responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 150

تصديق به آن فايده مى‌كنيم، همه اينها علم است. در كنار اينها يك كيف نفسانى ديگر در نفس ما تحقق پيدا مى‌كند و آن ميل و شوق است، اين ميل يكوقت بى معارض است و منافاتى با ميل ديگران ندارد مثل گرسنه‌اى كه ميل به نان خوردن پيدا مى‌كند و معارض هم ندارد ولى يكوقت است كه وجود اين ميل با ميل ديگر معارض است، اگر بخواهم نان بخورم از نماز اوّل وقت باز مى‌مانم. اين دو با هم معارض است هر كدام براى من رجحان داشت انتخاب مى‌كنم، اين مى‌شود اختيارى كه در افعال اخلاقى معتبر است، بعد از اين انتخاب است كه تصميم به انجام دادن مى‌گيريم، اين مصداق اراده در انسان است. در مورد خدا چطور؟

* اراده‌ى خدا: در مورد اراده‌ى الهى بايد گفت كيفيت نفسانى نيست، خدا جوهرى نيست كه عرضى بر آن عارض شود «لَمْ يَسْبِقْ لَهُ حالٌ حالا» معرض حوادث واقع نمى‌شود، معناى اراده در خدا اين است كه وقتى عقل ذات الهى و فعلى را كه از او صادر شد، لحاظ مى‌كند كه كسى او را مجبور نكرده و اين كار را آگاهانه و آزادنه انجام داده باشد؛ در اين صورت مى‌گويد اين كار به خواست خدا انجام شده است. پس اراده در مورد خداى متعال مفهومى است كه از مقايسه‌ى فعل با ذات الهى با در نظر گرفتن اينكه عاملى او را تحت فشار قرار نداده است به دست مى‌آيد.

حال وقتى مى‌گوييم خدا كار قبيح را نمى‌خواهد؛ اين «نمى‌خواهد» در مورد خدا يعنى چه؟ آيا اراده در مورد خدا گزافى است؟ گفتيم در مورد ما هم گزافى نيست چه رسد به مورد خدا، اراده‌اى و بى حساب نيست، اگر بى حساب باشد همان كار لغو غيرحكيمانه است.

مؤمنون / 115: «اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً...».

آل عمران / 191: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا سُبْحانَكَ».

اين كار گزاف و باطل نيست.

پس خلقت خدا و اراده‌ى خدا حسابى دارد، حسابش چيست؟ آنچه اينجا اجمالا مى‌گوييم اينست كه كارهايى كه از خداى متعال سر ميزند چيزهايى است كه يك نوع تناسب با ذات الهى دارد. ذات خداى متعال به تعبير فلسفى، وجود صرف است، نقصى ندارد، لذا با عدم محض هيچ تناسبى ندارد، اگر خدا هيچ چيز نمى‌آفريد، يعنى اراده‌اش تعلق مى‌گرفت بر عدم عالم، اين اراده با ذات او سنخيت نداشت چون او وجود محض است. نرساندن خير و ايجاد نكردن خير با كسى كه خير محض است تناسبى ندارد، پس چيزى متعلّق اراده‌ى او قرار مى‌گيرد كه خير باشد، نقطه‌ى مقابل عدم و شرّ. سبحان الله، تسبيح معنايش همين است كه خدا

نام کتاب : معارف قرآن نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 150
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست