نام کتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه نویسنده : شریعتمداری، جعفر جلد : 3 صفحه : 463
سخنى
گويا و خالص و خالى از هرگونه حشو و زوائد باشد«سخن فصيح»گفته مىشود.
هنگامى كه موسى(ع)خواست بهسوى فرعون روانه شود به خداوند گفت:من
تنها هستم و زبانم آنقدر فصيح نيست«برادرم هارون زبانش از من فصيحتر(گوياتر)است
او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق كند...».
از آنجا كه اين مأموريت،بسيار بزرگ و سنگين بود و موسى مىخواست
هرگز با شكست مواجه نشود اين تقاضا را از خداوند بزرگ كرد،خداوند نيز دعوت او را
اجابت فرمود و به او اطمينان داد كه«ما بازوان تو را بهوسيلۀ
برادرت(هارون)محكم مىكنيم».
به معنى«بريدن يا جدا كردن ميان دو چيز»است(حدّ ميان دو چيز).
جملۀ«قول فصل»در آيۀ مورد بحث،به معنى سخنى است كه
ميان حق و باطل جدايى مىافكند،جمعى آن را اشاره به معاد دانستهاند،در حالى كه
جمع ديگرى آن را اشاره به قرآن مىدانند و در بعضى از روايات معصومين(ع)نيز به آن
اشاره شده است.
البته تعبير از قيامت به«يوم الفصل»در آيات زيادى از قرآن به چشم
مىخورد.اين احتمال نيز وجود دارد كه اين تعبير را اشاره به آيات قرآن بدانيم كه
در ضمن از معاد خبر مىدهد و به اين ترتيب جمع ميان هر دو تفسير مىشود.
در حديثى از امير مؤمنان على(ع)از پيامبر گرامى اسلام(ص)نقل شده كه
فرمود:
«بزودى فتنهاى در ميان شما ظاهر مىشود.عرض كردم اى رسول خدا راه
نجات از آن چيست؟فرمود:قرآن است كه اخبار پيشينيان و آيندگان و داورى ميان شما در
آن است.آن كلامى است كه حق را از باطل جدا مىكند،جدّى است و شوخى نيست،هر جبارى
آن را
[*]إِنَّهُ لَقَوْلٌ
فَصْلٌ .«كه اين يك سخن حق است»طارق13/.
نام کتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه نویسنده : شریعتمداری، جعفر جلد : 3 صفحه : 463