بوده كه در قرن يكم هجرى به قزوين و همدان كوچيده در آنجا سكونت گزيده است. پس از وى فرزندان او به رافعيان مشهور گشته اند كه اكثراً اهل علم و حديث بوده و برخى از ايشان در قزوين و همدان به منصب قضاوت هم رسيده اند.)2
اثر بزرگ رافعى همين كتاب (التدوين فى اخبار قزوين) است كه در سالهاى اخير به شكلى زيبا و مطلوب در بيروت به چاپ رسيده است. البتّه رافعى در مقدمه كتاب از آن با عنوان (التدوين فى ذكر اهل العلم بقزوين) نيز نام برده (ج1، ص3)، و گاهى نيز آن را (التدوين فى علماء قزوين) ناميده است.
نگارش كتابهايى از اين دست در كشور ما سابقه اى طولانيتر دارد، از جمله:
ـ تاريخ قزوين و فضائلها و معجم شيوخه، از ابويعلى حافظ خليل بن عبداللّه بن احمد خليلى (446ق).3
ـ تاريخ سمرقند و تاريخ استرآباد، از ابوسعد عبدالرحمن بن محمّد ادريسى استرآبادى (405ق).4
ـ تاريخ قم، از حسن بن محمّد قمى (378ق).
ـ طبقات الهمدانيين، از ابوالفضل صالح بن احمد همدانى (303ـ384ق).5
ـ تاريخ خراسان و ولاة خراسان، از ابوعلى حسين بن احمد سلامى (350ق).6
ـ تاريخ هرات، از ابواسحاق احمد بن محمّد الحدّاد هروى (334ق).7
ـ تاريخ مرو، از ابوالحسن احمد بن سيّار (198ـ268ق).8
رافعى در مقدمه كتاب (ج1، ص2) كتابهاى تاريخى را به سه دسته تقسيم كرده است:
1ـ كتابهاى تاريخ عمومى، مانند تاريخ ابن نمير، احمد بن حنبل و تاريخ بخارى.
2ـ كتابهاى ويژه تاريخ سرزمين ها و كشورها، مانند تاريخ شام.
3ـ كتاب هاى ويژه تاريخ شهرها و بلاد، مانند تاريخ بغداد خطيب بغدادى، تاريخ هراتِ ابن اسحاق و….
هدف وى از تأليف (التدوين) نگارش يك كتاب تاريخ محلّى كامل براى قزوين بوده، تا مشتمل بر اخبار قزوين و ساكنان، ذكر رجال و دانشمندان (شهرستان قزوين) (ج1، ص93) و فوايد ديگر باشد. (ج1، ص3).
رافعى التدوين را به زبان عربى نگاشته و مقدّمه آن را به چهار فصل تقسيم كرده است:
يكم: در فضايل قزوين و خصوصيات آن.
دوم: درباره نام قزوين.
سوم: در كيفيّت بناى قزوين.
چهارم: درباره مساجد، مقابر و مدارس شهرستان قزوين (ج1، ص3ـ4).
پس از اين به ذكر كسانى از صحابه رسول خدا(ص) و تابعين پرداخته كه به قزوين وارد شده اند؛ از جمله: براءِ بن عازب انصارى صحابى (ج1، ص60)، سعيد بن عاص اموى (ج1، ص60)، سلمان فارسى (ج1، ص78)، اباهريره (ج1، ص78)، سلمان بن ربيع تميمى باهلى (ج1، ص79)، وليد بن عقبه بن ابى معيط (ج1، ص84) و سعيد بن جبير) (ج1، ص100).
در اين گونه موارد رافعى گاه راه افراط پيموده و مواردى را نقل كرده كه سند معتبر تاريخى ندارد؛ مثلاً اويس قرنى را از جمله تابعين برشمرده كه به قزوين آمد و در جنگ منطقه ديلم به شهادت رسيد و در همان جا دفن شد (ج1، ص98). درصورتى كه مى دانيم اويس قرنى در جنگ صفين و در ركاب حضرت على(ع) به شهادت رسيده است. در جاى ديگر به ورود حضرت على بن موسى الرضا ـ عليه السلام ـ امام هشتم شيعيان به قزوين و اختفاى آن حضرت در آنجا اشاره كرده است (ج3، ص428). خوشبختانه مصحّح فاضل كتاب به اين موارد اشاره كرده و اين اقوال را غيرمستند دانسته است (ج3، ص428).
پس از اين مقدّمات، رافعى به متن اصلى كتاب و ذكر رجال منطقه قزوين پرداخته است.

روش شناسى التدوين
رافعى در فهرست بندى نام رجال دو عامل اصلى را ملاك كار خود قرار داده است. نخست: ترتيب الفبايى نام شخص. دوم: ترتيب الفبايى نام پدر او.
استثنايى كه در اين مورد وجود دارد تنها مربوط به رجالى با نامهاى محمّد است كه رافعى به خاطر احترام به نام مبارك رسول گرامى اسلام(ص)، اين اسامى را در فصل اوّل قرار داده و همين افراد را براساس ترتيب الفبايى نام پدر آنها طبقه بندى كرده است؛ به اين شكل كه ترتيب الفبايى را با عنوان (المحمّدون حرف الالف فى آبائهم) آغازيده و تا (حرف الياء فى الآباء) پيش رفته است.
فصل بعدى با عنوان (القول فى مَن سوى المحمّدين) (ج2، ص97) آغاز شده كه در آن به فهرستبندى نامهاى ديگر به جز محمّد از حرف الف تا حرف ياء پرداخته است؛ براى نمونه در بخش (اسم الابراهيم): ابراهيم بن احمد، ابراهيم بن بينمان، ابراهيم بن جبرييل، ابراهيم بن حجاج… تا ابراهيم بن يوسف را فهرست نموده و به همين شكل به فهرستبندى نامهاى احمد، ادريس، اسحاق، اسعد، اسفنديار، اسماعيل تا يحيى بن زكريا (ج4، ص208)، پرداخته است.
به نظر مى رسد در روش فهرستنگارى رافعى پاره اى ايرادها و نواقص وجود داشته باشد:
يكم، اينكه همه نامهاى رجال در هر فصل، در اين سيستم قرار نگرفته است و رافعى مجبور شده در پايان برخى از فصلها به ذكر استدراكات آن بپردازد؛ براى نمونه فصل (زيادات المحمّدين من غير رعاية الترتيب فى الآباء) (ج2، ص66) و (زيادات حرف العين) (ج4، ص1)، به اين دليل نوشته شده است.
دوم، ترتيب الفبايى نام پدران رجال در همه جا بدقّت رعايت نشده؛ مثلاً در جايى احمد بن حجازى قبل از احمد بن حارث قرار گرفته كه بايستى بعد از آن قرار مى گرفت.
سوم، براى يافتن نام يكى از رجال بايستى نام پدر او را نيز دانست، و اين خود باعث ديرياب شدن فهرست رافعى شده است.
چهارم، از اسامى مشهورتر رجال در فهرست نويسى استفاده نشده است؛ مثلاً صاحب بن عبّاد (اسم اشهر) در فصل اسماعيل بن عبّاد (ج2، ص293) ذكر شده و يا رافعى (پدر مؤلف) در فصل محمّد بن عبدالكريم ذكر شده است (ج1، ص328). منابع و مآخذ التدوين
رافعى در نگارش التدوين از منابع كتبى يا شفاهيِ فراوانى سود جسته است كه اكثر آنها را كتابها و اخبار اهل سنت تشكيل مى دهد. زيرا او خود سنّيِ شافعى مذهب بوده است و عقايد خود را ـ همچنانكه خواهيم گفت ـ در نگارش التدوين تأثير و دخالت داده است.
صحاح بخارى و مسلم بيش از منابع ديگر در نقل اخبار و روايات مورد استفاده رافعى قرار گرفته اند. پس از آن مُسند و كتاب الامّ شافعى، مسند احمد بن حنبل، تاريخ كبير محمّد بن اسماعيل بخارى، سنن ابن ماجه، تاريخ طبرى، اخبار الطّوال احمد بن داوود دينورى، الجرح والتعديل ابن ابى حاتم رازى، معارف و اصلاح الغلطِ ابن قتيبه دينورى، فضائل الصحابه احمد بن محمّد زهرى، معرفة الحديثِ حافظ ابونعيم، طبقات اصحاب الشافعى يا طبقات الفقهاء الشافعين از ابومحمّد عبداللّه بن يوسف جرجانى، تتمّه يتيمة الدهر واللّمع الفضّه ابومنصور ثعالبى، مجموعه آثار جاحظ، مجموعه آثار عبدالرحمن سُلمى و مجموعه آثار ابوالقاسم قشيرى و بسيارى ديگر مورد استفاده رافعى قرار گرفته اند.
