responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 16  صفحه : 7

منابع استنباط از نظر اصوليان و اخباريان



محمد عبدالحسين محسن الغراوى. (بيروت, دارالهادى, 1412ق). 24« سم« 319ص, وزيرى.####
عبدالجبار رفاعى####
ترجمه سيدحسن اسلامى##
رساله نويسى در دانشگاههاى كشورهاى اسلامى, على رغم گسترش كمّى, سه عيب اساسى دارد: 1) انتخاب موضوع نامناسب و در بسيارى موارد, تكرارى و پيش پا افتاده; 2) تلنبار كردن اطلاعات در رساله ها و افزايش حجم آنها بدون توجه به پردازش آنها و نتيجه گيرى منطقى و 3) در نهايت بايگانى شدن رساله ها در كتابخانه هاى دانشگاهى; يعنى درست عكس آنچه در دانشگاههاى غرب مى گذرد و حتى مؤسسات علمى و صنعتى براى نوشتن رساله ها سرمايه گذارى مى كنند. البته اخيراً مؤسساتى مانند (مركز بررسيهاى وحدت عربى) در بيروت درمجموعه (سلسله رساله هاى دكترا), رساله هاى دانشگاهى را منتشر مى كند; اما اين مجموعه صرفاً آثار مربوط به مليت عربى با ديدگاههاى غربگرايانه را در دستور كار خود قرار داده است.
در اين ميان, رساله برادر پژوهشگر, محمد عبدالحسين الغراوى كه در سال 1989 از آن در دانشكده فقه نجف دفاع كرده است, از معدود كارهايى به شمار مى رود كه از عيوب سه گانه فوق پاك است. مؤلف كه از خاندانى اهل علم و نامدار برخاسته, در انتخاب و پرداخت موضوع موفق بوده است. موضوع رساله, از مهمترين مباحث روز است: از طرفى با علم اصول فقه كه مبناى استنباط احكام شرع است پيوند دارد و از طرفى به شناخت شناسى (اپيستمولوژى) يا علم المعرفه مرتبط است. شبهات ناشى از اين علم كه توسط شرقشناسان و غربزدگان مطرح شده, جهان اسلام را دچار بحران كرده است. هر چند عده اى از دردمندان مسلمان كوشيده اند به اين شبهات پاسخ دهند, اما روش خطابى و اسلوبِ تبليغاتيِ دور از بار معرفت شناختى, آنان را از دستيابى به مقصود بازداشته است. لذا ما در شرايطى قرار داريم كه بايد مواريث فكرى خود را احيا و بازسازى كنيم و آنها را با داده هاى جديد منطبق سازيم.
با توجه به اين مسأله, اهميت كار آقاى الغراوى آشكارتر مى شود, بخصوص اينكه وى اثر خود را در يكى از مراكز تجديد تفكر دينى, يعنى دانشكده فقه نجف اشرف, عرضه كرده است. اين دانشكده به وسيله دانشمند فقيد, مرحوم مظفر, كه حق بسيارى بر نسل معاصر دارد, پس از فراز و نشيب بسيار تأسيس گشت و فارغ التحصيلان نامدارى چون شيخ احمد وائلى, شيخ محمدمهدى آصفى و دكتر عبدالهادى الفضلى به جامعه علمى تشيع عرضه داشت. هرچند مظفر مورد تهمتهاى ناروا قرار گرفت وامروزه تلاش مى شود زحماتش ناديده گرفته شود, ولى حق اين بزرگمرد بر جامعه علمى نجف و ديگر مراكز علمى محفوظ است. البته اين دانشكده از ظلم حاكمان بغداد در امان نماند و پس از قيام مردمى اخير, تعطيل شد.
ويژگيهاى تحقيق رساله: در اين رساله, سه نكته دقيقاً رعايت شده است:
1. تكيه بر عينيت. هر چند مؤلف در مورد مسائل كتاب داراى ديدگاه خاص خود است, ولى به باورهاى خود اجازه نمى دهد تا به نتايج از پيش تعيين شده اى برسد و همواره در نقل و نقد اقوال, عينيتگرايى را مد نظر قرار مى دهد.
2. تكيه بر منابع دست اول. بر خلاف سنت نادرست نقل قول بدون ارزيابى سند و نسبتهاى ناروا, مؤلف مى كوشد آراء هر فرقه را از منابع دست اول خودشان نقل كند و از بهره جويى از منابع دست دوم ـ جز در موارد ضرورى ـ دورى مى كند و از روش غلط برخى از مستشرقان در نقل اقوال غلات يا شاذ هر فرقه و نسبت دادن آنها به كل پيروان آن فرقه, خوددارى مى ورزد.
