درست است يا ارزشهاى اسلام يا يهوديت، بلكه براى هر كس، هر كدام از آنها را كه بپسندد همان درست است.
خلاصه سخن اين است كه اگر هم در زمينه اعتقادات و آن بخشى از دين كه مشتمل بر «هست ها و نيست ها» است پلوراليسم را نپذيريم اما در زمينه احكام و مسائل ارزشىِ اديان حتماً بايد قائل به پلوراليسم شده و تكثر را بپذيريم.
همان طور كه اشاره كرديم، در بحث معرفت شناسى، برخى، تمامى علوم و معارف بشرى را در هر زمينهاى كه باشد نسبى مىدانند، اما برخى ديگر فقط در حوزه ارزش ها و اخلاق قائل به نسبيت هستند يا اساساً گزاره هاى ارزشى و اخلاقى را قابل اتصاف به صدق و كذب و درستى و نادرستى نمىدانند. اكنون بايد ببينيم مسأله نسبيت در ارزش ها درست است يا نه؟
نقد نظريه پلوراليسم در حوزه اخلاق و ارزش ها
شكى نيست كه چيزهايى وجود دارند كه خوبى و بدى آنها تغيير مىكند و در زمانى خوب و در زمانى بد، در محيطى خوب و در محيطى بد و در شرايطى خوب و در شرايطى بد هستند. حتى مثلاً راست گفتن و دروغ گفتن نيز همين گونهاند و اين طور نيست كه هميشه، راست گفتن خوب و دروغ گفتن بد باشد. گر چه كانت معتقد بود كه دروغ گفتن، هميشه بد و راست گفتن، هميشه خوب است و هيچ استثنايى هم ندارد، اما همه ما مىدانيم كه اين طور نيست و مثلاً اگر حفظ جان يك مؤمن در گرو اين است كه دروغ بگوييم، آن جا نه تنها راست گفتن خوب نيست بلكه حرام است و بايد حتماً دروغ گفت تا جان مؤمن حفظ شود. در زمان طاغوت اگر ساواكى ها مىآمدند و سراغ كسى را از شما مىگرفتند، آيا شما بايد راست مىگفتيد تا بروند و آن شخص را دستگير