برخى كتابهاى تاريخ محلّى نيز مورد استفاده او قرارگرفته اند، و از آنجا كه اكثر اين كتابها بدبختانه تا امروز برجاى نمانده اند، يكى از ارزشهاى والاى (التدوين) استفاده از اين منابع مهم تاريخى است. از آن جمله اند:
ـ كتاب تاريخ قزوين و فضائلها و معجم شيوخه از ابويعلى خليل بن عبداللّه بن احمد خليلى (ج2، ص501).
ـ فضايل قزوين ابن ثابت.
ـ فضايل قزوين، ابومنصور يمينى.
ـ احوال البلدة القزوين، امام هبة بن زاذان (ج1، ص3).
ـ تاريخ اصبهان، حافظ ابونعيم حمزه بن حسن اصفهانى (ج1، 254، 185، 128).
ـ تاريخ اصبهان، ابن مردويه، (ج1، ص2).
ـ طبقات اهل اصبهان (يا تاريخ اصبهان) از يحيى بن عبدالوهاب بن منده (ج2، ص308).
ـ تاريخ همدان از شيروية بن شهردار ابوشجاع همدانى (ج1، ص292) و (ج3، ص85).
ـ طبقات الهمذانيين يا (طبقات اهل همدان) از شيروية بن شهردار همدانى (ج3، ص370).
ـ تاريخ رى از ابوسعد آوى (ج2، ص295).
ـ تاريخ همدان از صالح بن احمد همدانى (ج1، ص2).
ـ تاريخ رى از شيخ منتجب الدين.
ـ تاريخ موصل (ج1، ص2).
ـ تاريخ مصر از ابى سعد بن يونس (ج1، ص2).
ـ تاريخ هرات از ابن اسحاق بن معين (ج1، ص2).
ـ تاريخ بلخ از ابى اسحاق مستعملى (ج1، ص3).
ـ تاريخ مرو از عباس بن مصعب و احمد بن سيّار (ج1،ص3).
ـ تاريخ بخارا، از ابى عبداللّه غنجار (ج1، ص3).
ـ تاريخ سمرقند از ابى سعد ادريسى (ج1، ص3).
ـ تاريخ نيشابور از ابوعبداللّه حافظ (ج1، ص52).
ـ تاريخ بغداد از ابوبكر خطيب بغدادى (ج1، ص431).
ـ تاريخ اليمن واحوال رواتها از ابى محمّد عبيد بن محمّد كشورى (ج3، ص389).
ـ تاريخ خوارزم، از شيخ امام محمود بن محمّد بن عباس خوارزمى (ج1، ص189).
ـ مجموع التواريخ، از ابوعبداللّه محمّد بن ابراهيم رازى (ج1، ص132).
*.*.*
پيشتر گفتيم كه رافعى سنّى شافعى مذهب بوده و عقايد دينى خود را در نگارش التدوين دخالت داده است:
الفقه فقه الشافعى وانّما
من بحره كل بقدر يغرف
لَو لاضياء علومه ونجومه
ماكان للتحقيق وجه يعرف
(ج3، ص315)
در اينجا بايد گفت كه رافعى به واسطه عقايد مذهبى خود در مواردى از جاده اعتدال و بى طرفى كه لازمه تحقيقات علمى است خارج شده و برخى روايات را يكجانبه نقل كرده است. از جمله در جلد نخست درباره كيفيت صلوات بر رسول خدا روايتى را از حضرت رسول اكرم(ص) نقل كرده و شكل صلوات را چنين آورده: (اللّهمّ صل على محمدٍ وعلى آل محمد) آنگاه درباره اين كه آل محمّد چه كسانى هستند، بحث كرده و گفته (وَفى الحديث مَن آل مُحمّد؟ قال عباس وعقيل وجعفر وعلى رضى اللّه عنهم) (ج1، ص151). وى از روايات فراوان موجود درباره آل محمّد(ص) مثل روايات پيرامون آيه مباهله و جز آن كه بوضوح آل محمّد(ص) را على(ع) و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ معرفى كرده اند، سخنى نگفته است.
در جاى ديگر هنگام بحث از فضايل علمى صاحب بن عبّاد، او را در عالى ترين درجات علمى مورد ستايش قرار داده، سپس افزوده كه تنها نقص و ايراد بزرگ صاحب بن عبّاد اعتقاد او به مذهب تشيع بوده است! (ج2، ص293).
البته ناگفته نماند كه در بعضى موارد رافعى ضمن مباحث خود رواياتى را نيز در شأن امامان بزرگوار شيعه نقل كرده است. از جمله در جايى قول ابن عباس را نقل كرده كه در آيه شريفه (اَفَمن كان مؤمناً كَمَن كانَ فاسقاً) منظور از مؤمن، على بن ابى طالب و منظور از فاسق، عقبة بن ابى معيط است (ج3، ص163). در جاى ديگر به اسناد خود از ابوهريره روايت كرده كه از رسول خدا(ص) شنيده كه گفت: (مَن اَحَبَّ الحسن والحسين فَقَد اَحَبَّنى وَمَن أبغضهُما فقد أبغَضنى) (ج3، ص326).

برخى فوايد در (التدوين)
همانگونه كه پيش از اين نيز گفته شد يكى از فوايد مهم اين كتاب ذكر نام و استفاده از كتابها و منابعى است كه به هر مناسبت از آنها ياد كرده است. اكثر اين كتابها امروز در دست نيستند و در منابع كتابشناختى ديگر هم ذكرى از آنها نيست. بنابراين چنانچه اين كتابها به طور دقيق و كامل از التدوين استخراج شود، خود رساله كتابشناختى مستقل و با اهميّتى را تشكيل خواهد داد كه در رشته هاى مختلف علوم قرآنى، كلام، حديث و عرفان حاوى اطلاعات سودمند و مفيدى تواند بود. براى نمونه برخى از كتابهاى مربوط به علوم قرآنى، كلام، ادبيات، اخلاق، عرفان و تصوّف را كه از التدوين استخراج شده، ذكر مى كنيم. الف. علوم قرآنى
كتاب التلخيص فى القراآت از ابى معشر عبدالكريم بن عبدالصمد طبرى (ج1، ص200).
كتاب القراآت از ابى حاتم سجستانى (ج1، ص221).
نكت علم القرآن كه تلخيص محمّد بن يوسف بن بندار از كتاب ابى الحسن على بن عيسى بغدادى است (ج1، ص59).
حروف اهل المكّه از ابى محمّد اسحاق بن احمد خزاعى كه درباره حذف همزه (قرآن) سخن گفته است (ج1، ص250).
كتاب الوافى فى القراآت از محمّد بن سليمان ابوجعفر مقرئى قزوينى (ج2، ص68).
الواضح فى القراآت از ابى الحسن احمد بن رضوان بن محمّد مقرئى [حدود 422ق] (ج2، ص249).
ـ شفاء الصدور فى التفسير وكتاب القراآت السبع از ابوبكر محمّد بن حسن بن زياد نقّاش (ج1، ص254).
ـ اعراب القرآن از احمد بن يحيى ثعلب (ج1، ص191).
ـ مشكل القرآن از ابن قتيبه دينورى (ج1، ص194).
ـ فضائل القرآن ابى عبيد. [قبل از 407ق] (ج1، ص225).
ـ المنتهى فى اداء القرات از ابى الفضل خزاعى (ج2، ص3).
ـ كتاب الاقناع فى القراآت از ابى على حسين بن محمّد بن حسن مقرى قزوينى، 378ق (ج2، ص93).
ـ كتاب الحيره شامل مباحثه بين عبدالغرين بن يحيى و بشر هريسى درباره خلق قرآن (ج2، ص95).
ـ كفاية الانوار فى القراآت از ابوسليمان داود بن مختار بن عباس مقرئى قزوينى (ج2، ص6).
ـ تفسير كبير قرآن از ابويوسف عبدالسلام بن محمّد بن يوسف بن بندار قزوينى كه مباحث و مقالات معتزله در آن فراوان يافت مى شود (ج3، ص178).
ـ تفسير القرآن فى الحلال والحرام از مقاتل بن سليمان كه شامل تفسير 500آيه از قرآن كريم است (ج3، ص230).
