کَانَ خَالِصا؛[1] من شريک خوبي هستم و عمل کسي را که در انجامش غير مرا با من شريک گردانيده نميپذيرم و عملي که تنها براي من انجام بگيرد ميپذيرم».
پس هر اندازه معرفت انسان افزايش يابد و بيشتر به اصلاح نفس خود بپردازد و تلاش بيشتري در پيرايش رفتار خود از انگيزههاي غيرالهي داشته باشد، با دقت بيشتري به كارهايش نگاه ميكند که مبادا انگيزه غير الهي در انجام آنها دخالت داده شده باشد و در اين سير تکاملي به مرحلهاي ميرسد که براي او اندک شائبه مادي و غير الهي خسارت بزرگي به شمار ميآيد، به همين خاطر است كه گفتهاند: «حَسَنَاتُ الأبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبين».
گرچه در روايت آمده است: «أکْثَرُ أهْلِ الْجَنَه الْبُلَه؛[2] بيشتر بهشتيان ساده دلان هستند»؛ اما مقربان درگاه الهي که به عاليترين درجات شناخت خداوند نايل گشتهاند، شرايط متفاوتي دارند. چه بسا براي آنان که خود را براي خداوند خالص گردانيدهاند و مقام و مرتبه عالي آنها ايجاب ميکند که تنها براي جلب رضايت خدا و رسيدن به مقام قرب او عبادت کنند، انجام عبادت به اميد ثواب و رسيدن به بهشت باعث سبب افت مقام و مرتبت ميگردد و از اين جهت از خداوند طلب بخشش و آمرزش دارند.
اگر زماني دريابيم كه كارها و حتي عبادت هايمان را تنها براي خدا
[1] محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 70، باب 54، حديث 15، ص 243. [2] همان، ج 5، باب 3، حديث 79، ص 128.