نفس ناطقه را به اعتبار اينكه متجلّى به فضايل و خالى از رذايل است
و با مقتضيّات شهوات در معارضه است، مطمئنّه مىگويند. نفس مطمئنّه تارك هواى
نفسانى و لذّات فانيه دنيا است و راضيه و مرضيّه مىباشد و با نور دل نورانيّت آن
كامل مىگردد، بهگونهاى كه صفات ناپسند را رها مىكند و به اخلاق پسنديده متخلّق
مىشود و به جهت آرامش و سكون آن به حق[3] و بر اثر ايمان[4] نفس مطمئنّه ناميده مىشود.
2. نفس مطمئنّه برخوردارى از خشنودى و رضايت خداوند:
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى
رَبِّكِ
[1] . عطاء از ابنعبّاس نقل كرده است: نفس لوّامه نفس بسيار
ملامتكننده است و هيچ نفسى نيست [خوب يا بد] مگر آنكه صاحب خود را در قيامت ملامت
و توبيخ مىكند. اگر كار خوب كرده باشد مىگويد: چرا زياد نكردى و اگر كار بد كرده
باشد مىگويد: اى كاش نكرده بودم. (مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 598؛ التفسير الكبير،
ج 11، ص 730)
[2] . از ابنعبّاس و حسن نقل شده: «لمّا قضى الامر» يعنى بعد از
پايان حسابرسى اعمال در قيامت، اهل بهشت به سوى بهشت و اهل جهنّم به سوى جهنّم
رهسپار مىشوند. (مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 478)
[3] . فرهنگ اصطلاحات عرفانى، ابنعربى، ص 768؛ مبانى عرفان و
احوال عارفان، ص 869؛ شرح شطحيّات، روزبهان، ص 340