نيست، بلکه اعتبار ادراکات بسياري از آنها از ادراکات حسي ـکه منشأ علوم تجربياندـ بيشتر میباشد.
بهدليل همين همخواني و هماهنگي کامل ميان اين اصول معرفتشناختي با اصول و معارف دين اسلام است که از اين طرح جامع براي توليد و تحول علوم با عنوان «علم ديني» يا «اسلامي کردن علوم» ياد میشود، وگرنه ما تعصبي نسبت به دين خاص، مذهب خاص، قوميت خاص، زبان خاص، و يا نژاد خاصي نداريم. علمي که کاشف از حقيقت باشد ـ از غرب باشد يا از شرق، از مسلمان باشد يا از غيرمسلمان، از سفيد باشد يا از سياه ـ براي ما محترم است و ما آن را ميپذيريم.
گام بعدي در توليد علم ديني يا اسلاميسازي علوم آن است که اصول موضوعة آنها را بر اساسي استوار بنا کنيم. اصول موضوعة مشترک ميان همة علوم را ميتوان به چند دسته کلي تقسيم نمود: مباني معرفتشناختي، مباني هستيشناختي، مباني انسانشناختي، و مباني دينشناختي. البته اين تقسيم حصر عقلي نيست و ميتوان به تناسب موضوعات و اهداف مختلف، مباني ديگري نيز به اين فهرست افزود.
بنياديترين سؤالها در هر تلاش علمي، پرسشهاي مربوط به اصل