به معنى«زمين صاف و مستوى»است و بعضى آن را به محلى كه در آن آب
جمع مىشود تفسير كردهاند.
آيۀ مورد بحث از حوادث مربوط به پايان دنيا و آغاز قيامت سخن
مىگويد،زمانى كه مردگان به حيات بازمىگردند و گنهكاران جمع و محشور و مىشوند و
كوههاى زمين متلاشى و سپس همه جا پراكنده مىشوند و صفحه زمين صاف و كاملا مستوى و
بىآب و گياه مىگرددقٰاعاً صَفْصَفاًطه106/.
كلمۀ«صفصف»در آيۀ مورد بحث،گاهى به معنى زمين صاف و
گاه به معنى زمينى كه خالى از هرگونه گياه است تفسير شده و از مجموع اين دو
وصف(قاع و صَفصَف)استفاده مىشود كه در آن روز،كوهها و گياهان همگى از صفحۀ
زمين محو مىشوند و زمينى صاف و ساده باقى مىماند.(ج 302/13.)
به عقيدۀ بعضى جمع«قاعه»به معنى زمين گسترده و وسيعى است كه
آب و گياه ندارد و به تعبير ديگر به زمينهاى كويرمانند مىگويند كه سراب نيز غالبا
در آنجا به چشم مىخورد،ولى جمعى از مفسران و ارباب لغت اين كلمه را مفرد مىدانند
كه جمع آن «قيعان»يا«قيعات»است[1].
[*]فَيَذَرُهٰا
قٰاعاً صَفْصَفاً.«سپس زمين را صاف و هموار و بىآب و گياه رها مىسازد»طه/106.