[1] . زيبايى چهره يوسف عليه السلام چنين اثرى بر زنان مصرى داشت.
(الكشّاف، ج 2، ص 466؛ الميزان، ج 11، ص 164) و اينكه گفتند: «إن هذا إلّاملك
كريم» از اين جهت بود كه مشركان آن دوران، فرشتگان را منشأ حيات، علم، زيبايى و
... مىدانستند و با اين تعبير اشاره به حسن صورت و سيرت آن حضرت داشتند.
(الميزان، ج 11، ص 150)
[2] . «زرقه» به رنگهاى بين سفيدى و سياهى (كبود) گفته مىشود.
(مفردات، ص 379، «زرق»). برخى گفتهاند: مقصود اين است كه آنها كوراند؛ چرا كه اگر
نور بينايى چشم از بين برود كبود مىشود. مؤيّد آن آيه 97 سوره اسراء است. ديدگاه
ديگر اين است كه مقصود تغيير رنگ بدن آنها از شدّت عطش است؛ زيرا عطش زياد، سبب
تغيير سياهى چشم و نمودار شدن به رنگ كبود مىشود كه چنين چهرههايى ناخوشايند
است. (الميزان، ج 14، ص 209)