responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 234

اين فرضيّه معروفى بود و مسلمانان قديم چون فرضيّه علمى مورد قبول آن زمان‌ها بود، با آن آشنا شدند. برخى از مفسّرين تحت تأثير اين جوّ علمى زمان خود، سماوات سبع قرآن را همان افلاك پنداشتند؛ و چون دريافتند كه عدد آنها با افلاك نُه گانه مطابقت ندارد، جنين توجيه كردند كه: در قرآن صحبت از عرش[1]و كرسى[2] هم شده است؛ بنابراين كرسى فلكى اطلس محسوب مى‌گردد. قرنهاى متوالى اين توجيه؛ مورد قبول همگان بود حتّى در محافل علمى اسلامى. تا آنكه معلوم شد كه افلاك نُه گانه اصولاً اساسى ندارد، زمين مركز عالم نيست و فلك يا مفهومى كه قدما دريافته بوده‌اند؛ وجود ندارد و سيّارات نيز به تعدادى كه آنان مى‌پنداشتند؛ نيست و اصلاً خورشيد جزء سيّارات نيست... و تار و پود عنكوبتى اين فرضيّه، از هم گسيخت.

برخى ديگر از دانشمندان ـ كه بى شك حسن نظر هم داشته‌اند ـ هنگامى كه دريافتند كه عدد سيّارات به 7 رسيده است؛ پنداشتند و قائل شدند كه «سماوات سبع» در قرآن، همان سيّارات هفتگانه است، و چون اين عدد از 7 گذشته، توجيه كردند كه قرآن آنچه را با چشم ساده و غير مسّلح ديده نمى‌شود؛ به حساب نياورده است؛ بعد كه دريافتند ويژگيهايى كه در قرآن آمده، بر آنها تطبيق نمى‌كند، منظور از سماوات را كهكشانها دانستند؛ و چون باز در عدد

1ـعرش: جسم محيط به عالم را كه فلك الافلاك باشد، عرش گويند و فلك ثوابت را كرسى نامند(فرهنگ علوم عقلى). در لغت به مطلق تخت عرش گويند عرش بلقيش فلك الاقلاك را در اصطلاح شرع، عرش گويند:(كشاف اصطلاحات الفنون).

[2] كُرسى: تخت ـ عرش، سرير، اورنگ / كنايه از علم و ملك و قدرت و تدبير اوسبحانه ج كراسى منتهى الارب / دهخدا/ ناظم الاطباء.

نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 234
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست