تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ * وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَه وَيَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُون؛[1] و چارپايان را براي شما آفريد. در آنها براي شما [وسيله] گرمي و سودهايي است و از [گوشت و شير] آنها ميخوريد. و در آنها براي شما زيبايي است، آنگاه که [آنها را] از چراگاه برميگردانيد و هنگامي که [آنها را] به چراگاه ميبريد. و بارهاي شما را به شهري ميبرند که جز با مشقت بدنها بدان نميتوانستيد رسيد، قطعاً پروردگار شما رئوف و مهربان است. و اسبان و استران و خران را [آفريد] تا بر آنها سوار شويد و [براي شما] تجملي [باشد] و آنچه را نميدانيد ميآفريند».
خداوند پس از آن که بندگان خود را متوجه نعمتهاي مادي؛ همانند استران ميکند که از آنها هم براي جابهجايي مردم و کالاها و نيز براي تفريح و سرگرمي استفاده ميشود، با انتقال از بيان نعمتهاي مادي به ذکر نعمتهاي معنوي، ذهن بندگان خود را متوجه نعمت هدايت ميکند و ميفرمايد:
«وَعَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَآئِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِين؛[2] و نمودن راه راست بر عهده خداست و برخي از آن [راهها] کژ است و اگر [خدا] ميخواست مسلماً همه شما را هدايت ميکرد».
ممکن است، از باب تداعي معاني، گفتن نعمتهاي الهي از جمله