responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 114  صفحه : 8

ز آن كه شمشير آشنايى مى زند1
باقرى سيانى مهدى

درباره كتاب و مؤلف (السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع) السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع, آيت اللّه شيخ محمدرضا نجفى اصفهانى, تحقيق و تعليقات: مجيد هادى زاده, كتابخانه تخصصى ادبيات (المكتبة الادبية المختصة), 1385 . مقدمه
السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع عنوان كتابى است درباره علم بديع و علوم مربوط به آن كه به قلم زيباى فقيه و اديب معاصر مرحوم آيت اللّه شيخ محمد رضا نجفى اصفهانى و با تحقيق و تعليقات ارزشمند فاضل گرامى مجيد هادى زاده, به وسيله كتابخانه تخصصى ادبيات (المكتبة الادبية المختصة) در بهار 1385 شمسى به زيور طبع آراسته شده است.
اين كتاب از زيباترين و مهم ترين تأليفات در زمينه علم بديع است كه يكى از دانشمندان فارسى زبان آن را نگاشته است; دانشمندى كه در استفاده بجا از الفاظ و رعايت نكات مربوط به فصاحت و بلاغت بسيار چيره دست و از نظر داشتن قلمى روان و سحرانگيز, ادباى زبردست عرب زبان را به اعجاب و تحسين واداشته است; تا آنجا كه برخى از فارسى زبانان معاصر وى, اين گونه سره نويسى عربى را بر او كه عرب نيست, خرده گرفته و گفته اند: (إن ّ عبارته عريقة في العربية لاتشبه متعارف الكتب الاُصولية).
البته مؤلف نيز به اينان پاسخ داده كه: (از نوجوانى با چنين قلم و اين گونه نوشتن رشد كرده و خو گرفته ام و… ).2
در آغاز بجاست كه اشاره اى كوتاه به تعريف علم بديع كنيم. علم بديع علمى است كه در آرايش سخن و زينت كلام و صنايعى كه نظم و نثر را زينت مى دهد, گفت وگو مى كند3. برخى هم گفته اند: (بديع دانشى است كه بدان وجوهى را شناسند كه سخن را قشنگ و زيبا سازد, البته پس از رعايت مطابقت سخن با مقتضاى حال و روشنى دلالت آن بر مراد4. چون اين وجوه هنگامى زيبايى كلام را سبب شود كه [كلام از حسن ذاتى و گوهر اولى برخوردار باشد و] آن دوام را رعايت كرده باشد…).
فايده علم بديع, زيبايى بخشيدن به سخن است تا بى درنگ وارد گوش شود و بى زحمت در دل نشيند. اما مقصود از وضع و تدوين اين علم اين است كه اگر چه گوهر اصلى سخن در گرو زيبايى ذاتى آن است يعنى رعايت اصول علم معانى و بيان, اما زيبايى عَرَضى نيز مى تواند مورد توجه باشد و سودمند افتد… . پس اين وجوه و محسّناتى كه موجب زيبايى عرضى سخن مى شوند, در اصل يا مربوط به زيبايى معنى اند ـ اگر چه لفظ را نيز به تبع زيبا كنند ـ يا مربوط به زيبايى لفظ. گروه نخست را محسنات معنوى خوانند و گروه دوم را محسنات لفظى)5.
مشهورترين صنايع بديعى عبارت است از: ارسال المثل, استخدام, استدراك, استشهاد, استطراد, اضراب, التفات, براعت استهلال, تأييد, ترصيع, تضمين, تلميح, تنسيق الصفات, توريه, جناس, حسن تخلّص, ردّ العَجز على الصدر, ردّ القافيه, رد المطلع, سجع, عكس و تبديل, صاحب كشاف اصطلاحات الفنون آرد: بديع من حيث المجموع بر علوم معانى و بيان و بديع اطلاق مى گردد.
درباره علم بديع و صنايع بديعى رجوع به مفتاح العلوم سكاكى و مطول تفتازانى و ابداع البدايع گرگانى و نفايس الفنون (فن هشتم از مقاله اولى از قسم اول) و كشاف اصطلاحات الفنون و كشف الظنون و حدائق السحر فى دقائق الشعر رشيد وطواط و ترجمان البلاغه رادويانى و صناعات ادبى جلال الدين همايى شود.6
اين علم در زبان عرب از چنان جايگاه والا و رفيعى برخوردار است كه شيخ صفى الدين حلّي7, صاحب كتاب شرح الكافية البديعية كه به عقيده برخى, مؤلف در شعر و علم بديع از او تأثير پذيرفته8, آن را برترين علوم پس از شناخت خداى عظيم دانسته و گفته است: (سزاوارترين دانش ها در تقدم بر دانش هاى ديگر و فراگيرى آنها, بعد از معرفت خداى حكيم, آگاه شدن از كلام او و فهم چيزى است كه او براى هدايت انسان ها فرو فرستاده; تا غائله شك و توهّم برطرف گردد, و راهى به اين مقصود نيست, جز فراگيرى علم بديع و آگاهى از علم بلاغت و محسنات و ظرافت هاى آن; چه اينكه با اين دو, جنبه اعجازآميز قرآن كريم و راستى پيامبرى محمد(ص), با دليل و برهان شناخته مى شود).9 نگاهى به زندگى و دوران مؤلف
مؤلف اين اثر در خاندانى تولد و رشد يافته كه ساليان متمادى از چهره هاى برجسته علمى و اجتماعى عالم تشيع بوده اند.
سر سلسله اين خانواده آيت اللّه محمد تقى رازى نجفى اصفهانى است كه در بين عالمان دينى از جايگاه ويژه اى برخوردار و با مهم ترين اثر انتشار يافته اش ـ حاشيه بر معالم ـ شناخته مى شود و معروف به صاحب هدايه است;10 همان گونه كه برادر كوچك تر وى علامه شيخ محمد حسين حائرى, با عنوان صاحب فصول نامبردار است.11
پس از وى, فرزند نامدارش آيت اللّه محمد باقر نجفى اصفهانى جدّ مؤلف و از چهره هاى نامور حوزه علميه اصفهان, از شاگردان خصوصى شيخ اعظم انصارى و از موفق ترين افراد در فعاليت اجتماعى و رسيدگى به امور محرومان اجتماع در عصر خويش مى باشد كه شرحى بر كتاب پدرش, هداية المسترشدين, نوشته12 و در آن بين نظريات پدر خود, علاّمه شيخ محمد تقى, و استاد خويش, شيخ اعظم انصارى, قضاوت نموده است.13
پدر مؤلف, آيت اللّه حاج شيخ محمد حسين نجفى اصفهانى (م 1308 ق), از مجتهدان بزرگ و سالكانى بود كه در دو ساحت علم و عمل سخت نامبردار است. از اين فقيه فرزانه آثار چندى بر جاى مانده كه مهم ترين آنها تفسير قرآن كريم است. اين تفسير مورد توجه خاص بزرگان قرار گرفته; تا آنجا كه مُحدث جليل القدر شيخ عباس قمى گفته است: (… اگر اين تفسير تمام گشت, جامع بسيارى از علوم بود)14.
اين تفسير كه از سوى برخى از احفاد مؤلف, نام مجدالبيان بر آن نهاده شد, در سال 1313 و 1317 ق در تهران چاپ سنگى شد و بعد از يكصد سال از درگذشت مؤلف, تحقيق و در سال 1408 ق به وسيله مؤسسه بعثت چاپ و منتشر شد. سخن درباره خاندان مؤلف را با سخنى از او به پايان مى بريم كه فرمود: (ياد ندارم در عمرم نافرمانى خدا را كرده باشم; اگر چه به اندازه يك چشم بر هم زدن باشد)15.
مرحوم علاّمه نجفى در 20 محرم 1287 هجرى از شهر مقدس نجف اشرف در خانواده اى كه وصف آن گذشت, چشم به جهان گشود و تا نه سالگى در آن شهر مقدس ماند. سپس به همراه خانواده به اصفهان هجرت نمود. چندى را در اين شهر ماندگار شد و سپس به سال 1300 ق به همراه پدر و جدّ خويش, به سوى نجف اشراف حركت نمود. اين سفر پربركت كه 32 سال به طور انجاميد, مؤلف محترم را به يكى از استوانه هاى علمى نامور آن ايام نجف تبديل نمود. وى مدتى را نيز در كربلا ساكن بود و پس از آن به همراه همدرس و دوست ديرين خود, آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى مؤسس حوزه علميه قم, به سوى ايران حركت كرد و تا سلطان آباد اراك با هم همراه بودند و از آنجا به بعد او به اصفهان رفت و در آغازين روز سال 1334 ق وارد اين شهر شد و تا پايان عمر (1362 ق), مگر در برهه هايى كوتاه, در اين شهر ماندگار مى گردد. تحصيلات و اساتيد مؤلّف
برخى از دانش هايى كه وى در اين دوران فرا گرفته, با اشاره به اساتيد وى از اين قرار است:
ـ علم اخلاق: آخوند ملا حسينقلى همدانى. مؤلّف در رساله امجديه از ايشان با تعبير استاد ياد مى كند.16
ـ تفسير قرآن كريم: پدر علاّمه اش شيخ محمد حسين نجفى اصفهانى و علامه ملا فتح اللّه شريعت اصفهانى.
ـ علم الحديث: علامه ملافتح اللّه شريعت اصفهانى, سيد مرتضى كشميرى و علامه ميرزا حسين نورى صاحب مستدرك الوسائل.
ـ فقه و اصول فقه: حضرات آيات عظام: آخوند ملامحمد كاظم خراسانى, سيد محمد كاظم يزدى, حاج آقا رضا همدانى, ملا على نهاوندى, سيّد اسماعيل صدر, شيخ الشريعه اصفهانى و سيد محمد فشاركى. فشاركى مهم ترين استاد ايشان بوده است.
ـ رياضيات هيئت: علامه ميرزا حبيب اللّه اراكى.
ـ فن شعر: علامه سيد جعفر حلى صاحب ديوان سحر بابل و سجع بلابل.
ـ علم عروض: علامه ملافتح اللّه شريعت اصفهانى.
ـ ادبيات عرب: علامه سيد ابراهيم قزوينى تنكابنى. سخن بزرگان درباره وى
آيت اللّه علامه سيد حسن صدر كاظمى, صاحب كتاب ارزشمند تأسيس الشيعة و از مشايخ روايت مؤلف ـ در تقريظى كه بر كتاب نجعة المرتاد17 نگاشت, با چنين تعابيرى از مؤلف ياد مى كند: (الفاضل النبيل, نابغة العصر و وحيد الدهر, الفقيه على التحقيق و المحقق لكل ّ غامض دقيق الشيخ أبي المجد محمد رضا الاصفهاني… ). سپس مى نويسد: (فوجدته كصاحبه بلاثانى).18
آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى, مؤسس حوزه علميه قم بنابر نقل حضرت امام خمينى از ايشان, مى فرمايد: (اگر آقا شيخ محمدرضا ذى فنون نبود, شيخ مرتضاى زمان ما بود)19 و يا (آقا شيخ محمدرضا, شيخ بهايى زمان ما مى باشد).20
احياگر اسلام ناب محمدى حضرت امام خمينى, از شاگردان نامور مؤلف, در كتاب ارزشمند اربعين حديث به هنگام ياد كرد از مشايخ روايى خود, نخست از علاّمه نجفى ياد و ايشان را چنين توصيف مى كند: (… الشيخ العلاّمة المتكلم الفقيه الاصولى الأديب المتبحّر الشيخ محمدرضا آل العلاّمة الوفى الشيخ محمد تقى الاصفهانى ـ ادام اللّه توفيقه ـ … ).21 گستره آثار تأليفى
ييكى از توفيقات خداوند منّان به مؤلف و دودمان وى, برخوردارى از نعمت قلم است. به عنوان نمونه, مى توان هداية المسترشدين و تبصرة الفقهاء را براى جد اعلاى وى و شرح هداية المسترشدين را براى جد وى, مرحوم آيت اللّه شيخ محمد باقر نجفى اصفهانى, و تفسير مجد البيان را براى پدر وى نام برد. مؤلف كتاب نيز خود در اين ميدان از توفيقات بالايى برخوردار بوده; چنان كه بيش از سى اثر را براى وى برشمرده اند. البته بايد متذكر اين مطلب شد كه برخى از اين آثار مفصل, برخى رساله هايى كم حجم و برخى ديگر نيز تعليقه بر بعضى كتابهاست. در اين جا به عنوان نمونه از چند اثر وى نام مى بريم:
فقه
1. استيضاح المراد من قول الفاضل الجواد. اين كتاب به سال 1384 ش با تحقيق دوست فاضل و گرامى جناب آقاى رحيم قاسمى چاپ و منتشر شد و به همت همو نيز كتاب به فارسى ترجمه گرديد و متن كتاب در مجله فقه عربى شماره 40 و متن و ترجمه با هم در مجله فقه فارسى شماره 44 به چاپ رسيد.
2. ذخائر المجتهدين فى شرح معالم الدين فى فقه آل يس. اين اثر ارزشمند با تأسف بسيار مفقود شده است.
3. الروضة الغنّاء فى تحقيق معن الغناء. اين رساله چند بار چاپ گرديد كه چاپ اخير آن به وسيله آيت اللّه استادى و در مجموعه رسائل پيرامون غناء و موسيقى صورت گرفت.
4. نجعة المرتاد في شرح نجاة العباد. اين اثر كه وصف آن گذشت, به تعبير علامه سيد حسن صدر كاظمى (كتابى است چون مؤلف آن بى نظير).22
5. رساله اى درباره حكم فقهى دستگاه گرامافون كه تحقيق آن به وسيله آيت اللّه استادى انجام گرفته و با عنوان (رساله اى از آيت اللّه نجفى مسجد شاهى) در مجله پيام حوزه (سال اول, شماره اول, ص 98)به چاپ رسيد و همچنين در كتاب بيست مقاله نگاشه آيت اللّه استادى تجديد چاپ شد. اصول فقه
1. إماطة الغين عن استعمال العين في معنين.
2. سمطا اللآل فى مسألتى الوضع و الاستعمال.
3. وقاية الأذهان و الالباب و لباب اصول السنّة و الكتاب. اين كتاب در سال 1413 هجرى قمرى كه دو رساله قبل نيز ضميمه آن است توسط مؤسسه آل البيت(ع) چاپ و عرضه گرديد. ادب
1. السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع. كتاب حاضر.
2. ديوان أبى المجد. اشعار عربى مؤلف است كه در سال 1408 ق به كوشش و مقدمه محقق گرانقدر حجت الاسلام سيد احمد حسينى اشكورى چاپ و عرضه گرديد.
3. حاشيه بر شرح واحدى بر ديوان متنبّى. اين نوشتار بين سال هاى 354 ـ 356 ق تنظيم شده است و به زودى با تحقيق خانم ليلا نجمى, يكى از احفاد مؤلف علامه, منتشر مى شود.
4. أداء الفروض فى شرح ارجوزة العروض. اين اثر كه شرح ارجوزه عروضيه مرحوم علامه آيت اللّه ميرزا مصطفى تبريزى, و نسخه آن به خط امام خمينى است, به وسيله محقق تواناى كتاب حاضر, تحقيق شده و ان شاء اللّه به زودى به زيور طبع آراسته و عرضه خواهد شد. عرفان و معارف الهى
رساله أمجديه. اين رساله در آداب ماه رمضان و… است كه تاكنون چهار مرتبه به چاپ رسيده است. چاپ اول آن به صورت سنگى و در سال 1341 ق در زمان حيات مؤلف و زير نظر وى و آخرين چاپ آن در سال 1424 ق با تصحيح و تحقيق و مقدمه ارزشمند استاد گرامى حضرت آيت اللّه حاج آقا هادى نجفى بوده است. تراجم
حلّى الدهر العاكل في من أدركته من الأفضل. مؤلف در اين نوشتار كه محفوظ است, شرح حال جمعى از بزرگان معاصر خود را آورده و نسخه هايى از آن در اختيار حاج شيخ عباس قمى بوده و از آن در فوائد الرضوية استفاده نمود و همچنين در اختيار علامه شيخ على كاشف الغطاء بود كه وى از آن در الحصون المنيعة نقل كرده و جز اين دو, مرحوم علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى نيز از اين كتاب در آثار خود استفاده نموده و به آن تصريح كرده است. فلسفه و كلام
نقد فلسفه داروين. اين كتاب از مشهورترين تأليفات مؤلف نامدار كتاب است كه در سه جلد تأليف شده و در جلد اول و دوم آن در سال 1331 ق در بغداد به چاپ رسيده است.

نقش مؤلف در بقاى حوزه اصفهان و تربيت شاگردان
در اين قسمت تنها به گفتارى از دوست فاضل آقاى رحيم قاسمى در شرح حال مؤلف علاّمه اين اثر بسنده مى نمايم: (وجود مبارك اين عالم بزرگوار در دوران نكبت بار حكومت پهلوى يكى از عوامل بقا و پويايى حوزه علميه كهنسال اصفهان بود, و پرورش ده ها عالم فاضل كه اسامى بيش ازيكصد نفر از آنان را مرحوم مهدوى در تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان ياد كرده, از آثار تلاش طاقت فرساى ايشان است).23
اين فقيه نامور, طى نيم قرن تدريس صدها طالب علم را از حوزه پر فيض خود بهره مند ساخت كه از ميان آنها تنها به پنج تن از پر آوازه ترين شاگردان او اشاره مى كنيم: حضرات آيات عظام: امام خمينى, سيد محمدرضا گلپايگانى, سيد شهاب الدين مرعشى نجفى, سيد احمد زنجانى و سيد مصطفى صفايى خوانسارى.
در اين زمينه خواننده محترم را به كتاب قبيله عالمان دين و مقدمه كتاب حاضر و همچنين مقدمه رساله امجديه ارجاع مى دهيم. گستره ادب عربى
محقق محترم در قسمتى از مقدمه بسيار عالمانه و محققانه خود, به خصايص ادبى مؤلف علامه پرداخته و با اشاره به مفهوم گستره ادب عربى, مؤلف كتاب را داراى تسلط به چندين حوزه در اين زمينه مى داند كه تنها سه زمينه آن را بيان مى كنيم.
غناى خزانه لغوى. نگاهى كوتاه به اين كتاب و ديگر آثار مؤلف, نشان از داشتن خزانه لغوى پربار وى دارد و اينكه مؤلف برخلاف شمارى ديگر از مؤلفان, از فقر لغت در رنج نبوده است. علامه آقا بزرگ تهرانى مى فرمايد: (وى آن چنان احاطه اى به مفردات لغت عرب دارد كه مانند آن به ندرت در بين اديبان پيدا مى شود, چه رسد به عالمان)24
پرهيز از دوزبانه نگارى. شعر و نثر علامه مؤلف عربى خالص و به دور از شيوه متعارف در آثار ايرانيان عربى نويس است. وى در اين وادى از آن چنان تبحرى برخوردار است كه علاّمه سيد محسن امين مى فرمايد: (… شعر وى عربى خالص است كه از زبان غير عرب چيزى در آن راه نيافته و حال آنكه پس از ولادت مدتى را در بلاد عجم گذرانيده است).25
عنايت تام به صنايع ادبى. مرورى هر چند كوتاه در آثار اين اديب فاضل, نشان از توفيق وى در اين عرصه دارد; تا آنجا كه مى توان صنايع بديع چون جناس, توريه و… را به وفور در ديوان وى يافت. استاد على خاقانى در شعراء الغرى در اين مورد مى فرمايد: (شعر وى متأثر از صفى الدين حلّى است… . وى به بديع و انواع آن عشق مى ورزيده و توجهى خاص به نكات و ظرافت هاى ادبى داشته و اشعار وى سرشار از اين نكات دقيق ادبى است).26 بستر آفرينش كتاب
بستر آفرينش چنين آفريده اى ماندگار در آسمان ادب زبان عربى, همان گونه كه محقق ارجمند كتاب به تفضيل آن را ذكر نموده27, چنين است كه مؤلف به مناسبت اتفاقى مبارك قصيده بسيار غنى و پربار (تنصّر) را در جمعى كه همگى يا اكثر آنان, عالمان و اديبان بزرگ عرب بوده اند, به عنوان تهنيت مى خواند و اين قصيده در آن جمع و سپس در مجامع ادبى نجف اشرف سخت مورد پذيرش واقع مى شود. در پى آن مؤلف در چند جلسه قواعد فن شعر را بيان مى دارد. اين جلسات كه همراه با مناظرات و بحث هاى فراوان از دو طرف بوده, باعث پذيرش بيان علامه نجفى مى شود و پس از آن نامه هايى بين وى و دوست ديرينش, علامه شيخ هادى كاشف الغطاء, رد و بدل مى گردد و بدين گونه كتاب حاضر در بستر آن مكاتبات و مناظرات پديد مى آيد.28
