سپس به دنبال اين غم و اندوه آرامش بر شما فرستاد، اين آرامش به صورت خواب
سبكى بود كه جمعى از شما را فرا گرفت، اما جمع ديگرى در فكر جان خويش بودند (و
خواب به چشمانشان نمىرفت!) آنها گمانهاى نادرستى درباره خدا هم چون گمانهاى
دوران جاهليت داشتند» (آلعمران 154)
اين آيه به ماجراى شب بعد از جنگ احد كه شب دردناك و پر اضطرابى بود اشاره
مىكند، زيرا گروهى از مسلمانان بعد از تحمل آن ضربه سنگين دشمن احتمال مىدادند
سربازان فاتح قريش بار ديگر به مدينه باز گردند و آخرين مقاومتهاى مسلمانان را كه
بر اثر حوادث ميدان احد در حال ضعف بودند در هم بشكنند.
در اين هنگام خداوند خوابى آرامبخش بر آنان مسلط ساخت و اضطرابشان فرو نشست،
ولى افراد ضعيف الايمان در ميان انبوهى از افكار وحشتناك تمام شب را بيدار ماندند،
گاه با خود سخن مىگفتند، گاه پيش خود فكر مىكردند آيا وعدههاى پيامبر اسلام صلى
الله عليه و آله و سلم واقعاً راست بوده؟ آيا ممكن است با اين وضع دلخراش كه در
احد پيش آمد سرانجام ما پيروز شويم؟ آيا جان سالم از اين مهلكه بِدَر خواهيم برد؟
و يا همه آنچه به ما گفته شده است، دروغ است؟
و امثال اين وسوسههاى شيطانى، و سوء ظنهاى جاهلى.
[1]. على عليه السلام فرمود: «لَوسَكَتَ الجاهِلُ ما اخْتَلَف النّاس؛ اگر جاهل سكوت اختيار كند اختلافى در ميان مردم پيدا
نمىشود»! (بحارالانوار، جلد 78، صفحه 81).