نام کتاب : پندهاى امام صادق علیه سلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 214
سمينارهايى برپا گرديد و مقالاتى نيز در اين زمينهها به رشته تحرير درآمد. البته كسانى هم از اين شرايط سوءاستفادههايى كردند؛ يعنى به اسم دلسوزى ولى با انگيزههايى ديگر، كه خدا مىداند، كارهايى كردند و بحثهايى انجام دادند كه معنايش اين بود كه يا بايد دين را بپذيريم يا پيشرفت اقتصادى را. آنها اين مسأله را مطرح كردند كه اصلا دين با پيشرفت و توسعه اقتصادى سازگار نيست؛ دين دعوت به زهد و قناعت و دورى از دنيا مىكند، پس اگر انقلاب، انقلاب اسلامى است نبايد سخنى از توسعه به ميان آيد!
اما آيا به راستى اسلام گفته كه نبايد ثروت دنيا در دست مسلمانها باشد؟! آيا در اسلام چنين بينشى وجود دارد كه هر كس مجموعهاى از نعمتهاى خدا در دستش باشد از نظر اسلام مذموم است؟! حال آنكه در قرآن كريم، سخن حضرت سليمان(عليه السلام)آمده كه در يكى از دعاهايش خطاب به پروردگار عرض مىكند: رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَد مِنْ بَعْدِي؛[1]بارالها به لطف و كرمت از خطاى من درگذر و مرا ملك و سلطنتى عطا فرما كه پس از من احدى لايق آن نباشد. البته يهود و نصارا، حضرت سليمان(عليه السلام) را پيامبر نمىدانند، ولى از ديد ما مسلمانان، آن حضرت يكى از پيغمبران بزرگ الهى است. اگر داشتن ثروت و بهرهمندى از نعمتهاى خدادادى مذموم مىبود، قرآن كريم از حضرت سليمان(عليه السلام) كه نعمتهاى فراوانى در اختيارش بود اين مقدار ستايش نمىكرد. از جمله نعمتهايى كه خداوند به حضرت سليمان(عليه السلام)عطا فرمود اين بود كه باد، جن، وحوش و شياطين را مسخّر او گردانيد. آن حضرت كاخهايى از جنس بلور داشت كه شايد امروز هم در جهان نمونهاش وجود نداشته باشد؛ به طورى كه وقتى ملكه سبا، بلقيس، وارد كاخ او شد به گمان اينكه بايد از نهر آب عبور كند لباسهايش را جمع كرد. حضرت سليمان(عليه السلام) به او گفت: إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِيرَ؛[2] اين قصرى است از آبگينه صاف. حضرت سليمان(عليه السلام)چنين كاخى داشت و نعمتهاى فراوان ديگرى كه در قرآن به برخى از آنها اشاره شده است.
در سيره و احوالات پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام)، حتى زاهدترين امامان(عليهم السلام)، آمده است كه آن بزرگواران سالى دهها برده آزاد مىكردند. برده آزاد كردن كار آسانى نيست. درست است كه امروز بردهاى نيست تا قيمت آن در بازار معلوم شود، ولى اجمالا قيمت و ارزش يك