3. رعايت تعادل در نقل اقوال وخوددارى ازمطالب پراكنده. قدما در كتب خود از باب استطراد و منطق (الكلام يجر الكلام), ازحاشيه رفتن و فراموش كردن اصل مطلب ابايى نداشتند. اين روش ناميمون, هنوز هم كم و بيش رايج است. ليكن مؤلف در اين زمينه نيز حد وسط را در نظر گرفته و اصل را فداى فرع نكرده و نقل اقوال وى را از استنتاج باز نداشته است.
مباحث كتاب: اين كتاب مسأله دقيقى را در زمينه معرفت شناختى اسلام بررسى مى كند. يعنى اختلاف تاريخى مسلمانان از قرن اول هجرى درباره منابع شناخت و تحول اين مسأله ميان اصحاب رأى و اهل حديث. آيا منبع شناخت تنها وحى است كه از طريق كتاب و سنت به دست ما مى رسد و يا آنكه منبع ديگرى در كنار وحى قراردارد كه عقل ناميده مى شود؟ ديدگاه اول در زمينه كلام در مكتب اشاعره و از نظر فقهى در مكتب ظاهريه متبلور شد و نظرگاه دوم به مكتب اعتزال (در كلام) و مكتب حنفى (در فقه) انجاميد.
در ميان شيعه اين مسأله رنگ ديگرى به خود گرفت: عده اى درعين پايبندى به اصول تشيع, اخبارى, مقلد و يا اهل الحديث نام گرفتند و مورد انتقاد كسانى چون ابن ادريس واقع شدند; در مقابل آنان, هشام بن الحكم (متوفى 199ق) و متكلمان آل نوبخت, چون ابوسهل بن على نوبختى, حسين بن موسى نوبختى و حسن بن على بن ابى عقيل العمانى الحذاء, ابن جنيد اسكافى, شيخ مفيد, سيد مرتضى و شيخ طوسى, موفق شدند ارزشى را كه قرآن كريم و سنت شريف براى عقل قائل بودند, بدان بازگردانند و بنياد تفكر اسلامى را استوار سازند و بدين ترتيب اخباريين اوليه را مضمحل كنند.
چند قرن بعد, يعنى از قرن دهم, محمد امين استرآبادى با تأليف كتاب الفوائد المدنية كوشيد بار ديگر اخباريگرى را زنده كند و براى آن روش و اسلوب خاصى بنيان نهد. زان پس دوران جديدى آغاز شد كه در آن اخباريگرى جديد (به تعبير مؤلف) جنگهاى كلامى شديد و نزاعهاى عنيفى به پا كرد. نتيجه اين نزاعها, نگارش دهها كتاب در مورد اختلافات ميان اصوليان و اخباريان بود.
مؤلف كوشيده است به طور مختصر ريشه هاى اين مسأله را از فرمان پيامبر اكرم ـ ص ـ تا عصر غيبت كبرى(329ق) باز نمايد. سپس وى اخباريگرى كهن و نقش آن را در مراحل تفكر فقهى بيان كرده, و سير آن را تا تحقق مكتب اخباريگرى جديد توضيح مى دهد. پس از آن, مكتب اصولى از آغاز تا زمان وحيد بهبهانى و تفاوتهاى آن با مكتب اخبارى بيان مى شود.
ديگر مسائل مورد بحث در اين كتاب عبارتند از: حجيت ظواهر قرآن كريم و دلائل آن از نظر طرفين, حجيت اخبار و مرويّات كتب حديثى و مخصوصاً كتب اربعه, عقل و ارزش آن از ديدگاه طرفين و بالاخره نظر هوا داران اين دو مكتب در مورد اصول عمليه, مانند استصحاب و برائت و احتياط. در پايان, مؤلف خلاصه اى از تمام فصول كتاب را آورده است.
ملاحظات: ارزيابى جامع اين اثر در يك مقاله كوتاه دشوار است, ليكن نكات زير قابل يادآورى است:
1. مؤلف محترم در صفحه 29 كتاب به اجتهاد پيامبر اكرم ـ ص ـ اشاره اى مى كند و بسرعت مى گذرد و اين مسأله مهم واختلافى را روشن نمى كند. در صورتى كه ارتباط مستقيمى با مباحث آينده كتاب دارد. وى همچنين در مورد اجتهاد صحابه صريحاً اظهار نظر نمى نمايد.