ـ تفسير قرآن از بكر بن سهل دمياطى (ج2، ص3).
ـ التحصيل فى التفسير التنزيل، ابوالفضل رافعى پدر مؤلف، در 30مجلّد، (ج1، 377). ب. كلام
ـ كتاب التوحيد والمعرفة از محمّد بن جعدويه خلقانى (ج1، ص238).
ـ كتاب كفايه فى الكلام از ابوعبداللّه حسين بن نصر معروفى (ج1، ص239).
ـ هدم الاعتزال از ابومضر ربيعه بن على عجلى (ج4، ص1).
ـ كتاب الداعى الى التفكر فى الدنيا از ابوسعيد اسماعيل بن على بن مثنى استرآبادى (ج4، ص46). ج. اخلاق
ـ حلية الاولياء، حافظ ابونعيم اصفهانى (ج1، ص219).
ـ اخلاق العلماء، ابى بكر آجرى (ج1، ص263).
ـ آداب المريدين فى شرح مقامات السالكين، ابوبكر قزوينى محمّد بن احمد بن على واعظ (ج1، ص190).
ـ كتاب الرياضه، شيخ ابى محمّد ابهرى (ج1، ص101).
ـ كتاب الارشاد از حافظ خليل خليلى (ج1، 115، 118). د. ادبيات و عرفان
ـ كتاب الحماسه فى اختيار شعر شعراء العصر از ابومحمّد ضرير قزوينى (ج2، ص85).
ـ كتاب الاربعين از ابوالقاسم قشيرى (ج4، ص88).
ـ كتاب التلويح فى شرح الفصيح و كتاب فصل العقود و حل العقود در شرح ابيات كتابهاى مشهور از مجمع بن محمّد بن احمد عجلى ابوالحسين قزوينى (ج4، ص61).
ـ شرح المزارات به فارسى از عبدالرحمن بن حسن صوفى قزوينى (ج3، ص144).
ـ الاربعين فى الرباعى از ابى العباس مراغى (ج3، ص293).
ـ بثّ الشكوى، ابومحمّد طاهر بن احمد بن محمّد معروف به نجار (ج3، ص96).
ـ الكافى فى العروض والقوافى، خطيب تبريزى (ج3، ص98).
ـ معجم الشعراء، ابوعبيداللّه محمّد بن عمران مرزبانى (ج3، ص294). هـ. تصوّف
با استفاده از التدوين رافعى مى توان فهرست مفصّلى از كتابهاى اهل تصوّف كه تا زمان حيات او تأليف شده سامان داد. تنها براى نمونه اگر فهرست استخراج شده آثار ابوعبدالرحمن سُلَمى را از التدوين با مجموعه آثار او كه اخيراً از سوى مركز نشر دانشگاهى در دو جلد به چاپ رسيده،9 مقايسه كنيم، مشاهده خواهد شد كه جاى بسيارى از آثارِ مسلّمِ عبدالرحمن سُلَمى در آن مجموعه همچنان خالى است. برخى از اين آثار عبارتند از:
ـ مقامات الاولياء (ج2، ص465؛ ج3، ص322).
ـ سنن صوفيه (ج1، ص173)
ـ كتاب الاطعمه (ج2، ص89)
ـ شرح الاغانه (ج3، ص45)
ـ المواعظ والوصايا (ج3، ص227)
ـ امالى (ج3، ص384)
ـ حكايات المشائخ واشعارهم (ج1، ص254).

*.*.*

(يكى ديگر از فوايد التدوين ذكر خاندانهاى كهن چون اسماعيليان، ديلميان، لنگريان، مسافريان، خاندان هاى كرجى، جستانيان، سالاريان كاكويان جبال، تركان، خزران و جز اينهاست. همچنين ذكر مشاهير حكمت و عرفان و ادب چون: ابوحامد غزالى، ابن فارس لغوى (و كتابخانه معروف او)، فخرالدين رازى، ابوسعيد ابى الخير، خاقانى شاعر، ابوحامد غرناطى سيّاح مشهور اندلسى، حافظ ابوالعلا عطار همدانى، مسوليان، اعلام و محدثان سده ششم و جز اينهاست.)10
همچنين ذكر اسامى بسيارى از بلاد، روستاها، مساجد، مدارس، رودها، و فتوات منطقه قزوين كه در جاى خود مهم و سودمند است.
