علمى داشته باشد و براستى لفظ قرآن بر آن دلالت كند، حقّ است و جاى هيچ حرفى نيست، اگرچه هزاران دانشمند بر خلاف آن نظر بدهند ولى جان سخن اينجاست كه چيزى را كه از آيهاى برون نمىتراود و برنمى آيد، بى جهت به آن تحميل نكنيم و لو همه فلاسفه و دانشمندان بر آن نظر، اتّفاق داشته باشند.[هر چند چنين چيزى پيش نمىآيد.]
بسيار پيش آمده است كه فلاسفه اسلامى، نكتهاى را از آيات قرآنى استفاده، استظهار[1] يا تطبيق كردهاند امّا ـ چنانكه در بخش پيشين نيز گاهى ياد آور شدهايم ـ آيه دلالتى بر آن ندارد از جمله در جمله«لَهُ الْخَلْقُ وَالأَْمْر» كه بسيارى از عرفاء اسلامى معتقدند كه منظور از امر، عالم مجرّدات است و گفتيم ظاهر آيه چنين دلالتى ندارد.
شگفت انگيزتر آنكه گاهى بين مفاد آيه و فرضيه مورد قبول عصر اينگونه مفسّرين؛ چنان اختلاف روشن است كه به هيچ روى، قابل تطبيق نيست امّا همچنين با زحمت و مشقّت؛ تطبيق كردهاند چنانكه مثلاً «فرضيه گيهانى بطلميوسى[2]»، در هيأت قديم زمين را مركز عالم مىدانستند و قائل بودند كه نُه فلك بر زمين احاطه دارد:
قمر، عُطارد[3]، زهره[4]،شمس، مريخ[5]،مشترى[6]، زُحَل[7]، فلك البروج[8]، و فَلك اطلس[9].
[1] يارى خواستن، پشتوانه و پشتگرمى خواستن، پشت گرمى داشتن. [2] بطلميوس Ptolemaos منجّم و جغرافيدان معروف يونانى [قرن دوّم ميلادى] صاحب كتابهاى مجسطى و آثار البلاد. [3] عُطارد يا تير/Mercury، كوچكترين ستاره منظومه شمسى، 5/1 برابر ماه و همان عملى را كه ماه نسبت به زمين انجام مىدهد، عطارد با خورشيد مىكند. مدّت حركت انتقالى و وضعىاش 88 روز است (به علّت كوچكى در طول مدت حركت انتقالى؛ فقط يكبار بدور خود مىچرخد).
هميشه «يكسوى» آن به طرف خورشيد است و يكسال و يكروز آن با هم برابرند.
يونانيان آنرا رب النوع سخنورى و بازرگانى مىدانستند. قدما آنرا سيّارهاى در فلك دوم تصوّر مىكردند و ادبا دبير فلك مىناميدندش.
[4] زهره يا ناهيد Venus: سيّاره دوم منظومه شمسى، تقريباً همچندزمين و نزديكترين سيّاره به آنست بخصوص وقتى كه هر دو در يك سمت خورشيد باشند كه فاصله آندوسى ميليون ميل است. امّا قرص تمام آنرا هنگامى كه در مقابل زمين، فراسوى خورشيد قرار دارد و در فاصله 169 ميليون ميل است. مىتوان ديد. مدت حركت انتقالى آن 225 روز، حركت وضعىاش هنوز معلوم نشده است. [5] مريخ Mars (بهرام): از سيّارات منظومه شمسى، كوچكتر از زمين. مدت حركت انتقالىاش 687 روز و حركت وضعىاش 24 ساعت و 37 دقيقه است. وجود آب در كره مريخ تشخيص داده شده است؛ با اينكه بعلّت دورى بيشتر از خورشيد (به نسبت زمين) هواى آن سردتر از زمين است (روز 15 درجه بالاى صفر و شب 40 درجه زير صفر)امّا فصول ساليانه آن تقريباً مانند زمين است. شيارهاى سطح آن باعث مباحثات زيادى بين علما در وجود و عدم زندگى در آن شده است. مقدار اكسيژن هواى مريخ كم و تقريباًبه انداره اكسيژنى است كه در قُلّه اورست موجود است. مريخ در فرهنگ يونان باستان رب النوع جنگ بوده است.
6ـمشترى Jupiter (اورمُزد و برجيس): از بزرگترين سيارات منظومه شمسى، هواى اطرافش رقيق است.
[7] زحل يا كيوان Saturne از سيارات منظومه شمسى و تقريباً 700 برابر زمين است. 8 قمر دارد و حلقهاى نورانى دور آنرا فرا گرفته. مدّت حركت انتقالىاش 5/29 سال است. قدما آنرا هفتمين سيّاره و نحس اكبر مىدانستند. سعدى مىگويد: بلندى و نحسى مكن چون زُحل (رجوع كنيد بوستان سعدى، داستان سعدى و قاضى القضات). [8] فلك البروج: فلك هشتم است كه صور فلكى برآنست(حمل، ثور و جوزا...)و قسمتى از ان را كه برجهاى دوازدگانه بترتيب بر آن قرار مىگيرند منطقةالبروج مىنامند؛ بعد از فلك زحل و پيش از فلك الافلاك است. [9] فلك اطلس: عبارت از فلك الافلاك است كه آنرا در شرع عرش گويند. زيرا اطلس به معناى درم بى سكّه است پس چنانكه درم بى سكّه، از نقوش، ساده است، نيز فلك نهم كه عرش باشد نيز از نقوش كواكب ساده مىباشد (غياث اللغات) / دهخدا.