2. مؤلف در صفحه 43 خاطرنشان ساخته كه شيخ مفيد نخستين كسى است كه در علم اصول كتابى تأليف كرد. مستند اين ادعا به گفته مؤلف, عبارتى است كه شيخ طوسى در عدة الاصول آورده است. وى همچنين در صفحه 69 و 70 كتاب, علت پيشى گرفتن اهل تسنن در تأليف كتب اصولى را اعتقادشان به پايان يافتن عصر نص, با رحلت پيامبر اكرم ـ ص ـ مى داند. در حالى كه عصر نص از نظر شيعى تا غيبت امام دوازدهم ـ عج ـ طول مى كشد. هر چند مبناى مؤلف قابل قبول است, ولى بايد به نكته اى كه مرحوم سيدحسن صدر در كتاب تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الاسلام (ص311) آورده است, اشاره اى كرد. ايشان مى گويند امام باقر و امام صادق ـ عليهما السلام ـ مؤسسان علم اصول بوده اند و امالى آنان بعدها چاپ شده است. اين مطلب را دكتر ابوالقاسم گرجى نيز در كتاب نگاهى به تحول علم اصول (ص27 ـ 28) تأييد مى كند. همچنين شهيد صدر از كسانى مانند هشام بن الحكم نام مى برد كه رسالاتى در زمينه علم اصول تأليف كرده اند. (ر.ك: المعالم الجديدة, ص47).
3. مؤلف به يكى از تناقضهاى اساسى مكتب اخباريگرى هيچ اشاره اى نمى كند: اخباريها در همان حال كه عقل و تعقل را بشدت محكوم مى كنند, براى اثبات نظريات خود و ردّ ديدگاه اصوليان به استدلالات عقلى مى پردازند. همچنانكه در اعتقادات, مخصوصاً در بحث توحيد, از براهين عقلى استفاده مى كنند. اين تعارض را هرگز اخباريها نتوانسته اند حل كنند و هماره از اين جنبه مورد انتقاد قرار گرفته اند.
4. مؤلف اشاره اى به شرايط و اوضاع اجتماعى و فرهنگى كه اخباريگرى در آن شكل گرفت, نمى كند و درباره تأثير اين عوامل بر امين استرآبادى ساكت است.
5. مؤلف از تأثيرات معرفتى و فرهنگى اخباريگرى جديد بر تفكر شيعى در قرن دهم به بعد سخنى نمى گويد. از نظر تاريخى روشن است كه پيدايش اخباريگرى تأثيرات ناخوشايندى بر علوم عقلى اسلامى, مانند فلسفه و كلام به دنبال داشت و حتى برخى از محدثان اخبارى در برابر عرفان اسلامى و راه دل سخت ايستادند كه نمونه آن را مى توان در كتاب الاثنى عشرية فى الرد على الصوفية تأليف شيخ حر عاملى ملاحظه كرد. ليكن از جهت ديگر, آنان بازار حديث را رونق دادند و مجموعه هاى حديثى عظيمى مانند وسائل الشيعه (از حرّ عاملى), بحارالانوار (از مجلسى) و وافى (از فيض كاشانى) فراهم كردند. همچنين شبهات اخباريها موجب دقت اصوليان در مباحثشان و ارائه نكات بديعى شد. 6. مؤلف پس از پايان اين نزاع تاريخى از دستاوردهاى اصوليان و اخباريان سخنى نمى گويد.
7. مؤلف اقوال و ادله طرفين را نقل مى كند, اما دست آخر از اظهار نظر و بيان قول راجح خوددارى مى كند.
8. مؤلف, كتاب المعالم الجديدة للاصول, تأليف شهيد صدر را كه پيدايش و تحول اخباريگرى را مورد بحث قرار داده است در كار تحقيق خود مورد استناد قرار نداده است. علت اين كار با توجه به سياست حكومت بغداد مبنى بر سركوب انديشه هاى آن شهيد پذيرفتنى است, ليكن پس از خروج مؤلف از عراق, جا داشت كه مؤلف از اين منبع سودمند بهره جويد. همچنين آثار ديگرى مى تواند يارى رسان وى باشد. مانند كتاب نظرة فى تطوّر علم الاصول از دكتر گرجى و اصل اجتهاد در اسلام از شهيد مطهرى و التفكر السلفى عندالشيعة الاثنى عشرية كه رساله فوق ليسانس على حسين جابرى در دانشكده ادبيات دانشگاه بغداد است. (بيروت, انتشارات عويدات, 1977; افست در قم, 1409ق). گو اينكه كتاب اخير, جانب تاريخى مسأله را بيشتر شكافته و كمتر به جنبه اصولى آن پرداخته است, ولى با وجود اين, مى توان از آن استفاده برد.
ذكر نكات فوق به معناى كاستن از ارزش كار مؤلف نيست. اميد است اين اثر در بازسازى فرهنگ اسلامى و تشويق ديگران به انجام چنين كارهايى, موفق باشد.



نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 16  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست