مىكند در حالى كه اگر پيامبر(ص) به خاطر باران (كه عذرى آشكاراست) بين دو نماز جمع كرده بود، درست نبود كه ابن عباس به اين عمل، براى توجيه جمع كردن بين دو نماز به سبب ايراد خطبه يا درس استدلال كند. زيرا اين امكان براى ابن عباس وجود داشت كه خطبهاش را براى اقامه نماز قطع كند و پس از اتمام نماز به ادامه خطبه بپردازد يا اين كه هنگام نماز، خطبهاش را به پايان رساند و ضرر و مشقتى هم ـ آن چنان كه به هنگام خروج از باران و گل ولاى متوجه انسان است متوجه او نخواهد بود. (104)
خلاصهـسخن اين كه:تشريعى كه از سوى رسول خدا(ص) مبنى بر جواز خواندن دو نماز به صورت جمع، انجام گرفت به فرمان خداوند بوده است و به شريعت چنان انعطافى بخشيد كه بتواند خود را در طى زمان و در تمامى زمينههاى زندگى روبه رشد بشرى، تطبيق دهد. نگاهى كاوشگرانه به زندگى پيشرفته در دنياى غرب صنعتى، نشان مىدهد كه جدا خواندن دو نماز (مخصوصاً نماز ظهر و عصر) به ويژه براى كارگران و كارمندان، به قدرى دشوار است كه يا موجب تحمل سختى زياد مىشود و يا سبب ترك اصل نماز و يا اعراض از آن مىگردد. فقهاى آگاه اهل سنّت ، بايستى در اجتهادات و محاسباتشان به اين فضايى كه اسلام بازكرده و گشايشى كه در اخبار آمده به ديده احترام بنگرند و به صراحت اعلام كنند كه اگر چه خواندن دو نمازى ظهر و عصر در وقت خود بهتر است، اما خواندن آنها به صورت جمع نيز جايز و موافق شريعت است و هر كس آنها را جدا از هم به جا آورد از فضيلت به وقت خواندن دو نماز بهرهمند شده و اگر به صورت جمع بخواند، وظيفه واجب خود را انجام داده است.
پاسخ به سؤالات
كسانى كه جمع بين دو نماز را جايز نشمردهاند، بر استدلال به روايت ابن عباس و غير آن اشكالاتى گرفتهاند كه ضمن ذكر آنها به تحليل و نقدشان مىپردازيم:
(104)ازالة الحظر عمّن جمع بين الصلاتين في الحضر، ص 116 ـ 120.