اين جنگ نيز از انواع مختلف جنگهاى اسلامى شمرده مىشود كه در آيات قرآن كريم به اين نوع جنگ نيز اشاره شده است:
وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛1 و اگر دو گروه از مؤمنان با هم كارزار كنند ميانشان آشتى برقرار كنيد، و اگر (باز) يكى از آن دو بر ديگرى تعدّى كرد با آن كه تعدّى مىكند پيكار كنيد تا به فرمان خدا باز گردد. پس اگر بازگشت ميانشان به دادگرى آشتى برقرار سازيد و عدالت ورزيد، كه خدا دادگران را دوست مىدارد.
در اين آيه، در جمله نخست موردى فرض شده است كه دو گروه از مؤمنان به جان هم افتاده اند. بديهى است در چنين فرضى، يكى از دو گروه يا هر دو گروه، گرفتار هواى نفسانى و اغراض شيطانى است و يا دچار سوءتفاهم و اشتباه شده است؛ چرا كه در غير اين صورت، ممكن نيست دو گروه كه هر دو مؤمنند قصد جان هم كنند و امنيت و آرامش يكديگر را به خطر اندازند. در هر صورت، اگر چنين فرضى محقق شود بر ساير مسلمانها وظيفه واجب است كه به جنگ آن دو گروه خاتمه دهند و ميانشان صلح و آشتى برقرار كنند.
سپس مورد ديگرى فرض مىشود كه در آن يك گروه از مؤمنان بر گروهى ديگر تعدّى مىكند؛ يعنى يكى از آن دو گروه به طور آشكار بر گروه