قبل از شيخ مفيد، فقه عموماً عبارت بود از احاديث فقهى منقول از ائمّؤ اطهار(ع) به گونهاى كه گاهى سند حذف مىشد و گاه سلسله سند عيناً ذكر مىگرديد و فقها هيچگونه تصرّفى در متن حديث نمىكردند. به مرور زمان اين شيوه اندكى تكامل يافت و فقها خودشان را مجاز دانستند كه در همان محدودؤ احاديث اجتهاد كنند، و طبق مدلول و مضمون آنها فتوا بدهند. (1)مثلاً مرحوم شيخ صدوق در من لايحضره الفقيه بعد از اينكه دوحديث را در باب وصيّت به زن نقل مىكند، مىفرمايد:
قال مصنّف هذا الكتاب: إنّما يعنى كراهيّة اختيارالمرأة للوصيّة؛ فَمَن أوصى إليها لزمها القيام بالوصيّة على ماتؤمر به ويوصى إليها فيه إن شاء اللّه. (2)
يعنى مكروه است انسان زن را وصىّ خودش قرار دهد. كراهتى كه ايشان فتوا به آن مىدهد، در متن آن دو روايت مذكور در من لايحضره الفقيه نيست. زيرا آنچه كه درروايت
(1)تاريخ فقه و فقها، ابوالقاسم گرجى، ص140. (2)من لايحضره الفقيه، ج4، ص208، باب 120.