براي آن پرداخت ميشود، و مانند آن مطرح باشند، نه سؤالهايي دربارة کيفيت پخت، مزه، يا حتي ارزش غذايي آن. چنانکه معماري و ساختمانسازي از این جهت در قلمرو مسائل دیني داخل ميشود که ممکن است کيفيت يا کميت آن در سعادت و شقاوت نهايي انسانها دخالت داشته باشد. بدون شک، بناي ساختمان بهصورتي که با ارزشهاي ديني منافات نداشته باشد، مانند آنکه بهگونهاي بنا شود که مزاحم ديگر مؤمنان و مشرف بر خانه آنان نباشد، در زميني غصبي ساخته نشود، و مصالح ساختمانی آن مباح باشد، از دغدغههاي ديني است و از این جهت در دايره دين واقع ميشود. اما مسائلي از قبيل اينکه در بناي ساختمان از چه نوع مصالحي (آجر، سيمان، بتون آرمه، يا اسکلت فلزي) استفاده شود، يا در طراحي ساختمان چه نکات زيباشناختي يا اقتصادي رعايت شود، به اين دليل که تأثيري مستقيم در سعادت يا شقاوت نهايي انسان ندارند، با دين به اين معنا نيز اصطکاکي پيدا نميکنند، مگر آنکه آنها نيز به نوعي با ارزشهاي ديني و سعادت انساني پيوند يابند. به عنوان مثال، اگر رعايت نکات ايمني در ساختمانسازي، يا عايقبندي در و پنجره براي به حداقل رساندن مصرف انرژي از اين زاويه بنگريم که رعايت اين نکات و تکنيکها موجب حفاظت بهتر از جان مسلمانان، پرهيز از اسراف، يا صرفهجويي در مصرف منابع عمومي انرژي در کشور اسلامي، و درنتيجه رعايت مصلحت جامعة اسلامي ميشود، وارد قلمرو دين شدهايم. نکتة قابل توجه اين است که غالب (اگر نگوييم همة) اين مسائل به حوزة کاربردي