همين كار را بكنيم. يعنى معارف قرآن را به صورت سيستماتيك و منظم عرضه كنيم. به صورتى كه پژوهشگر بتواند از يك نقطه شروع كند و زنجير وار حلقههاى معارف اسلامى را به هم ربط بدهد و در نهايت به آنچه هدف قرآن و اسلام است، نائل شود.
پس ناچاريم معارف قرانى را دستهبندى كنيم و به آنها شكلى بدهيم تا آموختن آنها براى جوانانى كه وقت كمى دارند، آسان و نيز در مقابل نظامهاى فكرى ديگر قابل عرضه باشد.
دستهبندى معارف قرآن كه توأم با تفسير موضوعى است (يعنى آيات را بر حسب موضوعات دستهبندى مىكنيم و مفاهيم آنها را به دست مىآوريم و رابطهى بين آنها را در نظر مىگيريم) گرچه ضرور مىباشد امّا اشكالاتى هم در بر دارد.
براى دستهبندى معارف قرآن بايد نظام خاصى را براى موضوعات در نظر بگيريم، آنگاه براى هر موضوعى، آياتى را پيدا كنيم، و در كنار يكديگر قرار دهيم و بعد دربارهى آنها بينديشيم و از همديگر براى روشن كردن نقطههاى ابهامى كه احياناً وجود دارد كمك بگيريم. يعنى تَفْسيرُ القُرانِ بِالقُرْان ـ همان راهى كه علاّمهى بزرگوار طباطبائى در تفسير الميزان نشان دادهاند و عمل كردهاند ـ ولى بايد توجه داشت كه وقتى ما آيهاى را از سياقِ ويژهى آن، خارج كرديم و آن را تنها و بدون رعايت قبل و بعد در نظر گرفتيم، ممكن است مفاد واقعيش بدست نيايد. به عبارت ديگر آيات قرآن داراى «قرائن كلامى»است كه گاهى در آيهى قبل و گاهى در آيهى بعد و حتّى گاهى در سورهى ديگرى يافته مىشود و بدون توجه به اين قرائن، مفاد واقعى آيات بدست نمىآيد.
براى اينكه به اين محذور دچار نشويم و آيات، مُثله و تكه تكه نشود و از مفاد واقعيش خارج نگردد، بايد خيلى دقّت كنيم يعنى وقتى مىخواهيم آيهاى را زير موضوعى و عنوانى قرار دهيم، بايد آيات قبل و بعد را هم در نظر بگيريم و اگر احتمال مىدهيم كه در آيات قبل و بعد قرينهاى وجود دارد؛ آنها را هم ذكر كنيم.
هيچ مانعى ندارد آيهاى را كه مىخواهيم مورد استفاده قرار دهيم، با آيهى قبل و بعد ذكر كنيم و آن دو آيه را بين پرانتز قرار دهيم تا موقع مراجعه به آيه، آن «قرائن كلامى» مورد غفلت واقع نشود.
اين نكته را باز تكرار مىكنم كه هميشه بايد به قرائن قبل و بعد، توجه داشته باشيم، به طورى كه حتّى براى صاحب اين قلم پيش آمده است كه گاهى روى آيهاى فكر و استظهارى مىكنم و بعد از مدّتى متوجه مىشوم كه در آيهى قبلى، قرينهاى بوده است كه از آن غفلت كردهام و اگر آن را مىديدم، استظهار كاملترى بود و يا استظهار ديگرى مىكردم. و لذا اين نكته را نبايد فراموش كنيم.