با نگاهى گذرا مى توان اين نكته را دريافت كه نثر تمامى كتاب, فاخر, آهنگين و موزون است و انتخاب قسمتى از آن بسيار مشكل, ليكن به عنوان نمونه قسمتى از عبارت كتاب نقل مى شود تا ارزش اين كتاب كه بر آگاهان از ادبيات عرب پوشيده نيست, آشكارتر گردد:
(و أنت ـ أعزّك اللّه ـ إن سئلت في شرع الشعر عن خير مذاهبه, و طلبت إماماً تأتم ّ به في مندرب النظم و واجبه, فعليك بجامع الألفاظ و المعاني, و الاقتداء بالقاضي الاُرَّجاني, لكن مع ملاحظة تفاوت العصرين من ترك الفاظ هي في زماننا و حشية, و الاكنار ممّا اشتهر بعده من الكلمات البديعية).29 تاريخ تدوين
گر چه تاريخ تدوين كتاب حاضر دقيقاً معلوم نيست و مؤلف نيز به آن تصريح ننموده, ولى محقق سختكوش كتاب ـ با توجه به آنچه در قسمت هاى قبل به آن اشاره شد ـ آن را در حدود نيمه دوم از دهه سوم قرن چهارم هجرى مى داند. روش كار محقق
محقق فاضل و ارجمند كتاب براى احيا و ارائه چنين اثر ادبى گرانسنگى, آن هم به صورتى معرب, شكيل و چشم نواز, تلاش بسيارى نموده و در دست يافتن به اين مقصود, موفق بوده است. او همان گونه كه خود در مقدمه يادآور شده است, براى احياى اين اثر مراحلى را پيموده كه همگى لازم است و در خور تقدير.
نخست سخن از نام كتاب به ميان آورده و در اين ميان به عنوان اختلافى كه براى نام كتاب وجود دارد, با توجه به اين نكته كه حدود صدسال از تأليف كتاب مى گذرد, عنوان صحيح را برگزيده و دليل انتخاب خود را هم ذكر كرده است.
وى در تلاشى افزون, تسهيل در استفاده بيشتر طلاب حوزه هاى علميه و دانشجويان رشته هاى ادبيات عرب, كتاب را اعرابگذارى و پس از آن كلمات غريب و دور از ذهن خواننده, مخصوصاً خواننده فارسى زبان را مشخص كرده و توضيحى پيرامون آن ارائه داده است.
كار ديگرى كه پژوهشگر پرتلاش انجام داده و بدين گونه بر غناى تحقيق خود افزوده, تنظيم تعليقات كتاب است كه مجموعاً 408 مورد و در سه محور است كه شامل ارائه توضيحى كوتاه درباره أعلام, ابيات, كتاب ها و اصطلاحات ادبى مندرج در متن است.
از ديگر اقدامات محقق فاضل, قرار دادن دورنمايى از مهم ترين نظريات مؤلف علامه, البته به صورت اختصار, فراروى خواننده كتاب است.
يكى ديگر از نقاط قوت و تحسين برانگيز اين تحقيق, ابراز قدرشناسى محقق محترم است از تمامى كسانى كه وى را به گونه اى در آفرينش چنين اثرى بشكوه يارى نموده اند. ارزش اين شيوه حسنه در جايى نمود مى يابد كه برخى ديگر, تلاش ديگران را به راحتى به نام خود رقم مى زنند و به عنوان نمونه, كتابى از علامه مجلسى در سال 1382 ش تحقيق و ويرايش و نشر شده است كه در ابتدا و انتهاى كتاب اين دو جمله جلب توجه مى كند: در مقدمه كتاب صفحه 10, محقق و ويراستار چنين مى نويسد: (نسخه مورد اتكاى ما در كار نمونه خوانى, نسخه موجود در كتابخانه آيت اللّه نجفى بوده است) و در دو سطر پايانى كتاب صفحه 793 ـ 794 اين عبارت به چشم مى خورد:
(تحقيق و تصحيح اين كتاب شريف در روز دهم ماه شوال سال 1301 ق به دست اين فقير ناچيز سيّد مهدى رجائى در بلده مقدّسه قم حرم اهل البيت و عش آل محمد(ص) تمام گشت). رفع تناقض ميان اين دو جمله را برعهده خواننده محترم مى گذاريم. شايد خوشبينانه ترين قضاوت اين باشد كه محقق محترم كتاب فراموش نموده كه به حروفچين خود سفارش كند كه دو سطر پايانى كتاب را حذف نمايد, و إلى اللّه المشتكى. تذكر دو نكته
قبل از پايان يافتن اين نوشتار, ضمن تبريك به محقق محترم براى تحقيق عالمانه اين اثر ارزشمند, دو نكته براى بهتر شدن اين اثر يادآورى مى گردد.