الف: اسامى بلاد و روستاها: دستبى يا دشتبى (ج1، ص47، 48 و120) كه شايد بغ دشت= دشت خدا باشد. رامند (ج1، ص48)، سلقان رود (ج1، ص47)، قرقسين (ج1، ص48، 196)، اسفقنان (ج1، ص47)، بويين زهرا (ج1، ص48)، عمران (ج1، ص48)، جيرندق (ج1، ص57)، خرقان (ج1، ص47)، سهرورد (ج1، ص49)، سجائن (ج1، ص49)، قصر البراذين (ج1، ص49)، قلعه شروين (ج1، ص109)، رودبار (ج1، ص161)، اهراز جرد (ج1، ص48).
اهواز (ج1، ص36)، صامغان، دستجرد، دزج، جيكان، باجرون، زنجان، طالقان، ابهر، زراره، اندرمان، مندرستان (ج1، ص49)، خيارج، فارسجين، جوران، اندجن، (ج1، ص48)، اران، بردعه، تفليس، گرگان (ج1، ص37)، شهرزور، بحرين، شام، بلغار (ج1، ص36)، قاقزان (ج1، ص120)، قريه شرف آباد (ج1، ص154)، تومجين از قراى قزوين (ج1، ص138)، دهك (ج1، ص42)، ساوه (ج2، ص56)، نيشابور (ج1، ص222ـ223)، كرج ابودلف عجلى (= اراك كنونى) (ج4، ص44، 45)،كاشغر (ج1، ص136)، طزرك، اشنستان، شاذسابور، كهنبر (ج1، ص57)، سجستان (ج1، ص36)، اسفرائن (ج2، ص500)، فاراب (ج2، ص504)، طبرستان، آمل (ج2، ص459)، كرمان، جيرفت، بردسير (ج1، ص291)، هرمزدان (ج1، ص291)، مأمونيه زرند (ج3، ص88) و بسيارى ديگر. پ. مساجد قزوين
مسجد توت (ج1، ص27)، مسجد بنى مرار قزوين (ج1، ص55)، مسجد طيبين قزوين (ج1، ص55)، مسجد جامع اصحاب ابى حنيفه در روستاى قطن (ج1، ص54)، مسجد محمّد بن مسعود قزوين (ج1، ص55)، مسجد قاضى اسماعيل مالكى در راه صامغان (ج1، ص55)، مسجد ابراهيم، سال332ق، (ج2، ص12)، مسجد عزيز درشنستان (ج1، ص57)، مسجد بنى مارا در راه دزج (ج1، ص55)، مسجد الكتاب در راه جوسق (ج1، ص55)، مسجد دهك، مسجد ابى الغريب (ج1، ص55)، مسجد مدينه المبارك (ج1، ص56)، مسجد حوض النبى، مسجد باب المدينه، سال 414ق (ج1، ص55ـ56) و…. ج. مدارس دينى قزوين
مدرسة العنبريه، ج1، ص130، مدرسه خليليه (محمّد بن ابراهيم خليلى) 554ق، (ج1، ص137)، مدرسة الامير، 508ق، (ج2، ص12)، مدرسه قاضى عمر بن عبدالحميد ماكى (ج3، ص234). د. خانقاهها
خانقاه جوهر خاتون (= گوهر خاتون) (ج1، ص130)، خانقاه برش انكوران در راه ابهر كه متوّلى آن محمّد بن حسن بن يوسف بن لاءلاء زنجانى بوده است. (ج1، ص258)، خانقاه شهرهيزه در محلّه ابن مراد قزوين (ج1، ص57). هـ. سدّها و قنوات
سد دهل بند (= شايد دلف بند منسوب به ابودلف عجلى) در راه ابهر (ج1، ص49)، قنات طيفوريه، خمارتاشيه، زراريه، سيديه، خاتونيه، (ج1، ص51)، و قنات حاجب حسن، سال 570ق (ج1، ص52). واژه ها و عبارات فارسى در التدوين
يكى از موارد جالب توجّه در التدوين وجود واژه ها، عبارتها و اشعار فارسى در آن است. با آنكه رافعى به مقتضاى حال و هواى زمان خود، كتاب را به عربى نگاشته، امّا از به كار بردن واژه هاى فارسى ناگزير بوده است.
