وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ هذا عَطاؤُنا ....
ص (38) 34 و 36 و 37 و 39
غىّ
غىّ، نادانى و جهل از روى عقيده فاسد را گويند و در آيه «فسوف يلقون
غيّاً» [مريم (19) 59] «غىّ» به معناى عذاب است؛ يعنى او را در عذاب مىاندازيم،
چون «غىّ» كه به جهت عقيده فاسد باشد، سبب آن شده است.
[2] برخى مفسّران، مقصود از «غيّاً» در آيه مذكور را نهرى در پايين
جهنّم دانستهاند كه در آن خون و چرك جارى است
[3] و برخى آن را كوهى از مسّ در دوزخ دانستهاند
[4] كه جايگاه ضايعكنندگان نماز و كسانى است كه از شهوات و خواستههاى
نفسانى پيروى نمودهاند. غىّ به معناى گمراهى، در مدخل ضلالت آمده است.
غيب
غيب، به معناى غايب شدن چيزى از ديد چشم، حس و يا از علم انسان است،
و براى هر چيزى كه نسبت به انسان، غيب و غايب است بهكار مىرود؛ امّا نسبت به خدا
كلمه غيب بهكار نمىرود، زيرا هيچ چيزى از او غايب نيست. كلام خدا در آيه «يؤمنون
بالغيب» يعنى ايمان به چيزى كه حواس آن را درك نمىكند و عقول ابتدايى نيز اقتضاى
درك آن را ندارد، و فقط با خبر انبيا دانسته مىشود.
[5] در اين مدخل از واژه «غيب» و آياتى كه متضمّن مفاهيم غيبى است،
استفاده شده است.
اهمّ عناوين: جهل به غيب، عالمان به غيب، علم غيب، علم غيب خدا،
غيبگويى قرآن.
اخبار غيبى
اخبار غيبى خدا
--) خدا، اخبار غيبى خدا و نيز همين مدخل، علم غيب خدا
[1] . «واو» در «و لعلّكم تشكرون» براى بيان اين است كه تمام موارد
مذكور در آيه، نعمتهاى خداوند است. (مجمعالبيان، ج 5-/ 6، ص 545) شكر در آيه ناظر
به تمام نعمتهاى مذكور، از جمله استخراج با غوّاصى است. (الميزان، ج 12، ص 216-/
217)