responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 119  صفحه : 2

كتاب اسلامى در گردونه تاريخى معرفى و نقد
نورى محمد

چكيده:

كتاب دينى پس از تولد همواره با اطلاع رسانى دينى همراه بوده است. اطلاع رسانى در گذشته با فهرست, معجم, موسوعه, قاموس, كتاب شناسى, مأخذشناسى, كارنامج و شيوه هايى مثل اينها اجرايى مى شد. در فرهنگ اسلامى از قرن اوّل قمرى تأليف و كتاب سازى آغاز شد و مطابق اسناد و مدارك موجود در سده دوم, مسلمانان انبوهى از آثار را در اختيار داشتند كه رو به ازدياد هم بود. از اين رو, به فكر فهرست سازى افتادند. اين مقاله تاريخ پديده فهرست سازى يا كتاب شناسى اسلامى را گزارش مى كند. البته با اين رويكرد كه (كتاب اسلامى) و (كتاب شناسى اسلامى) دو رويه از يك واقعيت بوده اند.
نويسنده به دليل عدم مجال كافى, حوادث را به سرعت از نظر مى گذراند, ولى بايد دانست كه (كتاب شناسى اسلامى) ابعاد متنوعى دارد كه هر كدام از آنها ويژه نامه مستقل مطالبه مى كند. امّا سرنخ هاى اطلاعات در اين مقاله آمده و كسانى كه بخواهند تحقيق بيشتر كنند, مى توانند به منابع معرفى شده مراجعه نمايند.

مقدمه

معمولاً وقتى حجم كتاب فزونى مى يابد و تعداد عناوين افزون تر مى گردد, نياز به فهرست سازى و تأليف كتاب شناسى هم احساس مى شود. اين تجربه در همه فرهنگ ها و جوامع وجود داشته است. در فرهنگ اسلامى هم, وقتى مسلمانان چند اثر معدود و انگشت شمار داشتند, نيازى به فهرست واره و كتاب شناسى نداشتند; امّا در سده دوم و بعد از آن, وقتى تعداد و حجم بسيار شد, به طورى كه حافظه ها توان ذخيره سازى آن را نداشتند, به سراغ تأليف كتاب شناسى مى رفتند. بنابراين (پديده كتاب شناسى) به عنوان يك ضرورت در فرهنگ اسلامى پس از تكثر و انبوهى كتب و آثار پيدا شد. امّا خود اين پديده فراز و نشيب ها, افت و خيزها و بالأخره تاريخ مفصلى دارد. اين مقاله سعى مى كند اهمّ رخدادهاى اين تاريخ را بيان كند. مهم آن است كه تحولات كتاب شناسى غيرمستقيم حوادث كتاب را هم بيان مى كند.
كتاب شناسى1 در اصطلاح به فهرستى از مشخصات منابع همراه با نظام خاص گفته مى شود.2 اين واژه معمولاً به معناى وسيع تر از تنظيم اطلاعات كتاب ها به كار مى رود و شامل رساله ها, مقالات, روزنامه ها, مجلات, اسناد و حتى فيلم ها هم مى شود.3
كتاب شناسى ها معمولاً به منظور گردآورى اطلاعات موجود منابع و سامان بخشيدن به آنها با هدف اطلاع رسانى مطلوب براى مخاطبان انجام مى گرفته است. اين دانش همانند ديگر علوم انسانى, در طول تاريخ تحولات و تطوراتى داشته است. خبرهايى از فهرست هاى الواح كتابخانه نينوا و كتابخانه اسكندريه از روزگار كهن نقل شده است4 كه نشان دهنده قدمت بيش از دو هزار ساله آن است. تحولات كتاب شناسى در هر فرهنگ, بر اساس اقتضائات بومى يا شرايط جهانى و منطقه اى پيش رفته است. فرهنگ و تمدن غرب نيز فرايند ويژه اى در كتاب شناسى داشته است. نخستين كتاب شناسى اروپايى مربوط به 1494 م يعنى حدود چهار دهه پس از اختراع صنعت چاپ بود. اين كتاب شناسى5 به فهرست كردن آثار مؤلفان كليسا پرداخت.6 امّا بسيارى معتقدند كتاب شناسى به عنوان يك دانش مستقل از سده هجدهم در غرب ظهور كرد.7
فرايند و سير كتاب شناسى در فرهنگ اسلامى را مى توان به چهار دوره زير تقسيم كرد:
1. دوره تدوين كتاب شناسى هاى غير مستقل;
2. دوره تأليف كتاب شناسى هاى مستقل;
3. دوره نرم افزارى;
4. دوره اينترنت.
در اين مقاله به تحول كتاب شناسى در دوره هاى چهارگانه مزبور مى پردازيم. اين بررسى نشان دهنده جايگاه تاريخى دانش كتاب شناسى در دوره كنونى است. احصا و تحليل ضعف ها و قوت هاى اين دانش در دوره كنونى, همچنين بهينه سازى آينده, منوط به داشتن اطلاعات كافى از پيشينه تحولات آن است. امّا در اينجا, فقط مصاديقى از هر دوره تحليل مى شود و همه آثار مورد بررسى قرار نمى گيرد.

