اصل اللَّه الإله است و همزه به جهت كثرت استعمال، حذف شده است و «الإله»
و «اللَّه» يا به معناى معبودى است كه مستحق عبادت باشد
[1] يا به معناى ذاتى كه عقول در آن متحير است
[2] و نيز گفتهاند: اله از ولاه (عشق ورزيدن) بوده و واو به همزه تبديل
شده است؛ يا از «لاه يلوه لياهاً» (مستور بودن) است
[3] اين چهار معنا از اميرالمؤمنين (ع) درباره «اللَّه» نقل شده است:
اللَّه معبودى است كه خلق درباره او حيران و به او عشق مىورزند. اللَّه از ادراك
چشمها مستور و از افكار و گمانها محجوب است.
[4] اللَّه اسم خاص خداوند است كه به همه اسماى حسنى و افعال برگرفته از
آنها متصف مىشود و عكس آن (يعنى اتصاف اسما و صفات به اللَّه) استعمال ندارد و
لذا صحيح است گفته شود: اللَّه اسم جلاله ذات واجبالوجودى است كه مستجمع جميع
صفات كمال مىباشد. [5]
لفظ جلاله «اللَّه» در قرآن، دو هزار و ششصد و نود و هفت بار تكرار شده [6] و پيش از نزول قرآن اين اسم در ميان
اعراب جاهلى آشنا بوده است. [7]
الواح موسى
الواح، جمع لوح به معناى تخته و صفحه چوبى و غير آن است كه براى ساخت
كشتى يا نوشتن به كار مىرود [8] و مقصود از الواح موسى (ع) صحيفههايى است كه تورات بر آن نگاشته
شده است. [9]
اعطاى الواح
1) اعطاى الواح تورات به موسى (ع) از سوى خدا پس از چهل شب توقّف در
ميقات:
و وعدنا موسى ثلثين ليلة و اتممنها بعشر فتم ميقت ربّه اربعين
ليلة ...* قال يموسى إنّى اصطفيتك على النّاس برسلتى وبكلمى فخذ مآ
ءاتيتك وكن مّن الشَّكرين*
وكتبنا له فى الألواح من كلّ شىء مّوعظة وتفصيلا لّكلّ شىء فخذها بقوّة وأمر
قومك يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين.