37. احتجاج به حق يهود بر ضدّ مسيحيان، درباره عدم الوهيّت عيسى عليه
السلام و پسر خدا نبودن وى:
هانتُم هؤُلاءِ
حجَجتُم فيما لَكُم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحاجّونَ فيما لَيسَ لَكُم بِهِ عِلمٌ ....[3]آيت الله هاشمى رفسنجانى و
برخى از محققان مركز فرهنگ ومعارف قرآن، فرهنگ قرآن، 33جلد، موسسه بوستان كتاب -
قم، چاپ: اول، 1384.
آلعمران (3) 66
38. پيامبر صلى الله عليه و آله، موظّف به اعلان تسليم در برابر خدا،
در صورت احتجاج عنادآميز يهود با وى:
41. اختلافافكنى يهود بين زن و شوهر، با سحر و جادوگرى:
واتَّبَعوا ما تَتلوا الشَّيطينُ عَلى مُلكِ سُلَيمنَ
[1] . بنابر اينكه يهود و نصارا با يكديگر محاجّه مىنمودند.
(الميزان، ج 3، ص 251)
[2] . آيه، مربوط به يهود است، وچون يهود به تغيير قبله آگاه
بودند؛ اگر پيامبر و مسلمانان به اين حكم پايبند نمىبودند معلوم مىشد كه اين
پيامبر موعود نيست. (همان، ج 1، ص 328)
[3] . بنابر اينكه مقصود از محاجه به حق يهود در موردعيسى عليه
السلام باشد كه مىگفتند: عيسى نه خدا است و نه پسر خدا. (همان، ج 3، ص 252)
[4] . آيات، درباره يهود نازل شده است. (التبيان، ج 2، ص 421)
[5] . بنا بر اينكه احتجاج آنان در مورد برترى خود و آيين خود بوده
باشد. (جامع البيان، ج 1، جزء 1، ص 799)