اطلاعات به دست آمده به سرعت و راحتى انجام گيرد و هر موضوعى جايگاه
خود را در تدوين نهايى پيدا كند. مجموعه آن نوشتهها بالغ بر سى و دو هزار فيش در
22 دفتر دويست برگى است. به منظور جلوگيرى از دستبرد ساواك بخشى از يادداشتها را
هنگام ملاقاتهاى حضورى توسط همسرم به بيرون منتقل كردم و مقدارى را هم در پايان
دوره زندان به خانه آوردم.
آزادى از زندان و ادامه كار
در سال 1357 انقلاب اسلامى اوج گرفت، و از زندان آزاد شدم. كارها را
به خانه منتقل كردم و از همان روزهاى نخست، كار قرآن را ادامه دادم؛ ولى به زودى
معلوم شد كه مسؤوليتهايم در انقلاب، وقت مناسبى برايم نخواهد گذاشت.
با اين همه، هيچ وقت از اين كار باز نماندم. مدتى كارهاى انجام شده
به سازمان صداوسيما منتقل شد تا براى تهيه مطالب دينى و اجتماعى مناسب از آنها
استفاده شود. جمعى از طلاب و دانشجويان به كار گرفته شدند تا فيشها را تفكيك
كنند. آنها تفكيك فيشها را به انجام رساندند و فهرستى ناقص با سرفصلهايى مشخص
شكل گرفت.
در مرحله بعد كليه فيشها به بخش فرهنگى حزب جمهورى اسلامى منتقل شد.
چند نفر در آن مركز عهدهدار تكميل آن شدند و پيشرفتهايى هم داشتند و چند مقاله
تحقيقى و نمونه را در روزنامه جمهورى اسلامى در معرض مطالعه جستجوگران گذاشتند؛
امّا متأسفانه باز هم كار ناتمام ماند و در حد كارى مقدماتى و جلوگيرى از غفلت و
نيز نگهدارى و تقويت فكر كارساز بود. اينها كارهايى نبودند كه دغدغه مرا آرام
كنند.
مراكز ديگرى هم با آگاهى از اين سرمايه عظيم به سراغ كار آمدند و
دفترى از يادداشتها را براى كار بردند؛ ولى دامنه گسترده آن، آنان را وادار به
اظهار ناتوانى مىكرد و كارى اميدوار كننده انجام نمىشد. در تمامى اين مدت هيچ
خللى در عزم به ادامه كار وارد نشد و احساس نياز بخصوص پس از انقلاب اسلامى،
ايمانم را به انجام آن قوىتر كرد.
دفتر تبليغات اسلامى قم، مركز فرهنگ و معارف قرآن
دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم نيز از زمره مراكزى بود كه براى
انجام اين مهم، به اينجانب مراجعه كرد و من هم با شوق تمام پذيرفتم.
با پيشنهاد رييس دفتر تبليغات اسلامى قم، دفترها و كارهاى انجام شده
به آن دفتر واگذار گرديد. مسؤولان دفتر هم واحدى به نام مركز فرهنگ و معارف قرآن
را در دفتر تبليغات اسلامى تأسيس كردند تا به اين كار و ساير تحقيقات قرآنى
بپردازد. پس از چندى فضلاى آن مركز با اهداف و