تدوين نخستين كتاب شناسى هاى غير مستقل

در جهان اسلام پس از پشت سر نهادن سده اوّل و دوم هجرى و تثبيت اجتماعى و فرهنگى و رشد دانش هاى مختلف, انبوهى از منابع تدوين و عرضه شد.8 فراوانى منابع در هر فرهنگ, آغاز احساس ضرورت فهرست نگارى و كتاب شناسى است. اين نياز به گفته بعضى از مورخان, پس از مدتى به (نهضت فهرست نويسى) تبديل شد و همانند ترجمه متون كه آغاز آن از سده سوم بود و در دوره خلافت مأمون عباسى اوج گرفت9, نهضت كتاب شناسى هم در دوره ابن نديم به اوج خود رسيد.10
انگيزه ها و علل مختلفى به ظهور و رشد فهرست نگارى منجر شد. البته زمينه اصلى همه اين علل و انگيزه ها, انبوهى و كثرت منابع بود. تنوع علوم در جامعه عربى كه تا آن زمان دانش هاى مختلف را نديده بود و نياز به طبقه بندى آنها و ضرورت گرد آورى اطلاعات براى از بين نرفتن آنها را مى توان از علل پيدايش فهرست نگارى دانست. قبل از اختراع چاپ, تأليف و نشر منابع به صورت استنساخ انجام مى پذيرفت و هنوز كتاب شناسى رشد كافى نيافته بود تا به صورت دانش و فن مستقل مطرح شود. از اين رو, فهرست هاى كتاب همراه با زندگينامه افراد يا ذيل طبقه بندى علوم ارائه مى شد. بنابراين ويژگى عمده اين دوره اين است كه (كتاب شناسى) به عنوان يك دانش و فن مستقل درنيامده بود.
در اين دوره معمولاً به كتاب شناسى ها, فهرست گفته مى شد و فهرست شيخ طوسى و فهرست ابن نديم از مشهورترين آنهاست. نويسندگان در لابه لاى زندگينامه ها يا در كنار آن به فهرست منابع مى پرداختند. اين نكته از عنوان مهم ترين كتاب يعنى الفهرست11 ابن نديم پيداست. الفهرست فى اخبار العلماء المصنفين من القدماء و المحدثين و اسماء كتبهم ابن نديم در هر مورد, سه گونه اطلاعات را در كنار هم عرضه مى كند: گزارش زندگينامه نويسندگان, فهرست آثار و گزارش علوم و دانش ها. براى نمونه, وى در مقاله ششم به فقه, فقيهان و كتاب هاى فقهى مى پردازد.
ابن خير اشبيلى (ابوبكر محمّدبن خير, 502 ـ 575ق) فهرست ديگرى از كتاب ها و اطلاعات نويسندگان در غرب اسلامى تدوين كرد. عنوان اين اثر در نسخه هاى خطى يافت نشد و كودرا اولين مصحح آن بر اساس قرائن موجود, آن را فهرست ما رواه عن شيوخه من الدواوين المصنفة نام نهاد.12
منتجب الدين (سده پنجم), عنوان فهرست أسماء علماء الشيعة و مصنفيهم 13 را براى كتابش انتخاب كرد. شيخ الطائفه طوسى (385 ـ 460ق), نام كتابش را فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول 14 گذاشت.
اين گونه تأليفات گوياى اين نكته است كه كتاب شناسان قديم نظر استقلالى به مأخذشناسى نداشتند و دانش كتاب شناسى, هنوز به عنوان يك علم مستقل ظهور و بروز نداشت, بلكه زير چتر دانش ديگرى بود به عبارت بهتر, دانشى كه نام (فهرست نگارى) وجود داشت كه تركيبى از زندگينامه نويسى, مشخصات آثار علمى و طبقه بندى علوم بود15. اين سه بعداً به صورت سه دانش مستقل پا به عرصه دانش هاى اسلامى گذاشتند.
تنها فهرستى كه تا حدودى صبغه و ويژگى هاى كتاب شناسى مستقل را دارد و از گذشته به يادگار مانده است, كتب محمّدبن زكرياى الرازى از ابوريحان بيرونى است.16
ابوريحان آثار رازى را به دسته هاى پزشكى, طبيعيات, منطقيات, رياضيات و نجوميّات, تفسير و تلخيص ها, فلسفه, مافوق الطبيعه, الهيات, كيميائيات, كفريات و ديگر فنون طبقه بندى كرد و ذيل هر يك, عناوين آثار را آورد.
جالب است بدانيد كه ايفاى نقش اطلاع رسانى در اين دوره, بر عهده ورّاق ها بود كه غير از استنساخ و خريد و فروش و تجليد كتب, به راهنمايى كاربران 17 نيز مى پرداختند.18
دانشِ حدود و تعريفات كه امروزه به آن اصطلاح نامه گفته مى شود, جزء علوم مرتبط با كتاب شناسى به حساب مى آيد; زيرا هر اصطلاح, گاهى كتاب هاى مربوط را معرفى مى كند. كتاب إرشاد القاصد إلى أسنى المقاصد19 تأليف شمس الدين محمّدبن ابراهيم ساعد انصارى مشهور به ابن اكفانى (درگذشت 749ق) از اين نمونه است. در اين كتاب, علوم مختلف و شاخه هاى آنها تعريف و ذيل هر يك مهم ترين كتاب ها معرفى شده است; چنان كه كتاب مفتاح السعادة و مصباح السيادة20 نوشته عصام الدين ابوالخير احمدبن مولا مصلح الدين ملقب به طاشكبرى زاده (901ـ 968ق) نيز به شاخه هاى مختلف علوم و كتاب هاى مربوط به آنها پرداخته است. كشف الظنون عن اسامى الكتب و الفنون تأليف مصطفى بن عبداللّه مشهور به حاجى خليفه و ملقب به كتاب چلبى (1017 ـ 1067ق), همه علاوه بر اطلاعاتى كه در زمينه نويسندگان به دست داده, شاخه هاى دانش اسلامى و منابع آنها را نيز برشمرده است.21
ناگفته نماند كه بسيارى از كتاب هاى دائرة المعارفى, تراجم, رجال و طبقات نيز, ذيل هر شخصيت به آثار تأليفى وى هم پرداخته اند. به اين گونه منابع معمولاً كتاب شناسى گفته نمى شود. از اين رو, از قلمرو بحث اين مقاله خارج است.

