نام کتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه نویسنده : شریعتمداری، جعفر جلد : 3 صفحه : 715
از
بعضى روايات نيز استفاده مىشود بعضى از آنها هنگامى كه به خانههاى خود بازگشتند
سوگند ياد كردند كه ما صبحگاهان حتى يك نفر از خانوادۀ لوط را زنده نخواهيم
گذارد،اما پيش ازآنكه بتوانند گامى در اين راه بردارند عذاب الهى آنها را درو
كرد[1].
جمع«قطعه»به معنى«پارهاى از چيزى»است.در آيۀ مورد بحث به يك
سلسله نكات زمينشناسى و گياهشناسى كه هركدام نشانۀ نظام حسابشدۀ
آفرينش است اشاره كرده، مىفرمايد:«در زمين قطعات مختلفى وجود دارد كه در كنار هم
و در همسايگى يكديگرند»وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجٰاوِرٰاتٌرعد4/.(متجاور
از مادۀ«جار»به معنى همسايه و نزديك است،ولى هنگامى كه مىفرمايد:قِطَعٌ
مُتَجاوِرات،مفهومش اين است كه قطعههاى مختلفى هستند كه در كنار هم قرار دارند و
الّا اگر همۀ آنها يكسان بودند تعبير قطعههاى مجاور معنى نداشت).
به هر حال با اين كه اين قطعات با يكديگر متصل و مربوطاند،هركدام
ساختمان و استعدادى مخصوص به خود دارد،بعضى محكم،بعضى نرم،بعضى شور،بعضى شيرين و
هركدام استعداد براى پرورش نوع خاصى از گياهان و درختان ميوه و زراعت را دارد،چرا
كه نيازهاى انسان و جانداران زمينى بسيار زياد و متفاوت است،گويى هر قطعه از زمين
مأموريت برآوردن يكى از اين نيازها را دارد و اگر همه يكنواخت بودند و يا
استعدادها به صورت صحيحى در ميان قطعات زمين تقسيم نشده بود،انسان گرفتار چه
كمبودهايى از نظر مواد غذايى و دارويى و ساير نيازمنديها مىشد،امّا با تقسيم حسابشدۀ
اين مأموريت و بخشيدن استعداد پرورش آن به قطعات مختلف زمين همۀ اين
نيازمنديها به طور كامل بر طرف مىشود.(ج 116/10-117.)