از«تغيير»به معنى«دگرگون كردن»و چيزى را به شكل ديگر درآوردن است.
آيه مىگويد:«...خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى)را تغيير نمىدهد
مگرآنكه آنها خود را تغيير دهند...» جملۀ فوق در دو مورد از قرآن با تفاوت
مختصرى آمده است و يك قانون كلى و عمومى را بيان مىكند،قانونى سرنوشتساز و حركت
آفرين و هشداردهنده.
اين قانون كه يكى از پايههاى اساسى جهانبينى و جامعهشناسى در
اسلام است،به ما مىگويد مقدرات شما قبل از هر چيز و هركس در دست خود شماست و
هرگونه تغيير و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجۀ اول به خود آنها
بازگشت مىكند،شانس و اقبال و تصادف و تأثير اوضاع فلكى و مانند اينها هيچكدام
پايه ندارد،آنچه اساس و پايه است اين است كه ملتى خود بخواهد سربلند و سرفراز و
پيروز و پيشرو باشد و يا به عكس خودش تن به ذلت و زبونى و شكست دردهد،حتى لطف
خداوند،يا مجازات او، بىمقدمه ،دامان هيچ ملتى را نخواهد گرفت،بلكه اين اراده و
خواست ملتها و تغييرات درونى آنهاست كه آنها را مستحق لطف يا مستوجب عذاب خدا مىسازد.
به تعبير ديگر:اين اصل قرآنى كه يكى از مهمترين برنامههاى
اجتماعى اسلام را بيان مىكند به ما مىگويد هرگونه تغييرات برونى متكى به تغييرات
درونى ملتها و اقوام است و