دوره ظهور كتاب شناسى هاى مستقل

كتاب شناسى به روش جديد پس از ظهور صنعت چاپ پيدايش يافت.22 اين صنعت, نشر انبوه تر مكتوبات را فراهم آورد. از اين رو, ناشران براى معرفى توليدات خود و احياناً تبليغ آنها, به فهرست سازى روى آوردند. بنابراين كتاب شناسى هاى اوليه در طليعه اين دوره, فهرست انتشارات ناشران بود.23
فن چاپ با اختراع دستگاه چاپ به وسيله يوهان گوتنبرگ آلمانى (1400 ـ 1468) آغاز شد.24
اولين انتشاراتى ها و چاپخانه ها در دست ارباب كليسا قرار داشت; چون ارباب كليسا براى نشر و ترويج ديانت مسيحى نياز به چاپ داشتند. ولى به مرور از صبغه دينى به علمى تحول يافت.25
امّا اولين چاپخانه در شرق با عنوان چاپخانه عبرى آستان (مطبعة الآستانة العبرية), به دست يهوديان اين شهر در استانبول (آستانه سابق) در اواخر سده پانزدهم ميلادى تأسيس شد.26 در بين آثار منتشر شده به وسيله آنها, كتاب اسلامى ديده نمى شود. اولين كتاب اسلامى در بندقيه در 1530 چاپ شد, لكن به دليل تأثيرگذارى آن در عقايد مسيحيان, نسخه هاى آن را از بين بردند27. مطبعة الآستانة العربية كه دومين چاپخانه عربى بعد از مطبعه حلب بود, در سده هجدهم تأسيس شد و كتاب هاى اسلامى فراوانى را چاپ كرد28. فهرست اين آثار نيز منتشر شد. چاپخانه لندن در 1650 كتاب تاريخ الدول الخوارزمية از ابوالفداء را چاپ كرد. چاپخانه آكسفورد كه در اواسط سده هفدهم تأسيس شد, مهم ترين كتابى كه چاپ كرد, كتاب عبداللطيف بغدادى در حوادث مربوط به سال 1800 مصر بود.29 ارامنه اصفهان نيز اولين چاپخانه در ايران را در اوئل سده 11 قمرى در اين شهر تأسيس كردند. در 1233 ق چاپخانه اى در تبريز دائر شد كه اولين كارش, كتاب فتح نامه از قائم مقام فراهانى بود و سپس كتاب مآثر سلطانى را منتشر كرد.30
از ميان اروپاييان نخستين كسى كه درباره كتب عربى فهرست تهيه كرد, اشنور 31 است. وى در سال 1811 م چاپ دوم كتاب شناسى منابع عربى 32 را منتشر ساخت. ديگر, كتاب شناسى منابع شرقى,33 تأليف زينك34 بود كه در ليپزيك, 1840 م منتشر شد و دربردارنده اطلاعات كتاب هاى عربى, فارسى و تركى از زمان پيدايش صنعت چاپ تا سال چاپ آنها بود.
تنها كار جدى در قلمرو اسلام و ايران, الذريعة الى تصانيف الشيعة 35 از آقابزرگ تهرانى است كه البته از تكنولوژى جديد كتاب شناسى كمى فاصله دارد و تا اندازه اى به سبك كتاب شناسى هاى دوره اوّل است. از كتاب شناسى هاى ديگر ايرانى كه مشتمل بر اطلاعات كتاب هاى اسلامى هم بود, مى توان از كتاب شناسى ايران تأليف ايرج افشار, فهرست كتاب هاى چاپى فارسى36 تأليف خان بابا مشار و فهرست مقالات فارسى از ايرج افشار ياد كرد.
خاورشناسان چند اثر ارائه كردند كه بسيار شبيه به كتاب شناسى هاى دوره اوّل بود. از مهم ترين اينها مى توان موارد ذيل را برشمرد:
ـ ادبيات فارسى بر مبناى تأليف استورى,37 اثر چارلز آمبروز استورى (1888ـ 1967م), خاورشناسى كه نزديك به چهل سال از عمر خود را صرف تدوين اين اثر كرد. كتاب وى فهرستى موضوعى از آثار قرآنى, تاريخى, رياضيات, نجوم و جغرافيا همراه با زندگينامه مختصر مؤلفان آنهاست.
يو.آ.برگل و همكارانش آن را از انگليسى به روسى ترجمه كردند و كتاب در سه جلد در 1972م انتشار يافت. قسمت تأليفات قرآنى و بخشى از تأليفات تاريخى جلد يكم, به كوشش يحيى آرين پور و سيروس ايزدى و كريم كشاورز به فارسى ترجمه شد و مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى در 1362 در تهران آن را به چاپ رسانيد.
ـ تاريخ الادب العربى,38 اثر بروكلمان خاورشناس آلمانى. وى ذيل زندگينامه هر نويسنده, مفصلاً به آثار وى و آ ثار درباره وى پرداخته است; به طورى كه اين اثر را مى توان در زمره بهترين كتاب شناسى ها در زمينه دانش هاى اسلامى دانست كه به سبك تركيبى در دوره جديد عرضه شده است. اصل متن, آلمانى است و محمود فهمى حجازى آن را به عربى ترجمه كرده و در قاهره, پ ل 1995م هم به چاپ رسيده و شش جزء آن در سه مجلد در ايران افست شده است.
ـ تاريخ التراث العربى,39 تأليف فؤاد سزگين به آلمانى است كه به همت محمود فهمى حجازى به عربى ترجمه شد. كتابخانه آيت اللّه نجفى مرعشى, افست آن را در قم در 1412ق منتشر كرد. اين اثر در سال هاى اخير به فارسى ترجمه و در خانه كتاب منتشر شد.
ـ فهرستواره اسلامى,40 كتاب شناسى كتاب ها و مقالات مربوط به اسلام و جهان اسلام است كه از سال 1906 تا كنون منتشر شده است. دستور كار اين فهرستواره, انتشار اطلاعات در چهار فصلنامه و جمع آورى آن در يك كتاب سال است, ولى گاهى اين قاعده برهم خورده است. مجلدات اوّل كتاب به اهتمام و مديريت آقاى پيرسون 41 چاپ شده و مجلدات جديد به سرپرستى روپر 42 و بلينى 43 در كتابخانه دانشگاه كمبريج منتشر شد.
اطلاعات اين مجموعه فقط مأخذشناسى بدون توصيف و چكيده نگارى است و ذيل رده هاى موضوعى طبقه بندى شده است.
دوره نرم افزارى
با ورود كامپيوتر به عرصه هاى چاپ, نشر و اطلاع رسانى, دنياى جديد آغاز شد. حجم توليدات فرهنگى بالا رفت و ضرورت استفاده سريع تر و بهتر احساس شد. افزايش انفجارآميز منابع انتشاراتى در نيم قرن اخير, به ويژه چند دهه اخير, ضرورت گردآورى, پردازش و اشاعه اطلاعات را آشكارتر ساخت و براى جامه عمل پوشاندن به اين ضرورت ها, كامپيوتر وظيفه هاى ذخيره سازى, پردازش, دستيابى و تبادل اطلاعات را به خوبى انجام داد و به سرعت مقبول جامعه علمى واقع شد و به دنبال آن, در همه زواياى اطلاع رسانى جا باز كرد.
ورود كامپيوتر در عرصه كتاب شناسى, تحولى عظيم و نوعى انقلاب به شمار مى رفت. پس از اين انقلاب بود كه گردآورى اطلاعات در فضاهاى بسيار گسترده تر از كتاب حتى چند جلدى امكان پذير شد. نظام مندى و سيستم ذخيره سازى رشد كرد و از نظر كمّى و كيفى بسيار گسترده تر شد. نيز با قابليت هايى كه نرم افزارها داشتند, پردازش اطلاعات ارزان تر, راحت تر و با اتقان بيشتر انجام يافت و دستيابى به اطلاعات هم آسان تر گرديد.
مهم ترين كتاب شناسى خاورشناسان كه روى لوح فشرده عرضه شده, فهرستواره اسلامى44 است. در ايران مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى لوح فشرده اى با عنوان كتابخانه نور عرضه كرد. كتابخانه نور مجموعه اى از كتاب هاى زير است:
الذريعة الى تصانيف الشيعة از آقابزرگ تهرانى, اعيان الشيعة از سيدمحسن امين عاملى, مستدركات اعيان الشيعة از سيدحسن امين عاملى, امل الآمل از شيخ حر عاملى, معالم العلماء از ابن شهر آشوب مازندرانى و لسان العرب از ابن منظور.

دوره اينترنت

كتاب شناسى اسلامى هنوز كاملاً با نرم افزار انس نگرفته بود كه اينترنت از راه رسيد. اينترنت تحول عميق ديگرى در ساختار و كارآمدى كتاب شناسى ايجاد كرد. مهم ترين مشخصه اين دوره, بسط جهانى اطلاعات كتاب شناختى است. تبادل و تعامل اطلاعاتى بين كشورهاى جهان اسلام و كل جهان اسلام با خارج گسترش يافت. اين بسط اطلاعاتى به دليل سهولت در تبادل تجارب انسانى, خود نوعى انقلاب در پى داشت.
قبل از گسترش اينترنت, ارائه اطلاعات منابع اسلامى, از طريق مكتوب ها, ديكست ها و لوح فشرده هاى كتاب شناسى ارائه مى شد. امّا با آمدن اينترنت, كتاب شناسى اسلامى, آن را بهتر يافته و به استخدم آن پرداختند. از اين رو, مى توان گفت: به تدريج عمر ديسكت و لوح فشرده رو به پايان است45 يا بهتر است بگوييم اينها ابزارهاى مستقل نيستند و در خدمت اينترنت اند.
طرح كنترل جهانى كتاب شناختى46 در جهت بسط اطلاعاتى پديد آمد و وظيفه اش به دست آوردن پيشينه كتاب هاى منتشر شده و مبادله پذيرى سريع آنها در سطح بين المللى است.47 در اين زمينه, استانداردها و كدهاى جهانى براى منابع مكتوب تعريف شد. شماره هاى استاندارد بين المللى براى هر كتاب 48 (شابك) 49 و براى هر نشريه 50 (شابن) 51 نمونه هايى از اين نظام است.
غرب همان گونه كه در صنعت و فنّاورى و علم نظرى به ابعاد جهانى مى انديشد, در كتاب شناسى هم از سده شانزدهم اين نگرش را داشت52 امّا رهايى از مقتضيات اين سلطه, ايجاب مى كند كه هم به استفاده بهينه از تكنولوژى بپردازيم و هم به بومى كردن آن مطابق نيازهاى جهان اسلام بينديشيم. بومى سازى اطلاع رسانى كتاب شناختى يك ضرورت براى جهان اسلام است. بومى سازى در دو سطح ملى با فراملى (جهان اسلام) امكان پذير است. در جهان اسلام بومى شدن دانش مأخذشناسى, بستگى به عناصر زير دارد:
1. شناخت نيازهاى پژوهشى كاربران;
2. آگاهى به پيشينه و ضعف ها و قوت هاى كتاب شناسى;
3. گسترش ارتباطات بين مراكز تخصصى كتاب شناسى;
4. اطلاع گيرى به منظور تبادل تجربيات علمى و فنى و ارتقاى كيفى و كمّى;
5. اطلاع رسانى علمى و به دور از تعصبات خاص.
متأسفانه هنوز حتى بين كتابخانه هاى جهان اسلام ارتباط وجود ندارد و در اشاعه منابع اطلاعاتى, به سطح مطلوبى از پيشرفت نرسيده ا يم53; هر چند احساس ضرورت ارتباط و تبادل در بين اكثر مراكز اطلاع رسانى به وجود آمده است. كتاب شناسى هاى اسلامى روى اينترنت اين تكنولوژى را تسهيل مى بخشد.
ضياء الدين سردار براى نخستين بار, (شبكه بين المللى اطلاع رسانى اسلامى)54 را مطرح كرد و درصدد تأسيس ساختارى واحد براى كل جهان اسلام برآمده كه بخش مهمى از اين شبكه را مبادلات كتاب شناختى تشكيل مى دهد. به منظور تدبير و تسريع شبكه, مركزى در دانشگاه اوتاراى مالزى ايجاد شد و بانك داده هاى اسلامى55 پشتيبانى آن را به عهده گرفت.56
تسهيل هماهنگى و همكارى تفاهم مطلوب بين توليدكنندگان اطلاعات و مصرف كنندگان در جهان اسلام, منوط به پذيرش تفاهم زبانى و فرهنگى است. بخشى از اين تفاهم بستگى به طرح و قبول استانداردهاى مشترك دارد. بانك داده هاى اسلامى مربوط به چهار حوزه زير است:
1. فهرست نويسى اعلام اسلامى;
2. رده بندى موضوعات اسلامى;
3. نظام يا نظام هاى مشترك ارتباطى;
4. گردآورى اطلاعات در قالب كتاب شناسى و چكيده.57

