حوادث جهان آفرينش، از ميليونها سال قبل تا ميليونها سال بعد همه يكسان در نزد خدا حاضرند.
با توجه به مطالب فوق، وقتى نعمتى به انسان مىرسد، نبايد به خود مغرور شود، چرا كه همه چيز روى حساب و برنامه دقيقى تنظيم شده و براى آزمايش انسان است و نيز اگر گرفتارى و مصيبتى بر او پيش مىآيد، نبايد بىتابى كند چرا كه آنچه رخ داده به مصلحت اوست.
خداوند مىخواهد انسان به كمال معنوى و روحى برسد و از علايم اين كمال و نيز انسان كامل اين است كه در برابر بود و نبود نعمتها حساس نيست. البته كار آسانى نيست كه داشتن و از دست دادن نعمت براى انسان يكسان باشد؛ ولى حداقل سعى كنيم در ابراز و اظهار حالت درونى خود افراط نكنيم. فكر نمىكنم اگر تمام دنيا را دراختيار ما بگذارند، با وقتى كه همه دنيا را از ما بگيرند يكسان باشد و تفاوتى در حال ما ايجاد نكند: ما اگر مقدار اندكى از مالمان از دست برود حواسمان پرت مىشود و حال خود را نمىفهميم، چه رسد كه يكباره هستىمان نابود گردد. لااقل سعى كنيم زياد ناراحت نشويم و مصيبتها را تحمل كنيم و خود را نبازيم.
ما هر چه به دريافت اين روحيه نزديك شويم كه در برابر گرفتارىها بردبار باشيم و در برابر نعمتها مغرورنگرديم، نزد خدا مقربتر و عزيزتر نيز مىگرديم و روحمان كمال بيشترى مىيابد و اگر چنين نباشيم، در واقع به نعمتهاى دنيا پايبنديم و بنده آن هستيم و تعلقمان به امور زود گذر و فانى دنياست و اين دليل ضعف ماست.
خدا مىخواهد ما را كامل گرداند و از وابستگى به امور پست دنيا نجات دهد، تا وارسته شويم و از جمله راههاى اين وارستگى، اين است كه توجه داشته باشيم كه گرفتارىهاى دنيا، همه براساس حساب و قضا و قدر الهى است و چيزى بىدليل و بىحساب رخ نمىدهد.