روانشناسان به طور كامل و دقيق نفهميدهاند كه تداعي معاني چگونه در ذهن صورت ميپذيرد و از چه و چند گونه سازوکار برخوردار است. آنچه مسلم است تداعي معاني منحصر به دلالت التزامي، استعارهاي و کنايي نيست و گونههاي ديگري از تداعي معاني وجود دارد که برخي از آنها براي ما شناخته شده است. از جمله آنها شيوهاي است که منبريها در سخنراني خود و قبل از ذکر مصايب اهل بيت(عليهم السلام) به کار ميگيرند. در اين شيوه آنان براي ايجاد زمينه و آمادگي کافي جهت تأثيرپذيري روحي، مطلبي ميگويند که ارتباط چنداني با موضوع اصلي سخنراني آنان ندارد؛ پيش از خواندن مصيبت، حديث و يا مطلب تاريخي بيان ميکنند و از اين طريق دلها را آماده شنيدن مصيبت ميکنند مثلاً در بيان مصيبت كربلا پيش از گفتن ماجراي آتش زدن خيمهها ، به آتش زدن آشيانه پرندگان اشاره ميكنند. اين شيوه استفاده از تداعي معاني هنر ارزشمندي است که افراد داراي مهارت کافي، ميتوانند ذهنها را آماده انتقال به مطلب مورد نظر خود کنند و اين هنر براي کساني که آمادگي ذهني دارند، بسيار تأثيرگذار است.
در قرآن نيز تداعي معاني و استفاده از معنايي براي انتقال به معناي ديگر مورد توجه قرار گرفته است و ما به دو نمونه از آن ميپردازيم. در سوره نحل خداوند به ذکر برخي از نعمتهاي الهي و منافع آنها براي ما اشاره ميكند و ميفرمايد: