چند بار در دوران انفرادى و بازجويى، با استفاده از قرآنى كه در
اختيارم بود، روى چند موضوع كار كردم. از جمله در زمينه اشرافىگرى، صبر و جهاد.
در آن ايّام بيشتر وقتم به حفظ قرآن مىگذشت ...».
سرانجام دعايم مستجاب شد و آن فرصت را خداوند به من عنايت كرد. در
سال 1354 در پى بازگشت از سفرى مبارزاتى بازداشت شدم. شرايط آن روز و مدارك موجود
در پرونده نشان مىداد كه مدت زندانم به درازا خواهد كشيد. مجالى براى پىريزى اين
طرح و تحقق آرزوى مقدسم به دست آوردم. چند سال حبس متوالى و شرايط مناسبِ تحقيق،
اين توفيق را پيش آورد كه كار را شروع كنم.
شروع
كار را از همان روزهاى اول بازجويى در زندان كميته مشترك آغاز كردم.
با وجود در اختيار نداشتن قرآن، و نداشتن وسيله يادداشت از حافظهام استفاده كردم
و طرح كلى كار را در ذهنم ساختم. برداشتهاى قرآنى خودم را كه در حافظهام ذخيره
شده بود بيرون مىكشيدم و در جاى مناسب خودش منظم مىكردم. راستى همان تفكر و
انديشه با چاشنى عرفانى كه مخصوص همان حالات تنهايى و سخت و بىكسى است اساسىترين
پايه اين ساختمان عظيم را گذارد. كار متمركز حدود يك ماه در كميته، دوران بازجويى
به همين روال، بىهيچ يادداشتى سپرى شد.
دوران بازجويى تمام شد و به اوين منتقل شدم. در آنجا مقدارى وسايل
نوشتن در اختيارمان قرار داشت. در دىماه سال 1354 ه. ش. در اوين اولين
يادداشتهايم را نوشتم. از آن روزها تاكنون 24 سال مىگذرد. فكر نمىكردم بايد اين
زمان طولانى را صبر كنم تا اوّلين مجلد فرهنگ قرآن (كليد راهيابى به موضوعات و
مفاهيم قرآن) منتشر شود. اگر فكر هم مىكردم ترديدى به خود راه نمىدادم؛ چه اين
كه معتقد بودم جاى چنين اثرى در كتابخانههاى محققان خالى است و بالاخره بايد جاى
خالى آن را پر كرد.
معمولًا پس از نماز صبح مشغول به كار مىشدم و تا نزديك ظهر- به جز
صرف صبحانه و مقدارى ورزش صبحگاهى و يا كارهاى ضرورى- ادامه داشت. اوايل فقط تفسير
مجمعالبيان را در اختيار داشتم و بعدها الميزان هم به آن اضافه شد.
شيوه كار
آيات را از آغاز قرآن يكايك مطالعه مىكردم و نكتههاى قابل استفاده
را در فيشهاى كوتاه و گويا يادداشت مىكردم و در كنار همان جملههاى كوتاه
نمايهسازى هم مىكردم تا بعدها، تفكيك