نام کتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 54
امام سجاد(عليه السلام) در ادامه به نكتهاى اشاره مىفرمايد كه در فلسفة حقوق اسلامى بسيار كارگشاست: «وَ هُوَ اَصْلُ الْحُقُوقِ وَ مِنْهُ تَتَفَرَّعُ سَائِرُ الْحُقُوقِ؛ اصل و اساس همة حقوق حق خداست و ساير حقوق، متفرع بر اين حقاند». اگر تمام حقوق را به منزلة درختى فرض كنيم، ريشة آن، حق خدا نسبت به بندگان است و بقية حقوق، شاخ و برگهاى اين درخت را تشكيل مىدهند و از اين ريشه مىرويند.
واقعيت اين است که حق خدا به منزلة حق برتر فقط در فرهنگ ديني مطرح است، اما در حقوق عرفي و حتى در اخلاق كلاسيك، حق خدا هيچ جايگاهي ندارد. مهمتر اينكه در رويکرد ديني، حق خدا، ريشه و خاستگاه حقوق است؛ به گونهاي که بدون آن، هيچ حقي تحقق نمييابد.[1]
حق خدا، منشأ حقوق بشر
براي اثبات اين مدعا که «حق خدا» خاستگاه و منشأ حقوق بشر است، ابتدا بايد وجود خدا با برهان اثبات شود، که اين امر به علم کلام مربوط ميشود و خارج از قلمرو حقوق است. سپس بايد اين مسئله كه خداوند بر انسانها و مخلوقاتش حق دارد نيز با برهان اثبات گردد. اين مسئله مربوط به بحث فعلي است و صبغة حقوقي دارد.
از نظر عقلي، ثبوت حق، فرع بر مالکيت است؛ يعني فقط مالكْ حق تصرف در ملك خود را دارد. اما كسى كه نه خودْ مالك است و نه اجازهاى از طرف مالك به او داده شده، هيچ گونه حق تصرفي ندارد. اين امر يكى از احكام و ادراكات قطعى بلكه بديهى عقل است. از طرف ديگر، در الاهيات ثابت شده كه خداوند خالق و مالک تمام هستى است و همة موجودات، فيض وجود را از او دريافت مىكنند و او تنها موجودى است كه قائم به ذات است و فيض وجود را از هيچ موجودى دريافت