تصور صحيحي داشت، چون لقا مربوط به اجسام است و خداوند مجرد و غير جسماني است و بر اين اساس گفتهاند در مواردي كه لقا به خداوند اضافه شده، مضافي محذوف است و لقا با آن مضاف محذوف كه رحمت و يا عذاب الهي است حاصل ميشود، نه با خود خداوند.
اولياي خدا و رنج دوري از معبود
گرچه درك حقيقت لقاي الهي براي ما ممكن نيست؛ اما يك شناخت مبهم و اجمالي از آن داريم و ميدانيم در قيامت همگي انسانها با خداوند ملاقات ميكنند و لقا كامل و عاليترين مرتبه ملاقات با خداوند براي پيامبران و معصومين تحقق مييابد و براي آنان محروم گشتن از اين مرتبه از لقاي الهي سوزندهتر و جانگدازتر از آتش جهنم است. چنان كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در مناجات و نالههاي شبانه خود از گرفتار شدن به فراق از خدا سخت بيمناك است:
«فَهَبْنيِِ يَا إلهيِ وَسَيِّدِي وَمَولايَ وَرَبِّي صَبَرْتُ عَلي عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَي فِرَاقِك[1]؛ اي خدا و سيد و مولاي من، گيرم بر آتش عذاب تو صبوري كردم، چگونه ميتوانم بر فراق تو صبر كنم؟»
آنچه از ويژگيهاي جهنم و عذابهاي آن در متون ديني آمده است براي همه ما درك شدني است؛ اما غالباً توانايي درك و فهم عذاب دوري از خدا را نداريم؛ چون ما از درك حقيقت وصال و لقاي الهي ناتوانيم و