فقراى وارسته و آزاده و بىاعتناى به جلوهها و مظاهر دنيا، محبوب خدايند و محبت به آنها محبت به خداست و آنها، كسانى هستند كه به آن ويژگىهاى ارزشمندى كه ذكر شد، زينت يافتهاند. خداوند به رسولش فرمان مىدهد: با اين فقرا معاشرت داشته باش و به مجلس و جمع آنها در آى و آنها را به خود نزديك ساز. اگر فقير و ثروتمندى در مجلسى بر تو وارد شدند، فقير را نزد خود بنشان و هيچ گاه فقيران را از خود مران و تا مىتوانى به آنها محبت بورز، تا تو را مقرب خود سازم و بيشتر به من نزديك شوى.
از ثروتمندان و اغنيا و همنشينى با آنان دورى گزين كه فقرا دوستان من هستند.
در اينجا اين سؤال مطرح مىگردد كه چرا خداوند اينقدر روى محبت به فقرا تكيه دارد با اينكه مسلّم در بين فقرا انسانهاى ناشايست و بد يافت مىشوند و نيز در بين ثروتمندان انسانهاى پاك و شايسته يافت مىشوند؟ در جواب بايد گفت: محبت به هر فقيرى چنين امتياز و مزيتى ندارد و چنانكه در پاسخ خداوند به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) گذشت، محبت به فقيرانى محبت به خداست كه آن ويژگىها را داشته باشند و بديهى است اگر غنى و ثروتمندى بدانها متصف گردد، محبت به او نيز محبت به خداست: اگر در رفاه و وفور نعمت قرار گرفت، خداى را شكرگزارد و سرمست نعمتها نشود و نيز اگر نعمتى از دست داد بىتابى نكند.
در بين انبيا و اولياى الهى بودند افرادى كه توانمند و ثروتمند بودند، ولى به ثروت خود دلبستگى نداشتند. بود و نبود ثروت برايشان يكسان بود و آن را در راه صحيح خرج مىكردند. پس چنان نيست كه محبت هر فقيرى مطلوب باشد و هر ثروتمندى را از خود برانيم؛ بلكه ملاك خوبى و بدى و نزديك و دوربودن از خدا، داشتن يا نداشتن آن ويژگىهاست كه براى فقيران خداجو ذكر گرديد. اينكه چرا خداوند روى فقرا تكيه دارد و فرمود محبت من، محبت فقراست و نفرمود محبت به من محبت به صالحان و صابران و كسانى است كه به قضاى الهى راضيند و بر او توكل دارند؛ بدين جهت است كه اغنيا و ثروتمندان، بيشتر در معرض فساد و انحراف و طغيان قرار مىگيرند و عوامل دور شدن از خدا، در آنها بيشتر است، چنانكه خداوند فرمود: