بر وزن«ضربه»در اصل از«غمر»به معنى«از بين بردن اثر چيزى»است،سپس
به آب زيادى كه تمام چهرۀ چيزى را مىپوشاند و مسير خود را مىشويد و پيش مىرود«غمر»
و«غامر»گفته شده و بعد از آن به جهل و نادانى عميق و گرفتاريهاى شديدى كه انسان را
در خود فرومىبرد نيز اطلاق شده است و در آيۀ مورد بحث به معنى غفلت و
سرگردانى و جهل و گمراهى آمده است.
جمع غمرة،«غمرات»است،چنان كه در آيۀ 93 سورۀ انعام مىخوانيم...غَمَرٰاتِ الْمَوْتِ
...كه به معنى شدايد و سختيهاى حالت مرگ است كه انسان را فرامىگيرد .
از مادّۀ«غمز»(بر وزن طنز)به معنى«اشاره با چشم و دست»است به
چيزى كه مورد عيبجويى است و گاه اين واژه به معنى هرگونه عيبجويى به كار مىرود
هرچند با زبان باشد و تعبير به«تغامز»(از باب تفاعل)دليل بر اين است كه همۀ
مشركان در مقابل يكديگر در اين كار شركت داشتند،هريك با اشاره به ديگرى چيزى مىگفت
كه نسبت به مؤمنان استهزاآميز بود،چنان كه آيه مىگويد:
[*]فَذَرْهُمْ
فِي غَمْرَتِهِمْ حَتّٰى حِينٍ .«آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا
زمانى كه مرگشان فرارسد(ياگرفتار عذاب الهى شوند)»مؤمنون54/.