اجراى طرح كتاب شناختى جامع اسلامى بر روى اينترنت, به د ليل وسعت و پيچيدگى هاى فراوان آن, برخى متخصصان مسلمان را به تأمل واداشته و در نتيجه راهكارهاى گوناگونى از سوى آنها ارائه شده است. دكتر عبدالحميد از مالزى يك راهكار ارائه كرده است. او بدون حمايت كليه كشورهاى عضو سازمان كنفراس اسلامى, تحقيق و بازدهى اين طرح را غير ممكن مى داند. به نظر او, پس از آن بودجه و تأمين نيازهاى مالى نقش مهم دارد. وى در مرحله سوم عدم توجه به محدوديت هاى دينى (تعصب هاى مذهبى) به عنوان محورهاى مهم در اجراى اين طرح را خاطرنشان كرده است.58 كنگره مطالعات كتابدارى و اطلاع رسانى مسلمانان59 كه چند اجلاسيه مهم داشته, در بسط ايده هاى كتاب شناختى اسلامى بين المللى نقش زيادى ايفا كرده است و البته تا تحقق وضعيت مطلوب فاصله هست.
غير از تبادلات به هنگام در كتاب شناختى, اينترنت كمك زيادى به تقويت نظام اطلاعاتى مى كند. حاصل و ثمره چند دهه حضور اينترنت در زمينه منابع اين است كه هم اكنون دو گونه سايت كتاب شناختى اسلامى در وِب وجود دارد. يكى سايت هاى عمومى است; مانند: كتابخانه كنگره آمريكا,60 كتابخانه دانشكده مطالعات آفريقا و آسيايى دانشگاه لندن 61 يا كتابخانه دانشگاه مينروال62 آمريكا كه منابع اسلامى را هم معرفى مى كنند.
برخى سايت هاى تجارى مانند آمازون 63 به ارائه خدمات چكيده نويسى و مأخذشناسى مى پردازند. بى.سى.آر 64 در 1935م با هدف اطلاع رسانى كتاب شناسى تأسيس شد. در اين سايت, مجموعه اى از كتابخانه ها و مراكز كتاب شناسى به همديگر وصل مى شوند. همچنين دانشگاه ويرجينياى آمريكا,65 سايت اطلاع رسانى فعالى دارد كه بخشى از آن, منابع اسلامى است. دسته دوم سايت هاى اختصاصى كتاب شناسى اسلامى است كه ناشران اسلامى يا مؤسسات علمى و فرهنگى اسلامى ايجاد كرده اند. برخى از اين سايت ها عبارت اند از:
ـ پايگاه انتشارات دارالسلام, 66 كه مقر آن در هوستون آمريكاست و علاوه بر اطلاع رسانى در زمينه كتاب ها و نشريات اسلامى,به فروش منابع اسلامى هم مى پردازد.
ـ عالم خان, 67 پايگاهى با هدف كتاب هاى اسلامى و اطلاع رسانى در قلمرو منابع اسلامى در اينترنت راه اندازى كرد.
ـ بعضى افراد در استانبول پايگاهى دارند كه چكيده هايى سه زبانه (يعنى زبان مبدأ, انگليسى و عربى), در زمينه منابع اسلامى توليد مى كنند و همراه چكيده ها مأخذشناسى و عكس منابع را نيز مى آورند.
ـ در عربستان سعودى, پايگاه دارالسلام در 1986 م زير نظر عبدالملك مجاهد تأسيس شد كه در چند كشور نمايندگى دارد.
ادامه اين سير به تأسيس چندين پايگاه از جمله اطلاع رسانى سراسرى اسلامى 68 (پارسا) و خانه كتاب در ايران انجاميد. امّا متأسفانه در ادامه كار, به جاى قوى شدن و گسترش يافتن, ضعيف و لاغرتر شد. البته اين فرايند همچون خوره اى به جان اغلب يا همه مؤسسه هاى اطلاع رسانى ايران افتاده كه كار خود را با طمطراق و گسترده آغاز مى كنند, ولى در ادامه ضعيف مى شوند و در پايان به تعطيلى مى گرايند. به همين دليل, وضعيت اطلاع رسانى در عرصه كتاب هاى اسلامى در ايران بسيار آشفته است. در اين آشفتگى عوامل متعددى دخالت دارد كه فعلاً از بيان آنها معذوريم.

مآخذ

1 . ره آورد نور, سال اوّل, ش 3, خرداد 1378, (افق هاى جديد در عرضه نرم افزارهاى علوم اسلامى, محمّد سميعى.
2 . تاريخ التراث العربى: فؤاد سزگين, به كوشش محمود فهمى حجازى, قم, كتابخانه آيت اللّه مرعشى, 1412ق.
3 . تاريخ مطبعة بولاق: ابوالفتح رضوان, قاهره, المطبعة الاميريه, 1953م.
4 . تطور علم التاريخ الاسلامى حتى نهاية العصور الوسطى: احمد رمضان احمد, قاهره, الهيئة المصرية العامة للكتاب, 1989م.
5 . خزائن الكتب القديمة فى العراق: كوركيس عواد, بيروت, دار الرائد العربى, 1986م.
6 . دائرة المعارف فارسى: غلامحسين مصاحب, تهران, فرانكلين, 1345 .
7 . دليل الارعاب الى علم الكتب و فن المكاتب: يوسف داغر, بيروت,1947م.
8 . الذريعة إلى تصانيف الشيعة: آقا بزرگ تهرانى, نجف اشرف, 1355ق.
9 . رسالة ابى ريحان فى فهرست كتب الرازى: به كوشش پاول كراوس, پاريس, 1936م. به كوشش و ترجمه فارسى دكتر مهدى محقق, تهران, دانشگاه تهران, 1992م.
10. شبكه اطلاع رسانى در كشورهاى اسلامى. [تهران, 1382] .
11. فرهنگ كتاب: عليرضا پورممتاز, 1377.
12. الفهرست: ابن نديم, به كوشش رضا تجدد, تهران, 1393ق. به كوشش فلوگل و هرمان و ويگر و اوگوست مولر, ليپزيك, 1871.
13. الفهرسة: ابن خير اشبيلى, به كوشش ابراهيم الابيارى, قاهره و بيروت, دارالكتاب المصرى, و دارالكتاب اللبنانى, 1410ق/ 1989م.
14. فهرست كتب الشيعه و أصولهم: شيخ الطائفة طوسى, به كوشش الويس اسپرنگر. به كوشش سيدعبدالعزيم طباطبايى, بيروت, دارالاضواء, 1986م / 1406ق.
15. فهرست نامه كتابشناسى هاى ايران: ايرج افشار, تهران, دانشگاه تهران, بى تا.
16. آينه پژوهش, سال دهم, ش 59 (آذر ـ دى 1378), ص 12 ـ 15,(كارنامه فرهنگ مكتوب در غرب اسلامى), محمّد نورى.
17. كتاب در ايران: محمود صاحب, تهران, 1342.
18. كشف الظنون: حاجى خليفه, حيدرآباد دكن, 1328 ـ 1356ق.
19. مدخل لدراسة المراجع: عبدالستار الحلوجى, قاهره, 1991م.
20. مرجع شناسى: نوراللّه مرادى, تهران, فرهنگ معاصر, 1374.
21. مرجع شناسى ادبى و روش تحقيق: عباس ماهيار, تهران, 1375.
22. مرجع شناسى و روش تحقيق در ادبيات فارسى: غلامرضا ستوده, تهران, سمت, 1371.
23. فصلنامه كتابهاى اسلامى, ش 1, (مصاحبه با محمّد سميعى) .
24. معالم العلماء: ابن شهر آشوب, به كوشش عباس اقبال, تهران, 1353.
25. مفتاح السعادة و مصباح السيادة, طاشه كبرى زاده, هند, 1318ق. به كوشش طاهر الجزائرى, بيروت, 1908م.
26. نظام ملى اطلاع رسانى: به كوشش على حسين قاسمى, تهران, [1378].

27. Persian Literature (A Bio- Bibliographical Survey), C.A. Story, London, Luzae, v. 27, 58+ XL+ 1443+ XLIX+192p.
28. Geschichte der arabischen Literature, K. Brockelmann, Berlin, 1898- 1902. Ed.2. Leiden, Brill, 1943 - 1949. Supplement: 3 Bands: Leiden, Brill, 1937 - 1942.
29. Geschichte es Arabishhen Schrifttums, Faut Sezgin, Leiden, Brill, 1967.
30. Index Islamicus 1906- 1955 (A Catalogue of Articles on Islamic Subjects in Periodicals and other Collective Publications). Combridge, W.Heffer, 1956, XXXVI+ 897p.
31. www.loc.gov.com
32. www.soas. ac.uk
33.www.dar-us-salam.com
34. www.hasanbooks.com
35. www.IslamicDataBank.com
36. Index Libarum diversis scientiaram ordinnibus quos a magistris didieit, Edi Francisus Codera, Et. J. Ribera Tarrgo.
37. Bibliotheca Arabica, H.F. Schnurrer, Leipzik. 1811.
38. Bibliotheca, Karl Fedrik, 1876 - 1883.

پي نوشت ها:
1. Bibliography
2. مرجع شناسى ادبى و روش تحقيق, ص 47; دائرة المعارف فارسى, ص 2177.
3. دائرة المعارف فارسى, ص 2177 ـ 2178; فهرست نامه كتابشناسى هاى ايران, ص 4ـ 5.
4.دائرة المعارف فارسى, ص 2178; مرجع شناسى, ص 35.
5. Liber de Scriptoribus eccle Siasticis
6. فهرست نامه كتابشناسى هاى ايران, ص 9.
7. مدخل لدراسة المراجع, ص 85 ـ 86.
8. در مقدمه الفهرست ابن نديم چنين آمده است: (كان الاسلام فاتحة عهد جديد من النور راجت فى بلاده سوق العلم و عظم شأن العلماء و كثر تأليفات و التصنيف فى شتى أبواب المعرفة و العلوم و كثرت المكتبات العامة و الخاصة فاشتدت الحاجة إلى كتب تفهرس هذه الكتب).
9. تطور علم التاريخ الإسلامى حتى نهاية العصور الوسطى, ص 193.
10. براى كتاب شناسى هاى اين دوره نگاه كنيد به كتاب دليل الارعاب إلى علم الكتب و فن المكاتب, نوشته يوسف داغر, بيروت.
11. اين كتاب در 377 ق نگارش يافت. فلوگل خاورشناس آلمانى به چاپ آن اهتمام ورزيد و پانزده سال روى نسخه هاى مختلف آن كار كرد; امّا قبل از چاپ از دنيا رفت و هرمان رديگر H.Roediger و اوگوست مولر A.Muller كار او را دنبال كردند. سرانجام در 1871 در ليپزيك از چاپ در آمد. اين فهرست, بارها در ايران, مصر, عراق و جاهاى ديگر منتشر شده است.
12. ر.ك: مقاله (كارنامه فرهنگ مكتوب در غرب اسلامى تا قرن ششم قمرى) از محمّد نورى در مجله آينه پژوهش.
13. اين فهرست به طور كامل در جلد بيست و پنجم بحارالانوار (چاپ قديم) و جزء 105 از چاپ جديد آمده است. عبدالعزيز طباطبايى به تصحيح آن اهتمام ورزيد و تصحيح شده آن را به چاپ سپرد.
14. اين كتاب چاپ هاى متعدد دارد. مؤسسه نشر الفقاهة به تصحيح آن همت گماشت و آن را با اين مشخصات به چاپ سپرد: قم, مؤسسه النشر الاسلامى, 1417ق; نيز با تحقيق سيدعبدالعزيز طباطبايى با اين مشخصات منتشر شد: قم, مكتبة المحقق الطباطبايى, 1420ق.
15. مرجع شناسى و روش تحقيق در ادبيات فارسى, ص 174 ـ 177 .
16. اين كتاب شناسى اولين بار به وسيله Paul Kraus زير عنوان رسالة ابى ريحان فى فهرست كتب الرازى تصحيح و چاپ شد. (پاريس, 1936م) و مهدى محقق براى بار دوم آن را تصحيح و همراه ترجمه فارسى آن زير عنوان فهرست كتابهاى رازى و نام هاى كتاب هاى بيرونى (تهران, دانشگاه تهران, 1992) منتشر كرد.
17. Users.
18. ر.ك: خزائن الكتب القديمة فى العراق, ص 8 ـ 9.
19. مانند: معالم العلماء از ابن شهر آشوب, يتيمة الدهر از ثعالبى, الوافى بالوفيات از صفدى, تاريخ بغداد از خطيب بغدادى.
20. اين اثر در هند, 1318 ق و به كوشش طاهر الجزائرى در بيروت, 1908 م چاپ شد.
21. چاپ قديمى آن در حيدرآباد دكن بين سال هاى 1328 تا 1356 انتشار يافت. اين كتاب چاپ هاى مختلفى دارد اولين بار, گوستاو فلوگل بين سال هاى 1835 تا 1858 م آن را منتشر كرد. چاپ هاى قديمى ديگر, مربوط به 1274ق در بولاق مصر و 1311 ق در آستانه است.
22. فرهنگ كتاب, ص 530.
23. همان.
24. تاريخ مطبعة بولاق, ص 2 ـ 3; كتاب در ايران, ص 37.
25. ر.ك: تاريخ مطبعة بولاق, ص 5 - 8.
26. همان, ص 9.
27. همان, ص 6.
28. همان, ص 10.
29. همان, ص 8.
30. كتاب در ايران, ص 31.
31. H.F. Schnurrer.
32. Bibliotheca Arabica.
33. Bibliotheca Orientalis.
34. J.Zneke.
35. چاپ اين كتاب در نجف اشرف از 1355 ق آغاز شد وچاپ جلدهاى بعد آن در نجف و تهران ادامه يافت و تاكنون بارها در قم و تهران چاپ شده است.
36. تهران, بنگاه ترجمه و نشر كتاب, 1337.
37. Persian Literature (A Bio-Bibliographical Survey), C.A. Storey, London, Luzae, v. 27, 58+XL+ 1443+XLIX+ 192P.
38. Geschichte der arabischen Literature, K.Brockelmann, Berlin, 1898- 1902. Ed. 2. Leiden, Brill, 1943-1949. Supplement: 3Bands: Leiden, Brill, 1937- 1942.
39. Geschichte es Arabishhen Schrifttums, Faut Sezgin, Leiden, Brill, 1967.
40. Index Islamicus, 1955- 1906, (A Catalogue of Articles on Islamic Subjects in Periodicals and other Collective Publications). Combridge, W.Heffer, 1956. XXXVI+ 897p.
41. J.D.Pearson.
42. G.J. Roper.
43. C.H. Bleaney.
44. Index Islamicus.
45. ر.ك: مجله ره آورد نور, سال اوّل, ش3, خرداد 1378, (افق هاى جديد در عرضه نرم افزارهاى علوم اسلامى) ,محمّد سميعى, ص 26 ـ 28.
46. UBC
47. نظام ملى اطلاع رسانى, ص 64.
48. International Standard Book Number.
49. ISBN.
50. International Standard Serial Number.
51. ISSN.
52. اولين كتاب شناسى جهانى, فهرستى است كهCornard Gesner زبان شناس زوريخى زير عنوان Bibliotheca Uniersalis در 1545 منتشر كرد كه در آن, پانزده هزار كتاب لاتينى, عربى و يونانى معرفى شد (فهرست نامه كتابشناسى هاى ايران, ايرج افشار, ص 9).
53. توصيه دكتر اولى محمّد عبدالحميد از متخصصان كتاب شناسى در مالزى اين است كه از ميان متخصصان كشورهاى اسلامى, گروه هاى كارى تشكيل گردد. (شبكه اطلاع رسانى در كشورهاى اسلامى, ص 15).
54. International Musim Information Network (IMIN).
55. Islamic Data Bank.
56. همان, ص 13.
57. همان, ص 14 ـ 15.
58.شبكه اطلاع رسانى در كشورهاى اسلامى, ص 19.
59. The Congress of Muslim Librarians and Information Scientists (CIMLIS).
60. www.loc.gov.com
61. www.soas.ac.uk
62.Minerval
63. Amazon.Co.uk
64. BCR on line
65. University of Viginia Library
66. www.dar-us-salam.com.
67. www.hasanbooks.com.
68. Islamic Data Bank LLC.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 119  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست