«اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و مرا از ياريت محروم ساخت و با كسانى كه با تو به جنگ بر خاستند، نجنگيدم و در مقابل دشمنانت نايستادم، پس صبح و شام بر تو به جاى اشك خون گريه مىكنم، گريهاى از روى حسرت بر مصيبتى كه تو را فرا گرفت، تا روزى كه از درد مصيبت تو و غم و اندوهت بميرم....».
بنده هر چه بيشتر در اين عبارت تأمّل مىكنم، كمتر متوجه دلالت آن بر جواز لطم و يا هر گونه عمل نامتعارفى؛ مانند قمه زنى و لخت شدن و بر سر و صورت كوبيدن و .... مىشوم.
بله اين عبارات دلالت بر شدت حزن و اندوه امام (ع) و آرزوى جانفشانى در مقابل سيد الشهداء را دارد. اين روايت (22) دلالت مىكند كه امام (ع) براى جدش ندبه و زارى مىكند، نوحه مىخواند و اشك مىريزد. هيچ كدام از اين اعمال نامتعارف نيستند. اگر ما در مقاله قبلى گفته ايم كه عملى غير از گريه و زيارت توصيه نشده است، مقصود نفى اعمالى؛ مانند ندبه و نوحه نبوده است؛ زيرا اين اعمال مفروغٌ عنه بوده و از ملزومات گريه مىباشند. مقصود ما اين بود كه اهل بيت(ع) به اعمال متعارفى؛ مانند گريه و زيارت امر كردهاند، نه به اعمال نامتعارفى؛ مانند لطم و خدش و امثال آن.
اسبت با سرعت سوى خيمهها دويد، در حالى كه شيهه مىكشيد و گريه مىكرد. هنگامىكه زنان اسب تو را در آن حال پريشان يافتند و زين آن را عارى از تو ديدند، از خيمهها بيرون ريختند در حالى كه موى خود را پريشان كرده، با دست بر صورتشان
(22) ياد آور مىشود انتساب زيارت ناحيه به امام عصر ـ صلوات اللّه عليه ـ، مورد ترديد است و نمىتوان با آن به مثابه يك روايت استدلال كرد. فقه اهل بيت(ع).