اين آيه صريحاً، و آيه قبل تلويحاً اين مطلب را بيان مىكند كه هرگاه انسان از
اسباب و ابزار شناخت كه خدا در اختيارش قرار داده، استفاده نكند، چنان سقوط مىكند
كه از تمام جنبندگان روى زمين پستتر مىشود، چرا چنين نباشد كه او مىتوانست به
اوج قلّه افتخار و اعْلى عِليينْ و جوار قرب حق پرواز كند، و به جايى رسد كه «جز
خدا نبيند» ولى چون به همه اين امكانات پشت پا زند به اسْفَلُ السّافِلين سقوط
مىكند.
بعلاوه انسان هنگامى كه در طريق خير و هدايت قرار نگيرد آن مواهب بزرگ و
استعدادهاى خدا داد را در طريق شرّ به كار مىگيرد، دست به جنايات هولناك و اختراع
اسباب و وسايل وحشتناكى مىزند كه مسلّماً هيچ حيوان درندهاى به پاى او نمىرسد،
همانگونه كه نمونههاى آن را در عصر خود، در ميان انسانهاى دور افتاده از خدا و
خلق مشاهده مىكنيم. [1]
آيا كسى كه مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حقل است همانند كسى
است كه نابيناست، تنها صاحبان عقل متذكر مىشوند» (رعد- 19)
در اينجا در يك طرف عالمان و آگاهان قرار گرفتهاند و در نقطه مقابل آنها
نابينايان!
اين تقابل نشان مىدهد كه جهل با نابينايى يكسان است.
[1]. اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: الجَهْلُ مَطِّية شُموس مَن رَكَبها زَلّ، وَمَن صَحبها
ضّل؛ جهل مركب سركشى است، هركس بر آن سوار شود
زمين مىخورد، و هركس با آن همراه گردد گمراه مىشود» (غررالحكم، جلد 1، صفحه 85).