نام کتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه نویسنده : شریعتمداری، جعفر جلد : 3 صفحه : 701
تعبير
به«رجلٌ»به صورت ناشناخته،شايد اشاره به اين نكته است كه او يك فرد عادى بود،قدرت
و شوكتى نداشت و در مسير خود تكوتنها بود،در عين حال نور و حرارت ايمان آنچنان
او را روشن و گرم ساخته بود كه بىاعتنا به پيامدهاى اين دفاع سرسختانه از مبارزان
راه توحيد،وارد معركه شد،تا مؤمنان عصر پيامبر(ص)در آغاز اسلام كه عدۀ قليلى
بيش نبودند سرمشق بگيرند و بدانند حتى يك نفر مؤمن تنها نيز داراى مسئوليت است و سكوت
براى او جايز نيست.
تعبير به«اقصى المدينة»نشان مىدهد كه دعوت اين رسولان به نقاط
دوردست شهر نيز كشيده شد و دلهاى آماده را تحت تأثير خود قرار داده بود.گذشته از
اين،نقاط دور دست شهر،هميشه مركز مستضعفانى است كه آمادگى بيشتر براى پذيرش حق
دارند، به عكس،در قلب شهرها مردم مرفهى زندگى مىكنند كه جذب آنها بهسوى حق به
سادگى ممكن نيست.(ج 8/12،ج 51/16،ج 348/18.)
مؤنث«اقصى»به معنى«دورتر»از مادّۀ«قصو»(در مقابل دنيا از
ماده«دنو»بر وزن علو به معنى پايينتر و نزديكتر)است و قاعده اين است كه اين واو
قلب به ياء شود،مثل دنيا و عليا.لكن حجازيان در مورد كلمۀ«قصوى»و او را باقى
گذاشتهاند[**].
به هر حال،قرآن در آيۀ مورد بحث جزئيات ديگرى از جنگ بدر را
به خاطر مسلمانان مىآورد تا به اهميّت اين نعمت پيروزى واقفتر شوند.مىگويد:«آن
روز شما در طرف پايين و نزديك مدينه قرار داشتيد و آنها در طرف بالا و
دورتر...»وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ
الْقُصْوىٰانفال42/.
در اين ميدان مسلمانان در سمت شمالى كه نزديكتر به مدينه است قرار
داشتند و دشمنان در سمت جنوبى كه دورتر است.اين احتمال نيز وجود دارد،محلى را كه