واژه هايى مانند خسروماه (ج1، ص249)، دهك و مرزبان (ج1، ص49)، ابن بلبل (ج3، ص50)، حوران دشت (ج3، ص201)، ابا مسعود كوتاه (ج3، ص123)، ابوالقاسم خوارى المعروف بچهارماهه (ج3، ص117)، خدادوست ديلمى (ج4، ص41، 46). فضل اللّه بن سرهنگ (ج4، ص36)، ابن خاموش (ج2، ص38، ج3، ص355)، شاهپور خواست (نام روستا)، (ج2، ص63)، ابى الخير باغبان ج1، ص185. ج2، ص4)، ابوعبداللّه خوبكار (ج1، ص176)، ابن كوچك قزوينى (ج1، ص181)، ابن خداداد (ج1، ص184)، خورشيد بن مردهين الديلمى (ج2، ص488)، خودآمد. بن مسافر بن شافعى (ج2، ص488)، شيروان شاه (ج2، ص75)، توران شاه (ج2، ص70)، ابوعبداللّه محمّد بن حسن دهخداى قزوينى (ج1، ص246).
عبارات فارسى مانند (محمّد بن ماجة القزويني… سنه تسع و تسعين و مأتين يقول ثنابندار ثنا مخلّد بن يزيد ثنا مجالد عن الشعبى قال: نديدم وندانم هزار سالى (ج1، ص253) وقال فلمّا دخلت على ادريس، قال لى سعيدا چه بوزرعه پيام بمن موجار؟ قلت: لم (ج3، ص440).
و اشعار فارسى:
آزادى و عشق چون بهم نامدراست
بنده شدم و نهادم از يك سو خواست
زين پس چنانكه داردم دوست رواست
گفتار و خصومت از ميانه برخاست
(ج1، ص410)
.*.
يار ما را به هيچ برنگرفت
وآنچه گفتيم هيچ برنگرفت
(ج1، ص414)
.*.
پرده ما دريده گشت و هنوز
پرده كار هيچ برنگرفت
(ج1، ص414)
و اين مصراع كهن:
مشك شده اى همى ندانى پس و پيش
(ج1، ص410)
هر كدام در جاى خود جالب توجه و قابل بررسى و تحقيق تواند بود. مباحث ادبى و فقهى در التدوين
التدوين در عين حال كه يك اثر رجالى و تاريخى بزرگ به شمار مى رود، در عين حال از فوايد ادبى و فقهى و روايى نيز خالى نيست. براى مثال رافعى در جايى از التدوين ـ از قول شيخ ابوالحسن بن فارس در تفسيرش ـ به بحث درباره واژه هايى مانند ابراهيم، اسماعيل، اسرافيل، جعفر، جفر، جفار، اجفر و… پرداخته كه در جاى خود مهم و خواندنى است. در اين بحث آمده كه ابراهيم (ابراهام، ابراهم، ابراهم) اسامى فارسى هستند و سيبويه تصغير آنها را بريهيم و مبرّد، آبيره نوشته است (ج1، ص158).
بحث لغوى درباره كلمه (فواق) در گويش هاى مختلف كوفى، حجازى و نجدى هم از اين دست است (ج2، ص240).
مباحث فقهى نيز به بهانه هاى مختلف در التدوين مطرح شده است؛ مثلاً در جايى بحثِ فقهى مفصلّى به نقل از صحيح بخارى و منابع ديگر درباره غسل و غسل جمعه و مسائل مربوط به آن مطرح كرده است (ج1، ص156). مسائل فقهى درباره كفّاره روزه ماه مبارك رمضان (ج3، ص350)، و امام و مأموم در نماز جماعت (ج1، ص281) به عنوان نمونه هاى ديگر ياد كردنى است. پاره اى ايرادها و نواقص در تصحيح
درباره تصحيح و تحقيق التدوين بايد گفت مصحح فاضل و سختكوش آن شيخ عزيزاللّه عطاردى11 تمام كوشش خود را براى پاك و مهذب كردن كتاب به كار برده است و ـ انصاف را ـ بخوبى از عهده اين مهم برآمده است. تنها در چند مورد نواقص و كاستيهايى مشاهده مى شود كه در چاپهاى بعدى ـ ان شاءاللّه ـ جبران خواهد شد.
براى نمونه، مصحّح در موارد زيادى در پانوشتهاى كتاب خواننده را به تعليقات و تحقيقات خود در پايان كتاب ارجاع داده است (ج1، ص4، 15،28،29،43 و…) كه متأسفانه در هيچ جاى دوره چهار جلدى، چنين تعليقاتى درج نشده است!
در پايان جلد چهارم (ص408ـ210)، مصحح اعلام اصلى كتاب را براساس فهرست رافعى تنظيم نموده است. چنانچه همه اعلام متن كتاب نيز فهرست مى شد بر ارزش تحقيق او، دوچندان افزوده مى گشت. جز اين، جاى فهرستهاى فنّى ديگر، چون فهرست آيات، روايات، نام كتابها، نام جايها، و قبايل خالى است. درچند مورد نيز اشتباهات چاپى در كتاب رخ داده كه در چاپهاى بعد تصحيح خواهد شد؛ از جمله: كتاب التبيان تأليف احمد بن عبداللّه برقى (ج1، ص38)، در مواضع ديگر به شكل (البنيان) چاپ شده (ج1، ص44، 47، 48) است.
داور بن بندار (ج3، ص11) كه صحيح آن داود بن بندار است. آداب الققرا كه صحيح آن آداب الفقرا (تأليف شيخ ابومحمّد جعفر ابهرى) است (ج3، ص367). ابوسعد الآلى كه صحيح آن ابوسعد آوى است (ج2، ص295). ابى محمّد الانهرى (ج4، ص94) كه صحيح آن (الابهرى) است. حديثه عن ابى عبدالله الحسين بن احمد (ج4، ص87)، كه (حدِّثه) صحيح است. تليقات (ج1، ص200) كه صحيح آن تعليقات است. وخبرنى (ج1، ص209) كه صحيح آن اخبرنى است.
…صرف نظر از اين موارد جزئى، (التدوين فى اخبار قزوين) با تصحيح و تحقيق شيخ عزيزاللّه عطاردى كتابى سودمند، زيبا، مهذّب و براى اهل تحقيق كارآمد تواند بود. توفيق او و اولياى محترم انتشارات (دارالكتب العلميه) بيروت را در ارائه چنين خدمات ارزشمندِ علمى از خداوند بزرگ خواهانيم. الحمدللّه اولاً وآخراً.

 

پاورقي :
1. التدوين فى اخبار قزوين، عبدالكريم بن محمّد رافعى، تحقيق شيخ عزيزاللّه عطاردى، بيروت، دارالكتب العلميه، 1408هـ. 1908م، ج1، ص329.
2. التدوين فى اخبار قزوين، ج1، ص1ـ330.
3. التدوين، ج2، ص501.
4. تاريخ التراث العربى، فؤاد سزگين، قم، كتابخانه آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى ، طبع دوم، 1412هـ، جلد دوّم (از التدوين تاريخى)، ص227.
5. همان منبع، ص226.
6.همان منبع، ص225.
7. همان منبع، ص224.
8. همان منبع، ص223ـ224.
9. مجموعه آثار عبدالرحمن سُلَمى، گردآورى نصراللّه پورجوادى، جلد اوّل، چاپ مركز نشر دانشگاهى، 1369و جلد دوم چاپ همانجا، 1372. كتابگزارى جلد اوّل اين كتاب به قلم عليرضا ذكاوتى قراگزلو در مجلّه آينه پژوهش، سال اوّل، شماره سوّم، مهر و آبان 1369 (صص45ـ46) و جلد دوّم به قلم همو در آينه پژوهش، سال چهارم، شماره چهارم، آذر و دى 1372 (صص81 ـ 82) به چاپ رسيده است.
10. رافعى قزوينى و كتاب التدوين (خلاصه مقاله)، دكتر پرويز اذكايى، مندرج در خلاصه مقالات اولين سمينار رشد و توسعه قزوين، قزوين، مهرماه 1371، ص9.
11. شيخ عزيزاللّه عطاردى در سال 1251 در قريه بگلر از توابع شهرستان خبوشان يا قوچان امروزى در استان خراسان متولد شده است (التدوين، ج3، ص).

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 34  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست