آنان دور ميسازد. ولي غافلدلان وقتي شيطان پديدههاي دنيا را براي آنان ميآرايد و جلوه ميدهد، بهجاي اينکه متذکر و متنبه شوند و خود را از دام شيطان برهانند، بيشتر به دنبال خواستههاي شيطاني گام برميدارند و در نتيجه، پردهها و حجابهاي بيشتري بر دلشان افکنده ميشود و دلشان تاريکتر ميگردد و تا آنجا در ورطه غفلت فرو ميروند که از ياد خدا نيز متنفر و آزردهخاطر ميگردند؛ چنانکه خداوند فرمود: وَإِذَا ذُکرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه وَإِذَا ذُکرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ؛[1] «و چون خداوند به يگانگي ياد شود دلهاي کساني که به آن جهان ايمان ندارند برمد و چون آنان که جز او هستند [معبودهايشان] ياد شوند ناگاه شادمان گردند».
کساني که فطرتشان سالم است درصدد اطاعت خدا و انجام وظيفه و تکليف خود بر ميآيند و در پي آن هستند که اصول دين خود را بهتر بشناسند و بهراحتي ادلهاي که براي اثبات خدا ، نبوت، امامت و ساير اصول و ارزشهاي دين اقامه ميشود ميپذيرند. اما برخي حتي اگر در ظاهر هم آن دلايل را بپذيرند چندان تأثيري در آنها نميبخشد و ملتزم به آنها نميشوند. شگفتآورتر آنکه برخي اخباري که در مورد مسائل سياسي، اجتماعي و اشخاص ديگر به آنها ميرسد بدون آنکه در صحت و سقم آنها تحقيق کنند ميپذيرند و بدانها اطمينان مييابند، اما از پذيرش آنچه 124 هزار پيامبر ـ که از برجستهتـرين انسانهـا و معصوم هستند ـ فرمودهانـد خـودداري ميکنند و به عناد و مخالفت با آنها ميپردازند و دلايل قطعي و محکمي که درباره اعتقادات اصيل الاهي قائم شده است آنها را قانع نميسازد. قرآن پس از ذکر داستان دو صاحب باغ که يکي از آنها به جهت داشتن ميوه و ثمر فراوان به رفيق خود فخر ميفروخت و در غفلت از خداوند و حق به انکار معاد ميپرداخت، از قول وي نقل ميکند که گفت: وَمَا