ناقدان محترم به ما خرده گرفته اند كه اين سخن نشانه قصور در فهم عظمت امام(ع) است!
بالاخره اگر قرار باشد كه امام(ع) به صورت طبيعى و با ابزار مادى اقدام به امر و نهى كند، كدام يك از اين ابزار در اختيار ايشان بوده است، آيا ايشان پاى رفتن يا صداى فرياد كشيدن داشتند؟
انكار نمىكنيم كه ممكن است كسانى كه به معرفتى رسيده باشند كه هر روز را عاشورا و هر زمينى را كربلا احساس كنند، ولى خيلى از اين كسانى كه امروز، مرتكب اعمال نامتعارف در عزادارى سيد الشهداء مىشوند، مسائل ضرورى شرعيشان را نمىدانند و به كمترين آداب اسلامى پايبندى ندارند ... امام حسين(ع) را مسيح خود قرار داده اند تا به بهانه گريه كردن بر او بتوانند گناه كنند و آرمان امام حسين (ع) را زير پا بگذارند. ديده و حتى شنيده نشده كه اهل معرفت و از جمله علماى شيعه هيچ گاه از اين كارها كرده باشند حتى كسانى كه فتوا به جواز اين اعمال دادهاند، خود اقدام به آن نكرده اند.
پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بى قرار شد و قلب وحشت زده او گريست و ملائكه و پيامبران در مصيبت تو به او تعزيت و تسليت گفتند و مادرت زهرا سلام اللّه عليها در مصيبت تو سخت دردمند شد و لشكرهايى از ملائكه مقرب پدرت اميرالمؤمنين(ع) را تعزيت گفتند و در أعلى عليين برايت مجالس ماتم بر پا كردند و حور العين در عزاى تو لطمه بر خود زدند و آسمان و ساكنان آن، بهشتها و خزينه داران آن، كوهها و صخرهها و اطراف آن، درياها و ماهيان آن، باغ هاى بهشت و فرزندانش، خانه خدا و مقام، مشعر الحرام و حلّ و حرم، همه بر تو گريستند....»