بر وزن«غلبة»از«غبار»به معنى باقىماندۀ خاكى است كه از زمين
برخاسته و بر چيزى نشسته( خاكآلود و غم گرفته).
آيۀ مورد بحث به گوشهاى از صحنۀ رستاخيز اشاره مىكند
و به بيان معاد و گوشهاى از حوادث آن روز و سرنوشت مؤمنان و كافران مىپردازد.در
آن روز هركدام از انسانها وضعى دارد،صورتهايى در آن روز گشاده و نورانى است(خندان
و مسرور)«و صورتهايى در آن روز غبارآلود است»وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهٰا
غَبَرَةٌ).
صيحۀ گوش خراش محشر همه را از خواب مرگ بيدار مىكند و انسان
را در برابر اعمالش قرار مىدهد و آنچنان اوضاع محشر هولناك است كه انسان
عزيزترين عزيزانش را فراموش مىكند.بنابراين بايد بينديشد كه در آن روز چهرهاى
خندان و مسرور و نورانى داشته باشد،نه چهرهاى زشت و عبوس و تاريك و غبار آلوده و
از هم اكنون خود را براى آن روز آماده كند.(ج 160/26.)
از باب تفاعل و مادّۀ اصلى آن«غبن»است و معمولا در مورد
كارهايى گفته مىشود كه دوجانبه باشد مانند تعارض و تزاحم و...اين معنى در مورد
قيامت ممكن است به اين ترتيب باشد كه تعارض گروه مؤمنان و كافران نتيجهاش در
قيامت ظاهر مىشود و در حقيقت روز قيامت روز ظهور تغابن است.