در اصل از«فتوى»گرفته شده كه به معنى پاسخ به مسائل مشكل(شرعى يا
قانونى)و حكم كردن دقيق و صحيح در مسائل پيچيده است و از آنجا كه ريشۀ اصلى
اين لغت«فَتى» به معنى«جوان نورس»مىباشد،ممكن است نخست در مسائلى كه انسان
پاسخهاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب كرده به كار رفته باشد و سپس در مورد
پاسخ به تمام مسائل،انتخاب شده است.
جملۀ:فَاسْتَفْتِهِمْ...«از آنها بپرس...»در آيۀ 11
سورۀ صافات،از«استفتاء»به معنى جواب مسائل مشكله و در اصل به
معنى«مطالبۀ اخبار جديد»است،همانطور كه به خاطر تازگى جسم و روح نوجوان،به
او«فتى»گفته مىشود[1].
در آيۀ 32 سورۀ نمل،آنجا كه ملكۀ سبا پس از
دريافت نامۀ حضرت سليمان،اشراف و بزرگان را مخاطب ساخته،مىگويد:...أَفْتُونِي فِي أَمْرِي ...«نظر
خود را در اين امر مهم بازگو كنيد».واژۀ«افتونى»در اين آيه از
مادّۀ«فتوى»و در اصل به معنى حكم كردن دقيق و صحيح در مسائل پيچيده
است.ملكۀ سبا با اين تعبير،هم پيچيدگى مسئله را به آنها گوشزد كرد و هم آنها
را به اين نكته توجه داد كه بايد در اظهار نظر دقت به خرج دهند تا راه خطا
نپويند.(ج 149/4،ج 454/15،ج 23/19 و 171.)
منظور از«فتاه»در آيۀ:وَ إِذْ قٰالَ مُوسىٰ
لِفَتٰاهُ ...طبق گفتۀ بسيارى از
مفسران و
[*]وَ
يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسٰاءِ قُلِ اللّٰهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ
...«و از تو دربارۀ(احكام مربوط به حقوق)زنانسؤال مىكنند،بگو
خداوند در اين زمينه به شما فتوا و پاسخ مىدهد...»نساء127/.