در نتيجه نميتوانيم درك درستي از حرمان از لقاي خدا داشته باشيم. براي اولياي خدا و حضرات ائمه اطهار(عليهم السلام) كه به حقيقت وصال الهي پي بردهاند و آن را عاليترين نعمت الهي و نقطه اوج تعالي و كمال خويش يافتهاند، هيچ عذابي سوزندهتر از عذاب نرسيدن به معبود نيست. پس ما به اندازه همان شناخت ناقصي كه از لقاي الهي براي ما دست داده، بايد به لقاي او اميدوار باشيم. آن شناخت ناقص و تصور مبهمي كه از لقاي الهي داريم، شبيه شناخت ناقص و تصور مبهمي است كه از ذات خداوند و ويژگيهاي او داريم. گرچه با اين شناخت و تصور به كُنه ذات خدا و صفات او رهنمون نميشويم؛ اما همين اندازه هم ما را به وجود ذات الهي و صفات او هدايت ميكند و به دنبال همين شناخت ناقص، وجود ذات الهي و صفات او براي ما برهاني و قطعي ميشود. همين شناخت درباره لقاي الهي براي ما دست يافتني است گرچه حقيقت لقاي الهي براي ما درك ناشدني است.
راهكار فهم و شناخت لقاي الهي
براي تقريب به ذهن و يافتن دركي مبهم و ناقص از لقاي الهي شايسته است از نمونههاي برجسته و عالي وصال و فراق كه در دنيا و زندگي ما تحقق مييابد، بهره بگيريم. در بين انسانها، مادر خالصانهترين و عاليترين درجه وصال را نسبت به فرزند خود دارد. تصور كنيد اين موجود بسيار عاطفي مدتي فرزند دلبند خود را گم كرده باشد و نتواند اثر و نشاني از او پيدا كند. بيترديد او در دوري فرزند خويش لحظهاي