ميباشد؛ اين عشق و محبت سرشار در وجود زن، ظهور و جلوهاى از عشق و محبت خدايى است.
خوشا به حال زنانى كه استعدادهاى عظيم وجود خويش را بشناسند، به پرورش و رشد آن اهتمام ورزند و آن را در مجراى درست و خداپسندانه آن به كار گيرند. اين رحمت و محبتى كه در نهاد زن به وديعت نهاده شده است، چونان حبل و ريسمان محكمي است كه رابطه حقيقى بين زن و خدا را برقرار ميسازد؛ بسان رشته مطمئنى است كه يك سوى آن در قلب زن و ديگر سوى آن به مقام ذات الهى متصل است. زن، بايستى كه اين حبل متين الهى را بگيرد و با مددگيرى از آن، مداوم به پيش برود تا او را به جايگاه مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلِيك مُقْتَدِر[1] رساند.
و اما روايات پُرشمارى كه گستردهترين مرتبه شفاعت را ويژه حضرت زهرا(عليها السلام) معرفى ميكنند، نه بدان معنا كه ديگران از مقام شفاعت بىبهرهاند؛ بلكه بدين معناست كه:
حضرت زهرا(عليها السلام)، به خاطر لطافت خاص روحى، مظهر تام و تمام رحمت الهى گشته است. از آنجا كه رحمت و عطوفت خداوندى در وجود زن، بيشتر جلوه و بروز مينمايد و در وجودى كه از همه چيز بريده و سراپا فناى در خدا گرديده است، به اوج تجلّى ميرسد، ميتوان گفت: ريشهاىترين و عميقترين محبتها، رحمتها، رأفتها، عطوفتها و مغفرتهاى خداوند در وجود حضرت زهرا(عليها السلام)تجلى و ظهور كرده است. از همين روست كه آخرين و گستردهترين شفاعتها كه خود، نمود و تجلى رحمت بيکرانه الهى است، به دست مهربان فاطمه زهرا(عليها السلام) صورت ميپذيرد: