بايد توجه داشته باشيد كه وقتى مىگوييم صدور فعل قبيح از خدا محال است به معناى محال ذاتى نيست بلكه به معناى امتناع بالغير است. چيزى ممتنع بالذات است كه در خود فرض آن، تناقض باشد ولى صدور القبيح خودش مشتمل بر تناقض نيست، صدور قبيح از يك فاعلى مشتمل بر تناقض نيست. صدور قبيح از اين فاعل خاصّ محال است پس امتناع در ذات صدور نيست، از سوى فاعل خاص است پس نسبت به غير امتناع دارد، و علت امتناعش اين است كه جهتى در ذات الهى هست كه اين فعل را ممتنع مىكند نه اينكه خود فعل «يَمْتَنِعُ عَلَى اللهِ» باشد، به اين معنى كه خدا از انجام آن عاجز است. اين امتناع، نفى قدرت نمىكند، اوست كه به اين كار امتناع مىدهد، همانطور كه وقتى فعل، وجوب بالغير پيدا مىكند آيا معنايش اين است كه فاعل بى اختيار مىشود، خير، هر فعلى در ظرف تحقّقش واجب بالغير است «اَلشَّىءُ اِذا لَمْ يَجِبْ لَمْ يُوجَدْ» حال كه فعل در ظرف تحقق خود از فاعل مختار، واجب بالغير است آيا اين موجب مجبور شدن فاعل مىشود؟ نه، چون اين ضرورت از سوى فاعل خود است. فاعل است كه به فعل، ضرورت داده است، امتناع بالغير هم همينطور است. فاعل است كه به فعل امتناع مىدهد، پس معنايش نفى اختيار از خدا و محدوديت قدرت نيست.
پس، سرانجام آيا ارادهى خدا به فعل قبيح تعلق مىگيرد؟ خير. آيا ممكن است تعلّق بگيرد؟ خير محال است؛ امّا محال بالغير. آيا اين به معناى محدود بودن ارادهى خداست؟ خير، معناى نقض اراده و محدوديت اراده نيست؟ پس چيست؟ در اينجا بايد برگرديم مقدارى روى اراده و خاصّه در ارادهى خدا تأمّل كنيم.
* مفهوم اراده: خود مفهوم اراده را از فعل نفس خودمان مىگيريم (اينكه اراده آيا فعل نفس است يا كيف نفسانى، كارى نداريم) اراده را در خودمان مىيابيم، آن چيست؟
گفتيم اراده گاهى به معناى ميل و گاهى به معنى تصميم گرفتن است كه دوّمى محل بحث است. اراده به معنى تصميم گرفتن چگونه چيزى است؟ آيا يك امر وجودى است كه در ما پيدا مىشود و قائم به ما است. آيا خود به خود پيدا مىشود؛ بى حساب و گزاف؟ يا حساب دارد؟ آيا كسى هيچوقت اراده مىكند كه فردا در مرّيخ استراحت كند؟ يا به كرهى مرّيخ پرواز كند؟ خير، چرا؟ چون مبادى چنين ارادهاى در نفس شما تحقق پيدا نمىكند؛ اراده يك چيز گزافى نيست كه يكباره بجوشد. اراده مبادى دارد؛ وقتى آنها تحقق يافت، حاصل مىشود، بعضى مبادى اراده از سنخ علوم است و برخى از سنخ ساير كيفيات نفسانى.
يعنى وقتى مىخواهيم كارى بكنيم اوّل آن را تصوّر مىكنيم و سپس فوائدش را، و بعد