اين مطلب را مرحوم شيخ در مقابل يك فقيه حنفى كه تعبيرات زشتى در رابطه با ابنجنيد داشته، بيان فرموده است. ايشان در پاسخ اين فقيه حنفى، از شخصيّت ابنجنيد دفاع كرده، و درعين حال نظر او را در «قياس»رد نموده، و فرموده است: در تأييد قياس اثرى از صادقين(ع)نرسيده است؛ لذا ما در مقابل نظر ايشان سخت مىايستاديم. به همين جهت اصحاب ما به نظرات ابنجنيد اهميّت نمىدادند.
فأمّا كُتب أبيعلي بن الجنيد، فقد حشاها بأحكام عمل فيها على الظنّ واستعمل فيها مذهب المخالفين فيالقياس الرَّذل، فخلط بين المنقول عن الأئمة (ع) وبين ما قاله برأيه، ولميُفرد أحد الصِّنفين من الآخر. ولو أفرد المنقول من الرأي لميكن فيه حُجة، لأنّه لميعتمد في النَّقل المتواتر من الأخبار وإنّما عوّل على الآحاد. (36)
يعنى در كتابهاى ابنجنيد احكامى وجود دارد كه منشأ و دليل آنها ظنّى و قياسى است كه مخالفين به آن عمل مىكنند. او اينها را از احكامى كه دليلش در روايات آمده، جدا نكرده است و اگر جدا مىكرد باز رواياتش براى ما حجّت نمىشد؛ زيرا ابنجنيد بر اخبار آحاد تكيه مىنمايد و آنها را حجّت مىداند.
وأجبتُ عن المسائل التي كان ابن الجنيد جمعها وكتبها إلى أهل مصر، ولقّبها بالمسائل المصرية وجعل الأخبار فيها أبواباً وظنّ أنها مختلفة في معانيها، و نسب ذلك إلى قول الأئمة(ع)فيها بالرأى، وأبطلت ما ظنّه في ذلك وتخيّله.... (37)
مقصود مرحوم شيخ از اين نوشتار آن است كه رواياتى كه ظاهراً با همديگر مخالفاند، تخالف واقعى ندارند و قابل جمع هستند. ايشان در اين مقام سؤالهاى اشخاص را نقل مىكند، تا اين كه مىفرمايد: پيش از اين از مسائلى كه ابنجنيد آنها را در كتابى جمع نموده و براى مردم مصر فرستاده پاسخ گفتم و دليل او را باطل ساختم. او در آن كتاب اخبار را بابباب كرده و خيال نموده كه معانى آن اخبار با يكديگر تخالف واقعى
(36)مصنّفات شيخ مفيد، المسائل السرويّة، ج7، ص73. (37)همان، ص75.