responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 15  صفحه : 239

زبير و فرد ديگرى از انصار دانسته‌اند كه در خصوص آبيارى نخلستانهاى خود به نزاع برخاست و پس از رجوع به رسول خدا صلى الله عليه و آله، آن حضرت با توجّه به اينكه باغستان زبير در قسمت بالاى نهر قرار داشت، اولويّت آبيارى را از آنِ زبير دانست؛ امّا فرد انصارى داورى پيامبر صلى الله عليه و آله را ناعادلانه و به جانبدارى از زبير تلقّى كرد. با نزول اين آيه به مسلمانان هشدار داده شد كه بايد كاملًا تسليم قضاوت آن حضرت باشند. [1]

زحل/ سيّاره‌

زحل، نام ستاره هفتم از هفت سيّاره است كه نام فارسى‌اش كيوان است و به جهت دورى و بلندى‌اى كه نسبت به زمين دارد زحل نام گرفته است. [2] در اين‌ مدخل از واژه‌هاى‌ «خنّس»، «طارق» و «كوكب» استفاده شده است.

اختفاى زحل‌

1. اختفا و پنهان شدن زحل در مسير حركت خود، بر اثر نور خورشيد:

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ‌ الْجَوارِ الْكُنَّسِ. [3]

تكوير (81) 15 و 16

2. همانند بودن اختفاى زحل، با اختفاى آهو:

الْجَوارِ الْكُنَّسِ.

تكوير (81) 16

افول زحل‌

3. افول ستاره زحل و حركت آن سيّاره:

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى‌ كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ. [4]

انعام (6) 76

4. استدلال ابراهيم عليه السلام به افول ستاره زحل، بر عدم شايستگى آن براى پرستش:

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى‌ كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ.

انعام (6) 76

بازگشت زحل‌

5. بازگشت زحل به مكان قبلى، در جريان حركتش در فلك:

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ‌ الْجَوارِ الْكُنَّسِ. [5]

تكوير (81) 15 و 16


[1] . اسباب‌النّزول، واحدى، ص 135؛ جامع‌البيان، ج 4، جزء 5، ص 218؛ مجمع‌البيان، ج 3-/ 4، ص 106؛ الدّرّالمنثور، ج 2، ص 585

[2] . لغت‌نامه، ج 8، ص 11233، «زحل»

[3] . بر حسب روايتى از على عليه السلام كلمه «الخنّس» در قرآن به‌پنج ستاره كه يكى از آنها «زحل» است معنا شده است. (تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 517، ح 21) «خنّس» جمع «خانس» و به معناى منقبض شدن و پنهان گشتن است. (لسان‌العرب، ج 4، ص 231، «خنّس») «كنّس» جمع «كانس» به معناى چيزى است كه پنهان مى‌شود. اين كلمه از «كنّس الظبى» گرفته شده است؛ يعنى آهو خود را در «كناس» [پناهگاه‌] خود پنهان و استتار كرد. (النّهايه، ابن‌اثير)

[4] . بنا بر قولى، مقصود از «كوكب» سيّاره زحل [مشترى‌] است. (مجمع‌البيان، ج 3-/ 4، ص 500)

[5] . «جوارى» [جمع «جاريه»] است و «جَرْى» حركت‌سريع است. توصيف سيّارات به اوصاف «خنّس»، «جوارى» و «كنّس» از اين جهت است كه در حركتشان بر حسب آنچه ما مى‌بينيم استقامت، رجعت و اقامت دارند. و اين در زمانى است كه مقدارى از حركت باز مى‌ايستند همان‌گونه كه حيوانات وحشى به لانه‌هاى خويش باز مى‌گردند. (الميزان، ج 20، ص 216-/ 217)

نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 15  صفحه : 239
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست