إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ اْلاَبْتَرُ؛ و بدان كه دشمن شماتتگوى تو، خود بىسرانجام و بلاعقب است.
عطا بر تو كوثر نموديم ز احسان *** كه نايد به دل، گرد غم بار ديگر
به نهر بهشت و به خير كثيرت *** به تكثير نسلت ز زهراى اطهر.[1]
با توجه به سياق فرجامين آيه اين سوره، منظور از كوثر، فراوانى ذُريه و ماندگارى نسل پيامبر ميباشد كه فقط از طريق وجود پربركت فاطمه زهرا(عليها السلام) تحقق يافته است؛ چرا كه مشركان، پيامبر را طعنه بىسرانجامي ميزدند و اين آيات در مقام پاسخ و رد طعنهها و شماتتهاى ايشان نازل شد كه نه تنها حبيب خود را بىسرانجام و بىدنباله قرار نداديم، بلكه او را به بركت وجود يگانه دخترش، نسلى بى نظير و ماندگار در طول تاريخ عطا كرديم و دشمن طعنهگوى او را بىدنباله و اَبتر قرار داديم. از اينروى روشنترين مصداق كوثر، وجود دختر والاگهر پيامبر و ماندگارى نسل او از اين طريق ميباشد.
اين تفسير از سوره كوثر، از آن جهت كه داراى هماهنگى كامل با شأن نزول سوره و واجد مناسبتى تام با متن و سياق آيات ميباشد و نيز بنابر تفاسير متعددى كه از ائمه اطهار بدين مضمون وارد شده است، بيانگر بارزترين و آشكارترين مصداق كوثر (وجود فاطمه زهرا(عليها السلام) ميباشد.
آرى، وجود فاطمه(عليها السلام)، منبع خير كثير است كه هم باعث ماندگارى رسالت پيامبر شده است و هم عامل جاودانگى نسل پاك او:
چه زهرا كه شد علت مُبقى دين *** چه زهرا كه از عالمى گشته مهتر
چه زهرا كه گر ذات پاكش نبودى *** شدى غنچه دين و رسم تو پرپر