اول: محقق محترم به هنگام برشمردن علوم مختلفى كه مؤلف آن ها را فرا گرفته, از علم اخلاق نام برده و چنين نوشته است: (علم الاخلاق العلامة الحجة الشيخ محمّدباقر البهارى الهمدانى, من اعاظم تلاميذ شيخ العارفين الملاّحسينقلى الهمداني ـ قدس سرهما ـ).30
در عبارت فوق چند نكته درخور توجه است:
الف) همان گونه كه محقق در قسمت التعقيبات على التقدمه ذكر نموده, مرحوم علامه شيخ محمد باقر بهارى همدانى از شاگردان درس فقه مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانى بوده و آراى فقهى و اصولى استاد خود را به رشته تحرير در آورده: (…و اشتغل فيها بتحرير آرائه الفقهيّة و الاصولية… ).31
ب) يكى ديگر از شاگردان مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانى, مرحوم شيخ محمد بهارى همدانى است كه از وى تعبير به اعظام تلامذه (عرفانى ـ اخلاقى) آخوند همدانى مى شود و شايد تشابه دو نام باعث درج نام وى به عنوان استاد مؤلف شده است.
ج) همان گونه كه استاد محترم آيت اللّه حاج آقا هادى نجفى, در مقدمه خويش به رساله أمجديه (ص 26) و كتاب قبيله عالمان دين (ص 90) و همچنين محقق محترم در همين كتاب (ص 19 مقدمه) به هنگام ياد كرد از مشايخ روايى مؤلف, مرحوم علامه شيخ محمدباقر همدانى را نيز نام برده اند, وى از مشايخ مؤلّف است و نه از اساتيد مؤلف و استاد اخلاق و سير و سلوك مؤلف, مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانى بوده است.
دوم: محقق در مقدمه, در قسمت (عملي في تحقيق الكتاب), مراحل پنج گانه اى را كه براى احياى اين اثر پيموده, بيان مى كند و در مرحله سوم ضمن اشاره به اين مطلب كه در اين كتاب به صورت گسترده از كلمات دور از ذهن ـ مخصوصاً فارسى زبانان ـ استفاده شده است, براى سهولت در فهم منظور مؤلف محترم, در آخر كتاب قسمتى را به توضيح لغات مشكل اختصاص داده و نوشته است: (ثم قمت بتنظيم ثبت لمعانى المفردات الغريبة, و ذلك لأن الكتاب مملوك منها و هى غريبة عن أذهان كثير من ابناء الفرس)32, ولى: الف) با اينكه محقق, لغات مشكل را با علامت ستاره مشخص نموده, ولى در مقدمه هيچ اشاره اى به اين نكته نكرده است.
ب) برخى از لغات كه اين علامت مشخص شده, در قسمت (ثبت معاني غريب الألفاظ) وجود ندارد; مانند دو كلمه (شذاه) و (بالخيرى)33 كه روى هر دو كلمه علامت قرار داده شده است و كلمه قاسي34 نيز اين چنين است.
ج) در يك مورد محقق محترم كلمه اى را با ستاره مشخص نموده و در قسمت (ثبت معانى غريب الألفاظ) نيز آن را ذكر كرده, ولى توضيحى درباره آن ارائه نشده, و آن كلمه متنكّب در صفحه 208 است. و پايان اين نوشتار را شعرى از زبان علامه نجفى قرار مى دهيم كه:
(ألاّ إن ّ شكل المالِ في الدهر منتج
ولكن ّ شكل العلم فيه عقيم
ضمن يشتري منّي جميع فضائلى
فإنّي بأنحاء العلوم عليم
فقيه اصوليٌ أديبٌ مفسّرٌٌ
طبيبٌ بصيرٌ بالنجوم حكيمٌ
و ماذا انتفاعى بالأصالة و الحجى
إذا قيل هذا مقتِرٌ و عديمُ).35پي نوشت ها: 1. شعرى است از سعدى كه مصرع اول آن چنين است: (آشنايان را جراحت مرهم است). 2. اين اشكال و جواب را بنگر در: وقاية الاذهان, ص 603. 3. ر.ك: فرهنگ فارسى معين, ص 202. 4. اين علم را در زبان عربى چنين معرفى كرده اند: (علم البديع و هو علم يعرف به وجوه تحسين الكلام بعد رعاية المطابقة و وضوح الدلالة). براى توضيح بيشتر ر.ك: كتاب المطول, نشر مكتبة الداورى, ص 641; شرح المختصر, طبع قاهره, جزء دوم, ص 135. 5.كشف الظنون, به نقل از ادبيّات و تعهّد در اسلام, ص 93. 6.ر.ك: لغت نامه دهخدا, ج 10, ص 774. 7.صفى الدين عبدالعزيز بن سرايا… . وى در رده اول شاعران لغت عرب جا دارد و شعرش با داشتن بافت محكم, الفاظ اصيل, معانى رقيق, انسجام, سلاست و اسلوب نغز, ممتاز است. او با محافظت بر مزاياى معنوى به محسنات لفظى نيز پرداخته است و از اين رو, در ادب و همه فنون شعر يكى از پيشروان به شمار است; چنان كه در رشته هاى ديگر علم نيز دست داشته… ). وى يكى از شاعران بزرگ شيعه است در سده هشتم اسلامى و به جز مدايح نبوى, در ثناگسترى على و اولاد على نيز اشعار بسيار دارد. 8.ر.ك: نقبأ البشر, ج 2, ص 749. 9.الكافية البديعيه, ص 51 ـ 52. 10.انتشارات جامعه مدرسين قم اين كتاب را در سه جلد در سال 1421 و 1420 ق به زيور طبع آراست. البته وى جز اين اثر, آثار ديگرى نيز دارد كه يكى رساله اى فقهى و نيمه استدلالى و به زبان فارسى است كه با تحقيق اين جانب در سال 1383 ش انتشار يافت و ديگرى كتابى فقهى ـ استدلالى است با عنوان تبصرة الفقهاء كه اميد است به زودى تحقيق, چاپ و عرضه گردد. 11.براى شرح حال اين اصولى نامدار ر.ك: تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان, ج 1, ص 185 ـ 213. 12.اين شرح در سال 1385 ش با تحقيق اين جانب منتشر گرديد. 13. براى شرح حال صاحب هدايه و فرزندش شيخ محمدباقر ر.ك: قبيله عالمان دين, رساله صلاتيه و شرح هداية المسترشدين. 14. الفوائد الرضوية, ص 529. 15.ر.ك: قبيله عالمان دين, ص 69. 16. رساله امجدية, ص 26. 17.اين كتاب در سال 1383 ش با تحقيق دوست فاضل و گرامى جناب آقاى رحيم قاسمى ضمن دفتر اول ميراث حوزه اصفهان به زيور طبع آراسته گرديد. 18.براى متن و خط مبارك علامه سيد حسن صدر كاظمى. ر.ك: تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان, ج 2, ص 240; قبيله عالمان دين, شيخ آيت اللّه هادى نجفى, ص 91. 19.ر. ك. رساله أمجديه, مقدمه مصحح, ص 27. 20.اين جمله به نقل از مرحوم آيت اللّه سيد مصطفى صفائى خوانسارى است. ر.ك: رساله أمجديه, ص 28. 21. ر.ك: اربعين حديث, چاپ ششم, ص 3. 22.ر.ك: نجعةالمرتاد (در ضمن ميراث حوزه اصفهان, دفتر اول), ص 324. 23.ر.ك: همان, مقدمه مصحح, ص 323 ـ 324. 24. نقباء البشر, ج 2, ص 749. 25.إعيان الشيعة, ج 7, ص 17. 26.شعراء الغرى, به نقل از ديوان ابى المجد, ص 17. 27.ر.ك: السيف الصنيع على رقاب منكرى على البديع, مقدمه مصحّح, ص 40. 28.اين نوشتار, خصوصاً اين قسمت, از مقدمه فارسى زيبا و روان محقق محترم كتاب السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع سود فراوان برده ام كه از وى سپاسگزارم. 29.ر.ك: السيف الصنيع, ص 166. 30.السيف الصنيع, ص 16. 31. همان, ص 64. 32.همان, ص 58. 33.همان, ص 78. 34.همان, ص 112. 35.ر.ك: ديوان أبي المجد, ص 123; السيف الصنيع, ص 25.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 114  صفحه : 8
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست